باید رفت
به نام خدا
روز بعد هم با گلوله های توپخانه دشمن زیر آتش قرار گرفتیم؛ اما در هر حال با مقاومت و ایستادگی خویش مانعی برای پیشروی دشمن و سقوط سرپل ذهاب شدیم.
ساعت ۹ و نیم صبح روز بعد، توپخانه دشمن به سمت تانک های ما شلیک کرد. به تدریج تمام نیروها و منطقه سرپل ذهاب زیر حملات توپخانه عراقی ها قرار گرفت. ساعتی بعد، سه دستگاه نفربر پی ام پی، که موشک بر روی آن ها سوار بود، از دامنه ارتفاعات سمت راست حرکت کرده، توجه ما به آن ها جلب شد که از مواضع عراقی ها قصد حمله داشتند.
بدین ترتیب تانک های و تعداد دیگری از تانک های گردان ۲۱۷ در سنگر فرو رفتند و این مسئله سبب تقویت روحیه همه پرسنل گردید. من و پورشاسب برای یافتن آثاری از جسد گروهبان صادقی به داخل تانک موشک خورده رفتیم؛ اما اثری از او نیافتیم.
روز بعد هم با گلوله های توپخانه دشمن زیر آتش قرار گرفتیم؛ اما در هر حال با مقاومت و ایستادگی خویش مانعی برای پیشروی دشمن و سقوط سرپل ذهاب شدیم.
دو روز بعد، یگان ما تعویض شد. گردان ۲۱۱ و ۲۱۵ ماموریت یافتند راه نفوذی دشمن به سرپل ذهاب را سد کنند. همین ماموریت به ما نیز محول شد تا راه نفوذی دشمن را به سمت گیلانغرب سد کنیم. من به علت اصابت ترکش به ۵ نقطه از بدنم، به بیمارستان کرمانشاه انتقال یافتم و پس از مدتی بستری، برای استراحت به منزل نقل مکان کردم.
راوی: احمد حسینیا
منبع : عصر انتظار