الگو
19 تیر 1399 توسط مادر پهلو شکسته
بسم الله الرحمن الرحیم
رفاقت ما با بچه های آن دوران ،سروکله زدن وبازی وخنده بود،مثلا چند نفر دور هم جمع می شدند وکلاه
یک کارگری که از آنجا رد می شد را برمی داشتند وبرای هم پرت می کردند ومردم آزاری می کردند.
اما رفاقت با ابراهیم ،الگو گرفتن ویاد گرفتن کار های خوب بود.
او غیر مستقیم به ما کارهای صحیح را آموزش می داد.حتی حرفایی می زدکه سال ها بعدبه عمق کلامش رسیدیم .
من موهای زیبایی داشتم.مرتب به آن ها می رسیدم ومدل و…..درست می کردم.خیلی ها حسرت موها وتیپ ظاهری
من راداشتند .ابراهیم نیز خیلی زیبا بود اما…. یکبار پیش هم نشسته بودیم ،دوباره حرف از مدل موهای من شد.
ابراهیم جمله ای گفت که فراموش نمی کنم :نعمتی که خدا به تو داده را به رخ دیگران نکش.ابراهیم این را گفت ورفت.
منبع:کتاب سلام برابراهیم جلد دوم صفحه232
برای شادی روح شهیدان صلوات