زین الدین و نماز اول وقت
13 مهر 1395 توسط مادر پهلو شکسته
خاطره ای کوتاه از سردار شهید مهدی زین الدین
جادههای کردستان آن قدر ناامن بود که وقتی میخواستی از شهری به شهر دیگر بروی، مخصوصا توی تاریکی، باید گاز ماشین را میگرفتی، پشت سرت را هم نگاه نمیکردی. اما زینالدین که همراهت بود، موقع اذان، باید میایستادی کنار جاده تا نمازش را بخواند. اصلا راه نداشت.
پس از شهادتش یکی از برادران در عالم رویا آقا مهدی رو در حال زیارت خانه خدا دید عده ای هم به دنبالش بودند.
پرسیده بود: اینجا چه میکنی؟ گفته بود: به خاطر نمازهای اول وقت که خواندم اینجا هم فرمانده هستم.
نگارنده : fatehan