وصيت نامة شهيد محمود دوستاني دزفولي
مردم! و الله قيامت بر حق است؛ معادي هست؛ حساب و كتابي هست. بكوشيد تا اين چند روزه دنيا را در طاعت و بندگي خدا سپري كنيد كه ان شاء الله در آن روز واويلا روسفيد درگاه خدا و پيامبرش باشيد!
بسم الله الرحمن الرحيم
اينجانب، محمود دوستاني دزفولي، فرزند محمدحسن، ايمان و عقيده راسخ خود را به يگانگي خداوند تبارك و تعالي اعلام داشته و اظهار تسليم در مقابل او مينمايم و اعلام ميدارم كه صد و بيست وچهار هزار پيامبر خدا برحقند كه اولين آنها حضرت آدم و آخرينشان حضرت خاتم الانبياء محمد مصطفي(ص) ميباشد و كتاب معظم قرآن بر حق است و اذعان ميدارم كه دوازده گوهر پاك خدا جانشينان به حق پيامبر اسلام در روي زمينند كه اولين آنها مولي الموحدين حضرت علي بن ابيطالب (ع) و آخرين آنها حضرت مهدي(عج) است و افتخار ميكنم كه طوق ولايت آن بزرگواران را به گردن نهادهام و اميدم اين است كه با ولايتشان چشم از اين جهان فرو بندم.
مردم! و الله قيامت بر حق است؛ معادي هست؛ حساب و كتابي هست. بكوشيد تا اين چند روزه دنيا را در طاعت و بندگي خدا سپري كنيد كه ان شاء الله در آن روز واويلا روسفيد درگاه خدا و پيامبرش باشيد!
حرف چنداني ندارم، چون هر چه ميخواهم بگويم، ميبينم مسئوليتآور است و پايم در لغزش. از اين رو به يكي دو نكته اكتفا مي نمايم:
اول اينكه از تمامي شما ميخواهم در كارها رضايت خدا را بر هر چيز مقدم بداريد و پشتيبان اسلام و انقلاب و رهبر جامعه باشيد. وحدت را حفظ كنيد كه رمز پيروزيمان بوده و هست. از همه جوانان غيرتمند همسنگرم ميخواهم كه راه و هدف را هميشه مد نظرداشته باشند و در كورهراهها و فراز و نشيبهاي راه، مصلحت انقلاب و اسلام را بر هر كار مقدم داشته و هر جا احتياج بود، حاضر شوند وبكوشند تا جوانمردانه اسلحه شهيدان را به طرف دشمنان نشانه روند. به هيچ وجه جبهه را خالي نكنيد كه خيانت است!
از پدر بزرگوار و مادر عزيز، اظهار شرمندگي ميكنم كه نتوانستم فرزند خوبي برايتان باشم و از زحمات فراواني كه برايم كشيديد،بسيار تشكر ميكنم.
پدرم، مادرم، افتخار كنيد كه فرزندي ديگر به راه خدا قرباني داديد! دعا كنيد كه مقبول خدا قرار گيرد و بدانيد اجر زيادي در نزد خدا داريد! از همه افراد خانواده خودمان، برادران و خواهران، طلب حلاليت ميكنم و خدمتشان اظهار ارادت ميكنم بسيار ممنونم از زحماتتان.
برادران، ياد ما همان راهمان است كه ان شاء الله فراموش نشود.
از همه شما خداحافظي نموده و طلب عفو و بخشش ميكنم. از برادران مسجد ميخواهم كه جلسات و نماز جماعت را پابرجا و زنده نگه داري كنند و مراسم عزاداري امام حسين(ع) را حتماً بر پا دارند. برادران، در مراسمتان يادمان كنيد و دعايمان كنيد!
مقداري حساب و كتاب دارم كه در كاغذي جداگانه مينويسم.
همه شما را به خدا سپرده و وعدهام ديدار روز قيامت، در محضر رسول خدا. ان شاء الله.
والسلام
محمود دوستاني دزفولي
1364/11/18 ساعت 10 شب
درباره شهید
زندگينامه شهيد
شهيد محمود دوستاني دزفولي در اول تير ماه سال 1343 در دزفول به دنيا آمد. او از كودكي به همراه برادر شهيدش، علي و خواهرزادهاش، شهيد حسين ناجي، به مسجد امام حسن عسكري(ع) ميرفت و در مجالس قرآني شركت ميكرد.
در دوران انقلاب اسلامي، نوجواني 14 ساله بود كه در راهپيماييهاي ضدرژيم شركت و در پخش اعلاميههاي انقلابي و نوشتن شعار روي ديوارها فعاليت داشت.
او پس از پيروزي انقلاب اسلامي توانست با اخلاق اسلامي و رفتارهاي جذاب خود نوجوانان را به مسجد بكشاند و با روي آوردن به كارهاي فرهنگي آنها را با تعاليم اسلام آشنا سازد.
با آغاز تهاجم رژيم بعث عراق به ميهن اسلامي ما در شهريور ماه سال 1359 ، به سوي جبههها شتافت و در جبهة شهدا (در منطقه كرخه) بود كه مجروح گرديد و يكي از انگشتان خود را از دست داد، اما پس از مداواي نسبي به سرعت به جبهه اعزام و در عمليات بزرگ فتح المبين شركت كرد.
او عاشق و شيفتة حضرت سيدالشهدا(ع) بود و از هفته ها مانده به ماه محرم، به همراه دوستانش، مسجد را مهياي عزاداري ميساخت. در روزهاي
تاسوعا و عاشوراي حسيني سر از پا نميشناخت و با چشمان اشكآلود، سينه ميزد و عزاداري ميكرد. او در كنار شركت در دفاع مقدس به كسب علم و تحصيل نيز مشغول بود و با هوش و ذكاوت خود تحصيلاتش را تا ديپلم به انجام رسانيد.
محمود اعتقاد داشت شركت در جنگ يك تكليف شرعي است و اگر كسي به اين تكليف الهي عمل نكند، فرداي قيامت بايد جوابگوي خون شهدا باشد.
او در عملياتهاي مختلف از جمله فتحالمبين، بيتالمقدس، والفجر مقدماتي، بدر و سرانجام والفجر 8 و در بسياري از مناطق پدافندي شركت كرد و حماسهها آفريد. او توانست با هوش سرشار و پشتكار خود و با اصرار مسئولين به فرماندهي گروهان غواص گردان بلال از لشكر 7 ولي عصر(عج) مفتخر گردد و در عمليات والفجر هشت، اين مسئوليت را به عهده داشت.
شهيد محمود دوستاني دزفولي پس از پيروزي افتخارآفرين والفجر 8 و فتح فاو در هنگام برگشت از منطقة عملياتي در تاريخ 1364/12/5 ، در حالي كه در كنار همرزمانش در اتوبوس نشسته بود، بر اثر اصابت راكت هواپيماي دشمن متجاوز، به شهادت رسيد و به دوستان و برادر شهيدش پيوست. يادش گرامي و راهش پر رهرو باد.
خدایا! خجالت میکشم اعمالم را روی کاغذ بياورم …
منبع : سایت فاتحان