کلت خلبان
16 تیر 1399 توسط مادر پهلو شکسته
بسم الله الرحمن الرحیم یکی از چیزهایی که زجرم می داد ،شهادت رفقای خلبانم بود.تا ساعت دوازده یا یک شب ،دور هم بودیم وصحبت می کردیم صبح می رفتند برای مأموریت ،و هواپیمایشان را می زدند .جسدشان را می آوردند بیمارستان وخودم جواز دفنشان را می نوشتم ، خلبانی… بیشتر »