گوشه ای از ، ازدواج شهید حمید ایرانمنش
02 تیر 1395 توسط مادر پهلو شکسته
به نام خداوند بخشنده مهربان
موضوع:همرنگی کارها
من وحید به کم ترین چیزها راضی بودیم به همین خاطربود که خریدمان ازیک دست آینه شمعدان وحلقه ازدواج فراتر نرفت !
برای مراسم پیشنهاداتی شد که ایشان مخا لفت کرد و گفت:چه کسی را گول میزنیم خودمان یا دیگران را؟
اگر قرار مان اینست که مجلسمان اینطور باشد چرا خریدمان را اینقدر ساده گرفتیم!
این طور بریز و بپاشها اسراف است .وخدا هم راضی نیست وتو هم از من نخواه که خلاف خواست خدا عمل کنم.
با اینکه برای مراسم استاندارکرمان و حاکم شرع وجمعی از متمولین کرمان آمده بودند نظرش تغییری نکرد .
همان شام ساده که مد نظربود راداد!!حمید میگفت:شجاعت فقط تو جنگیدن واین چیزا نیست شجاعت یعنی
همین که بتونی کار در ستی را خلاف رسم ورسوم وبه غلط جا افتاده انجام دهی .
سردار شهید حمید ایرانمنش