وصیت نامه شهید احمد رضاپور
ای عاشقان راه انبیا و صالحین از من به شما وصیت ، که امام بهتر از جانمان را تنها نگذارید و برای وجود رهبرمان دعا کنید و همچنین برای پیروزی رزمندگان اسلام هم دعا کنید.و برای ریشه کن شدن لشگر کفر و کوتاه شدن دست ابرقدرتهای جنایتکار از سر مستضعفین جهان دعا کنید.
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
کسانی که درراه خدا کشته میشوند مرده مپندارید انان زنده اند و نزد پروردگار خویش روزی می خورند .
با سلام به رهبر کبیر انقلاب و ملت شریف ایران من سرباز امام زمان عج در اخرین لحظات عمر خویش سخنی چند برای ملت قهرمان و شهید پرور ایران دارم و ان اینست که من فدای راه اسلام و خط امام شدم نه کورکورانه بلکه با شناخت و بینش دقیق زیرا که می دانم تنها راه امام حق است و راههای دیگر باطل و چنانچه قران کریم می فرماید اطیعوالله و اطیعوالرسول اطاعت کنیداز خدا و رسول خدا .
ای عاشقان راه انبیا و صالحین از من به شما وصیت ، که امام بهتر از جانمان را تنها نگذارید و برای وجود رهبرمان دعا کنید و همچنین برای پیروزی رزمندگان اسلام هم دعا کنید.و برای ریشه کن شدن لشگزر کفر و کوتاه شدن دست ابرقدرتهای جنایتکار از سر مستضعفین جهان دعا کنید.
امیدوارم که شما نیز راه شهدا را بروید و انشالله پیروز شوید که هیچ راهی بهتر از اسلام و پیروی کردن از قران نیست و امیدوارم که هر چه زودتر این پیروزی را به دست آورید.
بدانید که من تا آنجا که نفس در سینه دارم خواهم جنگید.
مادروپدر عزیزم، اگر من شهید شدم به برادرم محمود بگویید که راه مرا ادامه دهد و بابسیج یا سپاه به جبهه ها بیاید و بجای من با لشگر کفر بجنگد و صدام و صدامیان را ریشه کن کند
مادر جان اگر من شهید شدم برای من گریه نکنید و مرا در بهشت زهرا در جوار دیگر شهدای اسلام دفن کنید.
همیشه پشتیبان اسلام و امام باشید و هرگز نگذارید خون شهدای انقلاب و اسلام پایمال شود.
ما آنقدر در خون شنا می کنیم تا به ساحل آزادی برسیم.
به امید روزی که بر منافقین و آمریکا پیروز شویم.
والسلام
درباره شهید
نام شهید:احمد رضاپور
محل تولد : شاهد شهر شهریار
نام پدر: علی
تاریخ تولد:8/6/41
وضعیت تأ هل :مجرد
تاریخ شهادت :5/1/61
محل شهادت :شوش
نشانی مزار: گلزار شهدای بهشت زهرا قطعه 24
خلاصه ای از زندگی شهید
احمد در سال 1341در یک خانواده دهقان پیشه مذهبی در روستای علی اباد شهریار (شاهد شهر) چشم به جهان گشود .
دوران کودکی را با مریضی پشت سر گذاشت و در سن 6 سالگی در دبستان غزالی علی اباد شروع به تحصیل کرد و تا پنجم ابتدایی در مدرسه غزالی درس خواند بعد ترک تحصیل کرد و در بانک صادرا ت به کار کرد ن پرداخت .
و بعد از دوسال در قاسم اباد شبانه کلاس می رفت درس میخواند و روزها کار می کرد ازهمان اوان کودکی عشق و علاقه زیادی به نماز و روزه و جلسه داشت طرز برخورد ش با همه مودبانه بود و بسیار فعالیت می کرد از اینرو نمی توانست سکوت و سکون را تحمل کند .
در سال 57 در انقلاب ایران فعالیت خود را شروع کرد و به تظاهرا ت و راهپیمایی می رفت روزها با دوستان به دادن شعار علیه شاه و مزدورانش می پرداخت و شبها برای نوشتن شعار علیه شاه و مزدورانش می پرداخت و شبها برای نوشتن شعار برد رو دیوار مردم با دوستانش همکاری می کرد.
بعد از انقلاب در بسیج شرکت کرد و فعالیت داشت تا اینکه عشق به سربازی رفتن پیداکرد و خود را معرفی کرد اما قبول نکردند .
چون سن احمد کم بود و 2 سال میخواست تا به سن قانونی برسد.
ولی احمد یک سال بعد از اصرار زیاد به سربازی رفت سه ماه بود که به سربازی رفته بود و از اینکه او را به خط مقدم جبهه در این سه ماه نبردند ناراحت بو د می گفت چرا ما اینجا بیخود بیت المال مسلمانان را مصرف کنیم و کاری برای انان انجام نمی دهیم .
تا اینکه به ارزویش رسید و به خط مقدم جبهه رفت و سه ماه هم در جبهه شوش بود که در اولین حمله فتح المبین به درجه رفیع شهادت رسید .
منبع : سایت فاتحان