نامهای به جبهه /تصویر
این نامه، دستنوشته کسی است که نه میدانیم کجاست و نه میدانیم چه میکند؛ اما به هر حال، نامهاش را که یادآور اخلاص مردم در آن روزهای خدایی و پر شور و حماسه است، منتشر میکنیم؛ باشه که دلها و صندوقچه خاطراتمان معطر به عطر آن روزها گردد…
تاریخ پر فراز و نشیب انقلاب اسلامی و به ویژه هشت سال دفاع مقدس، آکنده از نادیدهها و ناشنیدههایی است که هر یک میتوانند اولاً یادآوری باشند برای ما که یادمان باشد که بودیم و اهدافمان چه بود و دوم آن که چراغی باشد برای آیندهای که در پیش داریم.
از این دست میتوان به مواردی اشاره کرد که روح همدلی و یکی بودن را نشان میدهد، از جمله این نامه که هر چه جستجو کردیم، نتوانستیم نویسندهاش را پیدا کنیم؛ نه میدانیم کجاست و نه چه میکند، ولی به هر حال، نامهاش را که یادآور اخلاص مردم در آن روزهای خدایی و پر شور و حماسه است، منتشر میکنیم؛ شاید تلنگری باشد به اوضاع و احوال دلهای غبار گرفته امروزمان و البته شاید هم کسی او را بشناسد و به ما معرفی کند؛ شاید هم خودش، یعنی خود «حسن مغاری از مازندران».
دستنوشته زیر که خطاب به رزمندگان اسلام در جبهههای حق علیه باطل است، نامهای است از یک نوجوان دانشآموز مازندرانی که در نهایت پاکی و خلوص، آنچه در توانش بوده تقدیم میکند تا در دفاع دین و آیین و خاک و ناموسش شریک باشد.
دستنوشته زیر که خطاب به رزمندگان اسلام در جبهههای حق علیه باطل است، نامهای است از یک نوجوان دانشآموز مازندرانی که در نهایت پاکی و خلوص، آنچه در توانش بوده تقدیم میکند تا در دفاع دین و آیین و خاک و ناموسش شریک باشد
بسم الله الرحمن الرحیم
اول با عرض سلام نامه خود را شروع میکنم.
اسم من حسن مغاری دو خواهر هم دارم اما برادر ندارم.
میدانم که شما رزمندگان دلیر در همین حال، خیلی چیزها که ما در اختیار داریم، شما ندارید مثل میوه و غذا… و دیگر چیزها.
ما در خانه به خوردن میوه و دیگر چیزها میپردازیم.
راحت به مدرسه میرویم و راحت بر میگردیم. ولی شما حتی نمیتوانید سرتان را از سنگر بیرون بیاورید. من یک دفتر میدهم و یک خودکار هم میدهم.
به امید پیروزی
شاید پول هم بدهم یا 20 ریال یا 10 ریال.
خداحافظ
والسلام علی عباد الله الصالحین
نامهای به جبهه /تصویر
منبع:سایت فاتحان
برای شادی روح شهیدان صلوات