وصیتنامه شهید محمود قادری
مادر گرامی؛ ببال بر چنین فرزندی که توانست راه علی اکبر ها و قاسم بن حسن ها را ادامه دهد، چونکه وقتی سید الشهداء به برادرزاده اش میفرماید که شهادت را چگونه می بینی، عرض می کند که من شهادت را شیرین تر از عسل می دانم.
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
ما از خدائیم و به سوی او بر می گردیم.(قرآن کریم)
خدا را شکر می کنم که به من توفیق عنایت نموده تا توانستم راه شیفتگان الله را ادامه دهم.
با درود و سلام به رهبر کبیر انقلاب خمینی بت شکن که با رهبری پیامبر گونه اش توانست ما را از سیاهی ها به دور نگه دارد و زندگی حسین گونه را به ما بیاموزد.
طبق وظیفه هر رزمنده که باید وصیت نامه داشته باشد من هم لازم دانستم که دو کلمه ای بنویسم:
مادر گرامی؛ ببال بر چنین فرزندی که توانست راه علی اکبر ها و قاسم بن حسن ها را ادامه دهد، چونکه وقتی سید الشهداء به برادرزاده اش میفرماید که شهادت را چگونه می بینی، عرض می کند که من شهادت را شیرین تر از عسل می دانم.
مبادا چنین فکر کنید که با شهید شدن ما تمامی روح و وجودمان از بین می رود بلکه این شهادت سرآغاز زندگی ما است و ما با این شهادت یک زندگی جدیدی را شروع می کنیم و طبق آیه قرآنی که می فرماید: کسانی که در راه خدا کشته شدند را مرده نپندارید بلکه آنان زنده اند و در نزد خدای خود روزی می خورند.
به تو ای مادری که توانستی با شیر پاکت چنین فرزندی را تربیت کنی و تو ای برادری که توانستی نگهداری از چنین برادری کنی و جامعه ای تحویل دهی که وجب به وجبش خون شهیدانی چون شهدای کربلا به زمین ریخته و درخت اسلام را شکوفا نموده است.
شما ای برادران و خواهرانم اگر من نتوانستم برادر خوبی برای شما باشم امید است که به بزرگواری خود مرا ببخشید و مرا حلال کنید.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
محمود ابوالحسن قادری اعزامی از لامرد فارس
درباره شهید
نام:محمود
نام خانوادگی:قادری
نام پدر:ابوالحسن
شماره شناسنامه: 386
تاریخ تولد:1345
عضویت:وظیفه
تاهل:مجرد
تاریخ شهادت: 1364/12/26
محل تولد:لامرد
زندگینامه شهید
سال 1345 در محله ي “قلعه ي ملا ” در خانواده اي مذهبي ديده به جهان گشود . دو ساله بود که پدرش را در کشورهاي حوزه ي خليج فارس از دست داد . تحصيلاتش را تا سطح دبيرستان ادامه داد . در زمان جنگ تحميلي نوجواني 16 ساله بود که جهاد در راه خدا را آغاز کرد و تا زمان شهادت پنج نوبت به جبهه رفت . در مسئوليتهاي مختلفي از جمله آر پي جي زن ، امدادگر ، تدارکات و بي سيم چي انجام وظيفه نمود . در پشت جبهه نيز خود را وقف انقلاب کرده بود و مسئوليت گروه مقاومت مسجد النبي قلعه ملا را بر عهده داشت . خادم خوبي براي حسينيه بود و با خواندن مرثيه هاي جانسوز مراسم عزاداري سيد الشهدا را رونق مي بخشيد . در دبيرستان يکي از اعضاي فعال انجمن اسلامي بود و سرپرستي گروه فرهنگي را عهده دار بود . سال دوم دبيرستان در حماسه ي بزرگ والفجر 8 شرکت کرد و سرانجام در منطقه ي عملياتي فاو به درجه رفيع شهادت نائل آمد .
مببع : سایت فاتحان