خواهران شهید
04 آبان 1395 توسط مادر پهلو شکسته
روزبعد ازبمباران چند ساعتی استراحت داشتم. سعی کردم از فرصت استفاده کنم وسری به خیابان های شهر بزنم. هنگام قدم زدن صحنه های عجیبی رادیدم. صحنه هایی که زبان در گفتنش وصف آن عاجز است. عراق بمباران شهرهای خوزستان را به اوج خود رسانده بود. آن زمان من در… بیشتر »