یادی از سردار شهیدعبدالحسین برونسی
به نام خدا
تنها یادگار ش پلاک هویت، بخشی از صفحات قرآن به همراه جانماز و مهر، سربند لبیک یا خمینی و لباس بادگیر خاکی که از شهید عبدالحسین برونسی در این دنیای مادی به جای مانده است.
به گزارش حیات، اسفند ماه سال 63 با اصابت ترکش خمپاره به بدن مطهرش ، مرثیه سرخ معراج را نجوا کرد و به مقام قرب الهی نائل آمد و به آرزوی دیرینه اش شهادت رسید.
پلاک هویت، بخشی از صفحات قرآن به همراه جانماز و مهر، سربند لبیک یا خمینی و لباس بادگیر خاکی تنهای یادگاری هایی بود که از شهید عبدالحسین برونسی در این دنیای مادی به جای ماند.
عبدالحسین برونسی در سوم شهریور ماه سال 21 در روستای گلبوی کدکن در مشهد چشم به جهان گشود و در سال 63 یکبار دیگر متولد شد و اینبار از زمین به آسمان رفت.
مشاغل متفاوت را آزمود و چون در هر کدام شبههای بود دست به بنایی زد. با ارشادات مقام معظم رهبری با مسایل سیاسی آشنا شد و پا در رکاب مبارزه با رژیم پهلوی گذاشت و مأمورین ساواک در زیر شکنجه دندانهایش را شکستند. انقلاب که پیروز شد، جزو اولین افراد اعزامی به کردستان بود.عرصههای نبرد حق علیه باطل بستر مناسبی بود که استعداد بالقوه او بفعل در آید و از فرماندهی گروهان، به فرماندهی تیپ هجدهم جوادالائمه برسد و دراین سالها رشادت و ایثارگری او زبانزد خاص و عام بود تا آنجا که دشمن چنان هراسی از برونسی داشت که برای سرش جایزه تعیین کرد. این سردار سرفراز بعد از زیارت خانه خدا به مرحلهای از شهود رسیدهبود که زمان و مکان شهادت خودش را میدید.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از کارگردانان سینما و تلویزیون در خرداد ماه سال 85 در باره شهید عبدالحسین برونسی فرمودند:
یک جوان مشهدی بنّا، که قبل از انقلاب یک بنّا بود و با بنده هم مرتبط بود، شرح حالش را نوشتهاند و من توصیه میکنم و واقعاً دوست میدارم شماها بخوانید. من میترسم این کتابها اصلاً دست شماها نرسد. اسم این کتاب «خاکهای نرم کوشک» است؛ قشنگ هم نوشته شده. ایشان اول جنگ وارد میدان نبرد شده بود و بنده هم هیچ خبری نداشتم. بعد از شهادتش، بعضی از دوستان ما که به مجموعههای دانشگاهی و بسیج رفته بودند و با این جوان بیسواد - بیسواد به معنای مصطلح؛ البته سه، چهار سالی درس طلبگی خوانده بوده، مختصری هم مقدمات و ابتدایی و اینها را هم خوانده بوده - صحبت کرده بودند، میگفتند آنچنان برای اینها صحبت میکرده و حرف میزده که دلهای همهی اینها را در مشت میگرفته؛ به خاطر همین که گفتم، یک معرفت درونی را، یک ادراک را، یک احساس صادقانه را و یک فهم از عالم وجود را منعکس میکرده؛ بعد هم بعد از شجاعتهای بسیار و حضور در میدانهای دشوار، به شهادت میرسد؛ که حالا کاری به جزئیات آن ندارم. این زیباییهایی که آدم در زندگی یک چنین آدمی یا شهید همت و شهید خرازی میتواند پیدا کند و یا اینهایی که حالا هستند، نظیرش را شما کجا میتوانید پیدا کنید؟ کجا میشود پیدا کرد؟
همچنین؛ مقام معظم رهبری در دیدار اعضای خانواده و ستاد برگزاری یادوارهی شهید عبدالحسین برونسی در اسفندماه سال 88 فرمودند:
بسماللَّه الرّحمن الرّحیم
خدا انشاءاللَّه شهید عزیزمان را مرحوم شهید برونسى را، یا همانطور که عرض کردیم” اوستا عبدالحسین برونسى ” را رحمت کند. این خیلى براى جامعهى ما و کشور ما و تاریخ ما اهمیت دارد که یک شخص خوانده شدهى به عنوان «اوستا عبدالحسین» - نه دکتر عبدالحسین است، نه به معناى علمى استاد عبدالحسین است؛ بلکه اوستا عبدالحسین است، اهل بنائى و اهل کارِ دستى و اهل شاگردىِ فلان مغازه؛یعنى اوستا عبدالحسین بنا - از لحاظ معرفت و آشنائى با حقایق به جائى میرسد که قبل از پیروزى انقلاب در ظریفترین کارهاى انقلابىِ جوانهائى که در مسائل انقلابى کار میکردند شرکت میکند - البته من از نزدیک در جریان آن کارها نبودم و در آن زمان یادم نمىآید که با این شهید ارتباطى داشته باشم؛ لاکن اطلاع دارم، میدانم، شنیدم و توى کتاب هم خواندم - بعد از انقلاب هم وارد میدان جنگ میشود.
میدانید، در دفاع هشت ساله - در مجموعهى داوطلبان و سپاه و اینها - هیچکس بعنوان فرمانده و رئیس وارد میدان نمیشد؛ همه بر اساس تلاش خودشان به مقامات بالا میرسیدند؛ یعنى یک نفرى وارد میشد، بسیجى معمولى بود؛ بعد مىدیدند آدم قابلى است، میشد فرماندهى دسته یا فرماندهى گروهان، بعد میشد فرماندهى گردان، بعد میشد فرماندهى تیپ، میرفت بالا. مدیریت جنگِ آن زمان هم فقط مدیریت نظامى نبود؛ من چون اوائل کار، مدت کوتاهى از نزدیک کارها را میدیدم، بعد هم که از دور؛ تهران بودیم، لاکن جریانها را میفهمیدم و میدانستم. مدیریت، صرفاً مدیریت نظامى نبود؛ مدیریت سیاسى بود، مدیریت فکرى بود، مدیریت انسانى و ادبى و اخلاقى بود؛ تا کسى این چیزها را نداشت، نمیتوانست مجموعهى زیردست خودش را اداره کند و هدایت بکند. این شهید عزیز وارد میشود؛ نه معلومات دانشگاهى دارد، نه عنوان و تیتر رسمى و دانشگاهى دارد، اما آنچنان در کار مدیریت جنگ پیشرفت میکند که به مقامات عالى میرسد و شخصیت برجستهاى میشود؛ شخصیت جامعالاطرافى که مثلاً فرماندهى تیپ میشود، بعد هم به شهادت میرسد. ایشان اگر چنانچه به شهادت نمیرسید، مقامات خیلى بالاتر - از لحاظ رتبههاى ظاهرى - را هم طى میکرد.
اینها جزو عجایب انقلاب ماست. جزو چیزهاى استثنائى انقلاب ماست که دیگر نظیر ندارد؛ نمیشود هیچ جاى دیگر را با این مقایسه کرد. همانطور که آقاى استاندار خراسان نقل کردند، من از افرادى شنیدم که ایشان در آن وقت، براى مجموعههاى دانشجوئى و دانشگاهى که از مشهد میرفتند آنجا، صحبت میکرد و همه را مجذوب خودش میکرد. خود من هم نظیر این را باز دیده بودم. مرحوم شهید رستمى - که او هم از شهداى خراسان است؛ یک فرد روستائى و به ظاهر عامى - توى جمعى که فرماندهان درجهى یک نشسته بودند و رئیس جمهور وقتِ آن روز هم نشسته بود، آمد صحبت کرد و گزارش میدان جنگ داد، جورى که همهى این فرماندهان رسمىاى که نشسته بودند مبهوت شدند!
استعداد انقلاب براى پرورش شخصیتهاى برجسته و افراد، تا این حد است؛ اینها را نباید دست کم گرفت؛ اینها اهمیت انقلاب و عظمت انقلاب و عمق انقلاب را نشان میدهد. ماها به ظواهر نگاه میکنیم؛ این اعماق را باید دید. وقتى انسان این اعماق را مىبیند، آن وقت افق در مقابل چشمش اصلاً یک چیز دیگرى میشود و این حوادث گوناگونى که پیش مىآید این مخالفتها، این دشمنیها، این ناخن زدنها و پنجه کشیدنها دیگر به چشم انسان نمىآید؛ اینها در مقابل آن حرکت عظیمى که دارد انجام میگیرد؛ چیزهاى کوچکى است. به نظر من شهید برونسى و امثال او را باید نماد یک چنین حقیقتى به حساب آورد؛ حقیقت پرورش انسانهاى بزرگ با معیارهاى الهى و اسلامى، نه با معیارهاى ظاهرى و معمولى. به هر حال هر چه از این بزرگوار و از این بزرگوارها تجلیل بکنید زیاد نیست و بجاست. انشاءاللَّه امیدواریم که خداوند کمک کند.
وصیت نامه سردار شهید عبدالحسین برونسی:
درود همه شهدا و درود همه خانواده شهدا و درو همه انسانهای محرور در سرتاسر عالم به رهبر انقلاب این امام عزیزمان این فرزند فاطمه سلامالله علیها و این امام نائب بر حق امام زمان عجلالله تعالی فرجه الشریف و این یادگار رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم و این یادگار همه انبیا واین عزیزی که همه ما را از بدبختی و بیچارگی نجات داد و به راه راست هدایت کرد و درود همه انسانها و درود همه ملائکههای مقرب خدا بر این چنین رهبری و این چنین بسم رب الشهدا و الصدیقین
معلمی و نائب برحق امام زمان یعنی حضرت امام خمینی
وصیتی است که به خانواده عزیزم و به رهروان راه حق و حقیقت و آنچه که میگویم از صمیم قلب و با چشم باز این راه را پیمودهام و ثابت قدم ماندهام و امیدوارم که این قدمهایی که در راه خدا برداشتهام خدا آنها را قبول درگاه خودش قرار بدهد و ما را از آتش جهنم نجات بدهد.
فرزندانم خوب به قرآن گوش کنید و خودتان را به قرآن متصل کنید و این کتاب آسمانی را سرمشق زندگیتان قرار بدهید. باید از قرآن استمداد کنید و باید از قرآن مدد بگیرید و متوسل به امام زمان باشید ولی فرزندان من، باید به اینهایی که میگویم شما خوب عمل کنید این تکلیفی است برعهده شما.
نگویید آنان را که کشته میشوند در راه خدا مردگانند بلکه زندهاند ایشان، ولی شما در نمییابید…
و هر آینه فرزندانم خدا شما را به این آیات قرآن آزمایش میکند حواستان جمع باشد، خیلی خوب جمع باشد و همیشه آیات قرآن را زمزمه بکنید تا شیطان به شما رسوخ پنهانی نکند.
همسرم؛ از وقتی من با این فرزند فاطمه سلامالله علیها نائب بر حق امام زمان آشنا شدم و بخصوص از وقتی
که با شاگرد ایشان آقای “آیتاللهخامنهای” عزیز آشنا شدم هدف من عوض شد.
… اینها هستند که استقامت کردند در راه خدا، و ثابت کردند که د ین خدا را باید یاری کرد و به آنها، ملائکههای
آسمان و ملائکههای مقرب خدا و فرشتگان خدا نازل شده.
آنها را بشارت داند، به کجا بشارت دادند؟ به همانجایی که انبیا خدا یعنی به بهشت بشارت دادند. این بشارتی است که از طرف خدا مأموریت پیدا میکند به وسیله فرشتگان که به این شهیدان راه خدا موقعی که از مرکبشان میفتند و در راه خدا شهید میشوند، می گویند دیگر از گذشته خود هیچ حزن و اندوهی نداشته باشید. شما را به همان بهشت انبیاء وعده میدهیم.
پس فرزندانم، تلاش بکنید این فرزندان اسلام ای همه انسانها تلاش کنید تا مشمول صلوات و رحمت خدا قرار بگیرید. اگر شما مشمول رحمت و صلوات خدا قرار بگیرید. به هیچ بنبست و گمراهی برنخواهید خورد.
حق را دریابید و پیش بروید این قرآن است. این پیام خدا است. و این رسالت خداست و این رسالت همه انبیا خداست باید هجرت کنیم.
رسول خدا میفرماید: این زندگی دنیا به منزله این است که انسان انگشت خودش را به آب دریا بیندازد و بالا بکشد چقدر از آب دریا برداشتهاید؟ شما آیا به این رسیدهای که چقدر از آب دریا برداشتهای؟ باید شما خوب توجه کنید دنیا به منزله آخرت این جور است.
انسان باید بفهمد که عالم آخرت چقدر بزرگ است و نعمتهایی که در آنجا برای رهروان راه انبیا هست و به حرف و به زبان و به گفته، هیچکسی نمیتواند توصیف آنها را بکند. این چند روزه دنیا، قابل آن نیست که شما به گمراهی بروید و به این طرف و آن طرف بزنید.
فرزندانم شما را به نماز و شما را به اقامه نماز سفارش میکنم همان سفارشی که لقمان به فرزندش کرد که نماز را به پا دارید امر به معروف و نهی از منکر کنید.
فرزندان عزیزم، از قرآن مدد بجویید و از قرآن سرمشق بگیرید تا به گمراهی کشیده نشوید، این هدف قرآن است و این هدف همه انبیاء خداست. من که این آیات را برای شما میخوانم از صمیم قلب میخوانم. چند شب دیگر به طرف دشمن روانه میشوم و اگر برنگشتم امیدوارم که شما به قرآن بپیوندید و به این وصیتهایی که مرن کردم عمل کنید و من هنوز هم صحبت دارم. باید به شما تذکر بدهم. ای فرزندانم، باز شما را به قرآن توصیه میکنم، هیچ راهی بهتر از راه قرآن نیست.
خبر | ایثارگری
نام منبع: شبستان