فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

عملیات

10 آبان 1395 توسط مادر پهلو شکسته

به نام خدا

 


در این عملیات علاوه برشهدا و مجروحین، تعداد انگشت شماری هم از افراد مفقودالاثر شده یا به علت جدا شدن از نیروی خودی و گم کردن سمت، به اسارت عراقی ها در آمدند و البته اکثر آنانی که به اسارت درآمدند از رادیوی عراق خود را معرفی کردند و معمولاً در اثر تعلیمات و فشار عراقی ها می گفتند : نیروهای عراقی با ما خوش رفتاری کرده و پذیرایی نموده اند و اکنون هم مشکلی نداریم! در این عملیات علاوه برشهدا و مجروحین، تعداد انگشت شماری هم از افراد مفقودالاثر شده یا به علت جدا شدن از نیروی خودی و گم کردن سمت، به اسارت عراقی ها در آمدند و البته اکثر آنانی که به اسارت درآمدند از رادیوی عراق خود را معرفی کردند و معمولاً در اثر تعلیمات و فشار عراقی ها می گفتند : نیروهای عراقی با ما خوش رفتاری کرده و پذیرایی نموده اند و اکنون هم مشکلی نداریم!
در گروهان یکم سربازی بود به نام حسین زاده نمین که اهل نمین اردبیل بود، من مدت زیادی فرمانده گروهان او بودم و به خوبی می شناختمش و به لحاظ آشنایی با روحیاتش پیش من مجاز بود با صراحت خواسته هایش را مطرح نماید. او جوانی رشید و تنومند بود، از نظر درستکاری، صداقت، سلامت روحی و جسمانی مورد قبول همه بچه های گروهان بود، اما به لحاظ شرایط محیط و آداب و فرهنگ آن منطقه ازآذربایجان، متعصب و زودرنج و گاهی معترض بود، شوخی بردار هم نبود، اما در عین حال خون گرم و صمیمی بود، با لهجه ی غلیظ و شیرین آذری صحبت می کرد و رک گو و خوش بیان بود و در گروهان فردی شناخته شده برای همه بود. پس از خاتمه ی عملیات، ایشان ناپدید شد. ابتدا شایعه بود که هنگام پاتک عراق گم شده و به سمتی نامعلوم رفته است، بیشترین احتمال در اسارت ایشان بود، بعد از مدتی خبر آوردند که جسد وی پیدا شده است و پیکر مطهر آن شهید را برای تحویل به خانواده اش به اردبیل فرستاده اند، کسانی که این خبر را شایعه کردند، مدعی بودند که با شناختن چکمه و لباس و کلاهش او را شناسایی کرده اند و البته مشخصات دیگری از لباس و علائم او را نیز مشاهده کرده بودند که دال بر صحت ادعا و مطابقت پیکر شهید با حسین زاده می دانستند. فرمانده گروهان هم گزارش شهادت او را به گردان ارسال کرد و اقداماتی که در مورد یک شهید معمول بود در مورد وی هم عملی شد و ماه ها در مکاتبات او را شهید قلمداد می کردند. روزی از بازدید خط برگشته بودم و به محض اینکه وارد محوطه پاسگاه فرمانده گردان شدم، با کمال تعجب قیافه حسین زاده نمین جلوی چشمم مجسم شد که عصایی زیر بغل دارد و جلوی سنگر رکن یکم ایستاده است. خوب دقت کردم و به او خیره شدم، آری خودش بود ! اما یک پایش از ناحیه زانو قطع شده بود. با او روبوسی و احوالپرسی کردم، چگونگی زنده ماندنش را از او پرسیدم ولی خودش هم به طور دقیق نمی دانست در چه نقطه ای مجروح شده و چگونه و یا توسط چه کسانی تخلیه و نجات پیدا کرده است. به او گفتم : ای زرنگ! نکند از زندان عراقی ها فرار کرده ای؟ و حالا خود را فراموش کار و بی خبر جلوه می دهی؟ و یا در اثر شکنجه بعثی ها همه چیز را فراموش کرده ای؟! خندید و گفت : من بیهوش بودم عراقی ها مرا نبرده اند و نمی دانم چگونه نجات پیدا کردم. او اینک به دنبال مسائل اداری و تکمیل مدارک جانبازی به گردان آمده بود و طبق معمول از بعد مسافت اردبیل تا منطقه، گرمای شدید و تأخیر در تکمیل پرونده اش ناراحت و معترض بود.

 

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: خاطرات دفاع مقدس لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

 << < شهریور 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

  • نورفشان
  • نویسنده محمدی

آمار

  • امروز: 823
  • دیروز: 2688
  • 7 روز قبل: 4148
  • 1 ماه قبل: 7716
  • کل بازدیدها: 262223

مطالب با رتبه بالا

  • چرا رکعت دوم نمازت رو این قدر آروم خوندی؟ ( از خاطرات شهید عبدالهی ) (5.00)
  • وصيت نامه شهيد عبدالله غلامي (5.00)
  • دهشت‌زده و تعجب‌زده (5.00)
  • وصیتنامه شهید محمد رضا قوس (5.00)
  • وصیت نامه شهید قاسم میر حسینی (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس