مجموعه از خاطرات شهید همت
01 مهر 1395 توسط مادر پهلو شکسته
بسم الله الرحمن الرحیم
خبر را داخل مینی بوس از رادیو شنیدم .شوهرم نبود .اصلا هیچ وقت در زندگی برایم حالت شوهر نداشت .
همیشه حس می کردم رقیب من است وآخر هم زدو برد.وقتی می رفتیم سردخانه باورم نمی شد .به همه می گفتم :من اورا قسم داده بودم
هیچ وقت بدون ما نرود همیشه بااو شوخی می کردم ؛می گفتم :اگر بدون ما بروی ؛می آیم گوشت را می برم
بعدکشوی سردخانه را می کشند ومی بینی اصلاسری در کار نیست .می بینی کسی که آن همه برایت عزیز بوده ,همه چیز بوده
طعمی که در زندگی با او چشیدم از جنس این دنیا نبود ,مال بالا بود ,مال بهشت .خدا رحمت کند حاجی را
منبع: از نسل آفتاب مجموعه خاکریز3
برای شا دی روح شهیدان صلوات