خاطرات جانباز بحرینی از دفاع مقدس
به نام خدا
قُصَی شیخ علی العُرَیبی جانباز بحرینی در جریان جنگ تحمیلی ایران مجروح میشود. او از خاطرات خود از شهادت سرباز عراقی که عضو سپاه ایران بود میگوید. العریبی یکی از بسیجیان حاضر در جنگ ۳۳ روزه لبنان نیز بوده است.
قُصَی شیخ علی العُرَیبی از جانبازان بحرینی هشت سال جنگ تحمیلی است. او که به صورت داوطلبانه و جوششی با چند بحرینی دیگر برای شرکت در جنگ اسلام در برابر کفر شرکت کرده است دو سال و چهار ماه در جبهه حضور داشته و سه بار هم در جنگ مجروح شده است. این جانباز 25 درصد هشت سال دفاع مقدس، در جنگ 33 روزه لبنان نیز شرکت داشته و در گروههای مقاومت بیداری اسلامی بحرین نیز نقش فعال داشته است. او که به خاطر پرونده سنگینش در دولت آل خلیفه فعلا نمیتواند به کشورش بازگردد، اکنون ساکن قم است. گفتگوی تفصیلی او با تسنیم، روایت روحیه مبارز و مقاومت خستگی ناپذیرش در مقابل عوامل ظلم و استکبار در جهان است. در میانه گفتگو هر جا که صحبت از یاران شهیدش در دفاع مقدس میکند، اشک میریزد و مصاحبه را به خاطر این بغضهای نهفته قطع و بعد از چند دقیقه ادامه میدهد.
چطور در جنگ تحمیلی ایران و دفاع مقدس شرکت کردید؟
در زمان دفاع مقدس، که جمهوری اسلامی ایران هشت سال با عراق در حال جنگ بود، ما بحرینیها، گروهی را بسیج کردیم و به ایران آمدیم. سن بچههای گروه از سیزده چهارده سال بود تا بیست سال. از بحرین به ایران آمدیم و به جبههها اعزام شدیم. از نظر ما جنگ حق علیه باطل بود.
مگر جنگ بین ایران و عراق نبود؟ چرا شما بحرینیها هم شرکت کردید؟
خیر، ما میگوییم جنگ اسلام علیه کفر؛ چون صدّام در آن زمان نماینده کفر و استکبار جهانی بود و ضد جمهوری اسلامی ایران. ما هم مقلد حضرت امام خمینی بودیم و وظیفهمان اطاعت از علمای بزرگ است. امام زمان(عج) می فرمایند: “من کان سائلا لنفسه، علی العوام ان یقلدوا". ما مقلد امام خمینی بودیم و پیرو حرف ایشان. به جبههها اعزام شدیم و از گروه بحرینی ما هشت نفر شهید شدند که در گلزار شهدای قم دفن هستند.
چه مدت در جبهه بودید؟ چه نوع مجروحیتهایی دارید؟
دو سال قبل از اتمام جنگ به جبهه رفتم. در عملیات فاو و عملیات کربلای5 هم شرکت داشتم. دو سال و چهار ماه در جبهه بودم، سه بار هم مجروح شدم. پایم تیر خورد، به مغزم ضربه خورد. ترکشهای کوچکی هم در بدنم دارم. مجروحیت ناشی از موج انفجار هم دارم. زمانی که ترکش به سرم خورد، بیهوش شدم؛ حتی برخی فکر کرده بودند که شهید شدهام. مرا به بیمارستان بردند، تقریبا دو هفته بیهوش بودم. تا خداوند دوباره به من فرصت حیات داد. الان در بنیاد شهید ایران پرونده دارم و جانباز 25 درصد محسوب میشوم.
مجروحیتتان مربوط به چه عملیاتی میشود؟
این مجروحیت در یک عملیات اطلاعاتی و غیر نظامی بود. در نزدیکی حورالعظیم و حوالی عملیات کربلای 5 رخ داد.
در جبهه همیشه همراه سردار شهید اسماعیل دقایقی بودم/در جبهه عکاسی هم میکردم
با کدام فرماندهان ایرانی همرزم بودید؟
شهید بزرگوار اسماعیل دقایقی با من دوست بودند و من همیشه همراه ایشان بودم. شهید دقایقی واقعا یکی از ملائک خدا در بین ما بود. در عملیات کربلای5 با هم بودیم که شهید شد. هنوز بیست دقیقه هم از عملیات نگذشته بود که ایشان شهید شد. بمباران عراق خیلی زیاد بود، مثل باران میآمد طوری که در همان بیست دقیقه اول حدود 60 شهید از جمله شهید دقایقی را دادیم. به خاطر کمکهای استکبار جهانی، عربستان و کویت بهترین اسلحهها را در اختیار عراق گذاشته بودند. در آن زمان اکثر کشورها با عراق بودند اما خدا با جمهوری اسلامی و مومنان بود. شهید حسین نعیمی رحمه الله علیه نیز از دوستانم بود.
دوستانتان در جنگ ایرانی بودند؟
بعضی ایرانی و بعضی غیر ایرانی، فکر میکنم شهید حسین قایقی عراقی بود. از مجاهدین عراقی بود که از عراق فرار کرد و به ایران آمد و پناهنده شد. ایشان از مخلصان بود و در همین عملیات مجروح شد و در عملیات مرصاد شهید شد.
از خاطراتتان در جبهه بگویید.
