تو نیستی !( دلنوشته ای از زبان دختر شهید مدافع حرم سجاد عفتی )
24 مرداد 1395 توسط مادر پهلو شکسته
بسم الله الرحمن الرحیم
بابای عزیزتر از جانم
هر صبح با یادت چشم میگشاییم
وقتی…
خورشید همچون دستان نوازشگرت
صورتم را بوسه باران میکند…
و من….
به خیال گرمای نفس هایت چشم میگشایم!
حالا که نیستی…
چیزی جز خیال بودنت ، التیام بخش لحظه های تنهاییم نیست !
تو نیستی ، ولی!
یادت همیشه با من است!
تو نیستی،ولی!
خیالت گرمابخش لحظه های تنهاییم است!
تو نیستی، ولی!
تو نیستی….!!!!
منبع:ابر و باد
خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا
برای شادی روح شهیدان صلوات