خاطراتی از تفحص از محمد احمدیان
13 تیر 1395 توسط مادر پهلو شکسته
بسم الله الرحمن الرحیم
دنبال چند شهید می گشتند که نشانی تقریبی محل شهادتشان را داشتند . چند بار به آنجا رفته
بودند اما دست خالی برگشته بودند . به من گفتند شما هم با ما بیا شاید قدمت خیر باشد .
منطقه کاملا رملی بود. کمی گشتیم اما چیزی پیدا نکردیم . باد ملایمی می وزید .
کم کم وزش باد شدت گرفت . خودمان را به درختی که نزدیکمان بود رساندیم تا در امان باشیم
وزش باد که کم شد بلند شدیم وبه اطرافمان نگاه کردیم . چیزی که پیش از وزش بباد زیر رملها مدفون بود.
نظرمان را به خود جلب کرد . به طرفش دویدیم .پیکر مطهر همان شهدایی بود که در جستجویشان بودیم.
نقل از شهید علی رضا غلامی ،مسئول تفحص لشکر امام حسین(ع)
منبغ: کتاب تفحص خاطراتی از محمد احمدیان
برای شادی روح شهیدان صلوات