آن زمان همیشه دوربین دست من بود و در جبههها عکاسی میکردم. شهید محمد عالی از بحرین از خط خاکریز برگشت و به من گفت: از من با دوربینت عکس بگیر. الان شهید میشوم. مطابق خواستهاش سریع از او عکس گرفتم. هنوز 5 دقیقه نگذشته بود که شهید شد. عکسش را هم در قم دارم.
در جنگ 33 روزه لبنان به عنوان یک بسیجی شرکت داشتم
در چه عملیاتی این اتفاق افتاد؟
در کربلای پنج؛ در این عملیات سه بحرینی شهید شدند. شهید شیخ ابراهیم ماده، که از قهرمان ترین افراد گروه ما بود هم در عملیات کربلای پنج مجروح شد. دستش ترکش خورد و خون زیادی از او رفت. حتی ما به او گفتیم برگرد و برو بیمارستان. اما او قبول نکرد. فقط پیش من آمد و چفیهای به من داد و گفت بالای دستم ببند. گفت من به خاطر مجروحیت دستم دیگر نمیتوانم بجنگم. اما میتوانم مهمات را به بسیج منتقل کنم. به همین خاطر خداوند او را انتخاب کرد و در این عملیات یک بار مجروح و بار دیگر شهید شد.
چند عکس از دفاع مقدس دارید؟
زیاد، نزدیک به 1400 عکس داشتم. خیلی از آنها را از من گرفتند. سازمان اطلاعات بحرین، بعضی عکس ها را از من میدزدید. در سال 1991، وقتی به بحرین رفتم مرا دستگیر کردند. بعد از آزادی کویت، در بحرین عفو سیاسی خوردیم. خیلی اذیتم کردند. اطلاعات بحرین روی پرونده من نوشته بودند مزدور خمینی.
همچنان در بحرین فعالیت انقلابی دارید؟
بله؛ بعضی از دوستان و برادران من در زندان بحرین هستند، دولت آل خلیفه به من تهمت زدند که به چند نفر آموزش سلاح داده ام.
خود شما کجا آموزش دیدید؟
لبنان و ایران.در سپاه پاسداران و در حزب الله به لبنان. در جنگ 33 روزه لبنان هم شرکت داشتم. در آن زمان هم یک بسیجی بودم.
120 شهید بیداری اسلامی برای جمعیت زیر یک میلیون بحرین زیاد است
الان اوضاع بحرین چگونه است؟
قیام ملت بحرین ادامه دارد و چند روز پیش دولت آل خلیفه با وهابیها، به شهری حمله کردند و یک مسجد دیگر را هم خراب کردند که متعلق به شیعیان بود. ملت الان اصرار دارند که به فعالیتهای انقلابی ادامه دهند. به خیابان ها بیشتر میآیند. به رغم این گلولههای وهابیهای سعودی و بحرین الان فعالیت جدیدی دارند به نام عصیان مدنی، ضد دولت بحرین. که در حال شروع است و ان شاالله قوی تر هم خواهد شد.
فقط مساجد شیعیان را خراب میکنند؟
مساجد شیعیان و حسینیهها. علاوه بر آن قرآنها را پاره میکنند و آتش میزنند. به قول حضرت امام خمینی مسجد سنگر است. ما اکثر اوقات بعد از نماز جلسات تعلیمی قرآن مثل احکام و سخنرانی در مساجد داریم. مثلا درباره این که ما باید انقلابی شویم مثل امام حسین(ع). داستانهای امام حسین را نقل میکنیم و استفاده از اینها باعث می شود که مجاهد در راه امام حسین(ع) نیز بشویم. به همین خاطر احساس میکنند که ما برای آنها خطر محسوب میشویم.
برخورد آل خلیفه با برنامههای شیعیان چگونه است؟
بعضی اوقات آل خلیفه و وهابیها به ما حمله میکنند. در این بیداری اسلامی بیشتر از 120 نفر شهید شدند و این برای ملت بحرین زیاد است. چون جمعیت ملت بحرین کم است. جمعیت ما به یک میلیون هم نمیرسد. کسانی هم که تابعیت سیاسی گرفتند زیادند و بر ضد ما هستند. بیشتر این تابعین هم وهابی هستند. از سیستان و بلوچستان و گروهک ریگی نیز میانشان حضور دارند که شیعیان را میکشند. بعد از این که در بحرین بیداری اسلامی اتفاق افتاده است، آل خلیفه و وهابیها، درِ تابعیت را برای دیگر کشورها گشودند. از ایران، عربستان و … تابعیت زیاد دادهاند. انگیزهشان هم از این کار آن بود که نسبت جمعیت شیعیان به وهابیها کم شود. الان ما در بحرین شدهایم 50 درصد جمعیت، آل خلیفه و وهابیها هم 50 درصد دیگر را تشکیل دادهاند.
اهل تسنن بحرین هم این روحیه ظلم ستیزی شما را دارند؟
اهل تسنن به جز وهابیها، با ما خیلی دوست هستند. خیلی از آنها هم به خاطر فعالیت سیاسی زندان هستند. اتحاد بین شیعه و سنی در بحرین با فتنههایی که آل خلیفه در خارج ایجاد میکند خیلی سخت شده است. سنیهای وهابی به سنیهای معمولی حرفهایی را تزریق میکنند ولی جواب نمیگیرند. ما خدا با شیعیان و مومنان در جهان است.