سرکشی به محورها
به نام خدا
درخرمشهر پنج یا شش محورداشتیم. شیخ شریف چهارمحور را سرکشی می کرد.با آن لباس روحانی می آمد و به بچه ها هم روحیه می داد. به بچه ها کمک می کرد.وقایع را دنبال وکمبود ها را برطرف می کرد.اگر اسلحه کم داشتند، می رفت مسجد جامع ومهمات می آورد.نیروکم داشتند، نیرو می آورد.
علت اینکه بچه های خرمشهر همه از شیخ خاطره ای دارند.این است که شیخ در همه ی محورهاحضور داشت. همه جا بود. همه جا بودنش را به این بود که هرجا عراق تحرک و فعالیت داشت حمله می کرد، شیخ شریف آنجا حضور فعال داشت و با تمام توان جلوی عراق را می گرفت. آن محوررا ازنظر نفرات، تجهیزات، مخصوصاً با حضورفعال خودش و شخنانش بچه ها را از نظر ورحی تقویت می کرد.
شیخ همیشه در حال دویدن بود. به هرمقری سرکشی می کرد، میگ فت(بچه ها شما کم وکسری ندارید؟)
اگر می گفتند نه، به طرف مقر بعدی حرکت می کرد.
تعداد مقرها زیادو شهرهم بزرگ بود. لذا شیخ شریف نمی توانست که 20دقیقه یا نمی ساعت در یک جا بماند. بچه ها می جنگید ند و مرتب جا به جا می شد ند. ایشان هم مرتب در خیابانهای شهر دور می زدند.
راوی:(شهلا حاجی شاه)