فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

زود باش مرا بکش

02 آبان 1395 توسط مادر پهلو شکسته

به نام خدا

 

من برای پیروزی آمدم و شهید شدن منتهای آرزوی من است. اگر قرار بود از کشته شدن بترسم و به امام بد بگویم، غلط کردم به جبهه بیایم. زود باش مرا بکش. 26 مرداد ماه سالروز بازگشت آزادگان سرافراز به میهن عزیزمان بود. آزادی شیرمردانی که مدت ها در بند رژیم بعث صدام بودند و روزهای سختی را گذراندند اما کوچکترین سستی در عقاید و آرمان هایشان پیدا نشد. خاطره زیر روایتی است از یک آزاده که لحظاتی از روزهای سخت اسارات را تعریف کرده است.
*در شب حمله با ترکش یک خمپاره از ناحیه پا شدیدا مجروح شدم و تا صبح داخل دشت افتاده بودم و توان هر حرکتی از من سلب شده بود. وقتی از رسیدن کمک نا امید شدم شروع به گفتن شهادتین کردم. خورشید همه جا را روشن کرده بود که ماشین های بعثی آمدند اول زخمی ها و کشته های خودشان را جمع آوری کردند و بعد من و دو نفر دیگر از برادران را که جراحت شدید داشتیم پیدا کرده و سوار ماشین نمودند.
از همان ابتدا که ما را داخل ماشین کردند، اهانت ها و ناسزاها و بدگویی های بی شمارشان شروع شد. از دهان کثیفشان نام حضرت امام همراه با اهانت بیرون می آمد و بر حراحت زخم مان آتشی از زخم زبان ها و دشنام ها و کینه می گذاشتند.
وقتی که ما را پیاده کرده و بر روی زمین انداختند، یک افسر عراقی بالای سر ما آمد و نگاه نفرت بارش را به یکی از ما که نوجوان بسیجی بود دوخت و به طرف او رفت، که دستهایش را از پشت سینه و از طرف سینه روی زمین خوابانده بودند. ابتدا آن افسر عراقی ضمن فحش های رکیکی که به او داد با لگد به پهلوهای او می کوبید و می گفت: بگو مرگ بر … چند بار این جمله را تکرار کرد و وقتی دید این بسیجی کوچک که روحی به بزرگی عالمی داشت با قدرت تمام فریاد می زد ” الموت لصدام".
کلتش را در آورد و روی سرش گذاشت و گفت اگر نگویی، یک تیر حرامت می کنم. برادرمان خیلی متین و با وقار سرش را از زمین بلند کرد و گفت :"من برای پیروزی آمدم و شهید شدن منتهای آرزوی من است. اگر قرار بود از کشته شدن بترسم و به امام بد بگویم، غلط کردم به جبهه بیایم. زود باش مرا بکش …".
افسر عراقی وقتی مقاومت این نوجوان را دید با عصبانیت بلند شد کلتش را در غلاف گذاشت و با لگد محکم دیگری حرصش را خالی کرد و گازی به ماشین داد و دور شد.
روایتگر: محمد تقی طباطبایی

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: خاطرات دفاع مقدس لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

 << < خرداد 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

  • أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ
  • کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله)
  • رهگذر
  • ma@jmail.com
  • عزیرم حسین

آمار

  • امروز: 611
  • دیروز: 240
  • 7 روز قبل: 1213
  • 1 ماه قبل: 7529
  • کل بازدیدها: 238854

مطالب با رتبه بالا

  • مروری برزندگی شهید علی بیگی (5.00)
  • گوشه ای از خاطرات شهداء (5.00)
  • هر وقت که راه کربلا باز شود(از خاطرات شهید علیرضا کریمی ) (5.00)
  • امر به معروف ( از خاطرات شهید حاج رضا فرزانه ) (5.00)
  • حج وتولدی دوباره ( ازخاطرات شهید آوینی ) (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس