کانال قرآن
به نام خدا
خاطره ای کوتاه از سردار شهید علی یغمایی
اطراف آبادان مستقر شده بودیم.آبادان در محاصره ی دشمن بود.می خواستیم به شهر نزدیک شویم اما نمی توانستیم.از هیچ راهی نزدیک شدن به شهر برایمان مقدور نبود.
علی آقا پیشنهاد حفر کانال را مطرح کرد.همه این پیشنهاد را پذیرفتند و کار را شروع کردند.یکنواخت بود و کسل کننده!علی آقا آستین ها را بالا زده بود و همپای بچه ها کار می کرد.پهنای کانال مناسب نشستن دو نفر بود.علی آقا که متوجه شد نیروها خیلی ساکتند پیشنهاد داد:بچه ها به جای این همه خاموشی و سکوت بیایین هم حفر کانال را ادامه دهیم و هم قرآن حفظ کنیم.حیرت زده همدیگر را نگاه کردیم.علی آقا با پیشنهاد حفر کانال همه را متحیر کرده بود.حالا هم در این موقعیت خطرناک پیشنهادی این چنین طرح می کرد. خلاصه قرآن جیبیش را در آورد و همه شروع کردند به حفظ قرآن و تداوم حفر کانال. ساعتی نگذشته بود که علی آقا شروع کرد به بیان معانی آیات و تفسیر آنها. ایشان با کیاست خاصی که داشت آن جمع را از وضعیت بحرانی در آورد.ودرحال حفر کردن کانال به بحث و مباحثه کشاند.کانال رو به اتمام بود ولی بحث تفسیر قرآن به اوج رسیده بود.
راوی:علی محمد خزاعی-دوست و همرزم سردار شهید علی یغمایی
نقل از کتاب بالا بلندان
نگارنده : fatehan1