خوزستان سرزمین پاک شهدا
به نام خدا
خوشا جایی رفتن که شهدا میزبانند، آنانی که با اسب شعور تا فلک تاختهاند و به نام عشق جان باختهاند و خوزستان سرزمین پاک شهداست
اگر تمام دریاها جوهر شوند و تمام شاخههای درختان قلم، نمیتوانند رشادتها، از خودگذشتگیها و جانفشانی رزمندگان این سربازان ولایت و رهبری را بنویسند.
به نام خدا، به نام خون، به نام آیینه و لبخند، به نام آرپیجی زنهای نابینا، لودرچیان بیدست، به نام شیرخوارگانی که در لالایی آتش به خواب فرو رفتند، به نام الله پاسدار خون شهیدان، خوشا آنان که جانان میشناسند، طریق عشق و ایمان میشناسند، بسی گفتیم و گفتند از شهیدان، شهیدان را شهیدان میشناسند، سلام بر عشق، این معجزه الهی که دل را بر عقل چیره کرده تا انسان خدایی شود.
سلام بر شهیدان که نامشان به تاریخ ارزش داده است.
سلام بر امام شهیدان که نفسش خدایی بود و دلش دریایی و سلام بر رهبر فرزانه انقلاب حضرت امام خامنهای که وارث راه امام و خون شهیدان است.
سلام بر خوزستان، سرزمین آیینهها و لبخندها و اشکها، سرزمین نامآوران بینشان و تجلّیگاه دلهای عاشق، چشمان بیقرار و دستهای سخاوتمند.
اینک فصل نوباوری لالههاست، لالههایی که اذان عشق گفتند و سرود معراج سرودند.
لالههایی که به گلستان صفا دادند و عطر نگاهشان در بوستان جان پیچیده است و تا همیشه دنیا میپیچد.
آری، به ضیافت لالهها رفتن صفای روح میخواهد و زلالی جان و سعادت میطلبد.
و خوشا جایی رفتن که شهدا میزبانند، آنانی که با اسب شعور تا فلک تاختهاند و به نام عشق جان باختهاند و خوزستان سرزمین پاک شهداست.
استانی که استاندار و فرماندار و شهردارش شهدایند و اشخاصی در این معیت، خادمان شهدا محسوب میشوند.
بیش از 20 سال از جنگ گذشته است اما هر روز برکات جنگی که تبدیل به دفاع مقدس شد، برای ما بیشتر روشن میشود و گفته امام راحل که جنگ را برکت خفیهای عنوان کرد، بیشتر محسوس میشود که یکی از این برکات قرار گرفتن در فضای روحانی و معنوی مناطق عملیاتی است.
جایی که مردانی آسمانی شدند ولی اثر گامهایشان هنوز باقی مانده است و در جای پای شهدا قدم گذاشتن چه دشوار ولی چقدر اشتیاق دارد.
نام آرپیجی زنهای نابینا، لودرچیان بیدست، به نام شیرخوارگانی که در لالایی آتش به خواب فرو رفتند، به نام الله پاسدار خون شهیدان، خوشا آنان که جانان میشناسند، طریق عشق و ایمان میشناسند، بسی گفتیم و گفتند از شهیدان، شهیدان را شهیدان میشناسند
به سرزمین نور رفتهام و به ملاقات شهدا. احساسی که از دوران جنگ با من است همراه آوردهام و در بسیاری جاها همرزمان شهیدم در پیش چشمانم حاضر میشوند.
آبادان سرشار از عطر شهداست، شهری که امام با درایت بیمثالش وقتی دستور شکستن حصرش را داد باعث شد ایران آزاد شود و باور کنیم که سلاح ایمان کاربردش از هر سلاحی بیشتر است.اما آبادان که سمبل فداکاری است و هنوز از در و دیوارش صدای مبارزه برمیخیزد مستحق توجه بیشتر است، و هنوز سرشار از کمبودهاست و باید بیشتر به این شهر توجه شود.
به شلمچه رفتم منطقه مرزی که در منتهیٰالیه غرب خرمشهر واقع شده است و نزدیکترین نقطه مرزی به بصره است. شلمچه یکی از محورهای هجوم دشمن در سیام شهریورماه 59 به خرمشهر بود.
در عملیات بیتالمقدس اگر چه خرمشهر آزاد شد ولی با توجه به اهمیت نظامی شلمچه، دشمن به سختی از آن دفاع کرد و آن را در اشغال خود نگه داشت و پس از آن، موانع استحکامات و ردههای دفاعی متعددی در این منطقه ایجاد کرد، رزمندگان اسلام با اجرای عملیات کربلای 5 در دیماه 1365 این مواضع را در هم شکستند و شلمچه را آزاد کردند. هنوز که در خیابانهای این شهر حرکت میکنی بوی شهدا تمام کوچه پس کوچههای آن را فرا گرفته است.
امید به روزی که نویسندگان و قلم به دستان ما بیشتر نسبت به هشت سال دفاع مقدس به ویژه از شجاعت مردم آبادان و خرمشهر بنوسیند.
بشکند قلمت اگر ننویسی به بسیجیان، این سپاهیان خمینی چه گذشت…