فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

رزمنده تیپ قمر بنی هاشم (ع)

03 آبان 1395 توسط مادر پهلو شکسته

وقتی بدن مجروح را روی تخت اورژانس گذاشتند. دیدم دکتر به صورت اون نگاه کرد و سر خود را روی سینه این نوجوان مجروح گذاشت و داره بلند بلند گریه میکنه

اواسط سال 65 بود، من با یکی از دوستان که از بچگی با هم بودیم هوس جبهه کردیم. وقتی اعزام شدیم رفتیم کارگزینی لشکر ده سیدالشهداء(ع)، اون موقع کارگزینی در پادگان دوکوهه بود.

من چون رانندگی بلد بودم رفتم بهداری. اونجا راننده آمبولانس بودم و خاطره ای که دارم از اینجا شروع می شود البته خاطره زیاد بود ولی برجسته ترین آن این است که می گویم:

اعزام شدیم برای تخلیه مجروحین عملیات کربلای پنج در منطقه شلمچه. یک رزمنده ای مجروح شده بود، من او را داخل آمبولانس گذاشتم و به اورژانس لشگرسیدالشهداء(ع) رسوندم.

اورژانس یک سوله بزرگ بود. من این مجروح را پیاده کردم. خواستم به خط برگردم که صدای غرش هواپیما میخکوبم کرد. دیدم بالا سرمون 6 - 7 میراژ عراقی می چرخند. راننده آمبولانس ها تو آشیانه ها منتظر بودند تا امنیت برقرار بشه و به خط برگردند. در همین حین دیدم یک آمبولانس آژیر کشون رسید به اورژانس.

در آمبولانس را که باز کردند، دو مجروح داخلش بود. یکی از آنها زخمش سطحی بود ولی دیگری یک نوجوان 16- 17 ساله بود که تازه مو تو صورتش در آمده بود. نگاهم افتاد، دیدم دستش به پوست آویزنونه. ترکش همه بدنش رو پاره پاره کرده. اومدند بچه های بهداری با برانکارد مجروح رو ببرند. دیدم یکی از دکترها هم دوید. وقتی بدن مجروح را روی تخت اورژانس گذاشتند. دیدم دکتر به صورت اون نگاه کرد و سر خود را روی سینه این نوجوان مجروح گذاشت و داره بلند بلند گریه می کنه، به طوری که صدای هق هق گریه اش بلند شد.

اگر برای قطع شدن دست من گریه می کنی، من رزمنده تیپ قمر بنی هاشم(ع) هستم . بچه های این تیپ مثل صاحب خود باید دست بدهند. من هم دادم این جای گریه و ناراحتی نداره

دیدم توی اون حالت این جوان مجروح که ازشدت خونریزی بیهوش شده بود چشمانش رو باز کرد و گفت: دکتر چرا گریه می کنی؟

اگر برای قطع شدن دست من گریه می کنی، من رزمنده تیپ قمر بنی هاشم(ع) هستم . بچه های این تیپ مثل صاحب خود باید دست بدهند. من هم دادم این جای گریه و ناراحتی نداره.

این رزمنده نوجوان با این حرفش همه کادر اورژانس رو به وجد آورد و همه تحت تأثیر این کلام بسیجی قرار گرفتند.

راوی:محمد رضا خیام دار

منبع:سایت فاتحان

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: وصیت نامه شهدا لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

 << < خرداد 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

آمار

  • امروز: 1571
  • دیروز: 240
  • 7 روز قبل: 1213
  • 1 ماه قبل: 7529
  • کل بازدیدها: 238854

مطالب با رتبه بالا

  • وصیت نامه شهید مدافع حرم, علیرضا مرادی (5.00)
  • وصیت نامه شهید فلك ژاپنی (5.00)
  • وصیت‌نامه شهید محمدحسین ذوالفقاری (5.00)
  • عرفه برشما مبارک (5.00)
  • مجروحانی که حرمت روزه‌داری را حفظ می‌کردند (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس