پوتین
به نام خدا
مدتی سرباز شهید صیاد شیرازی بودم. در همان روزهای اول، ارادتی به ایشان پیدا کردم. یک بار برای آن که خدمتی به ایشان کرده باشم، پوتین های ایشان را واکس زدم. مدتی سرباز شهید صیاد شیرازی بودم. در همان روزهای اول، ارادتی به ایشان پیدا کردم. یک بار برای آن که خدمتی به ایشان کرده باشم، پوتین های ایشان را واکس زدم.
ساعتی بعد، وقتی شهید صیاد شیرازی متوجه واکس پوتین هایش شد، مرا صدا کرد و گفت :«اگر یک بار دیگر این کار را انجام بدهی، تو را به شدت توبیخ خواهم کرد. از تو به خاطراین که برای ما چایی می آوری خیلی سپاسگزارم و اگر امکان داشت حتی زحمت چایی آوردن را به تو نمی دادم.»
با این صحبت ایشان، من علاقه ام به آن بزرگوار زیادتر شد و فهمیدم که او درعالم دیگری غیر ازعالم ما سیر می کند، امروز که خبر شهادت ایشان را شنیدم با خود گفتم : «حقّا که او لایق شهادت بود.»