فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

وصیتنامه شهید ذبيح الله عاشوری

16 تیر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

بار خدیا بارها شده است که قبل از عملیاتها وصیتنامه نوشته ام اما صلاح تو نبوده یا اینکه خود را آنطوری که باید آماده شهادت می کردم نکرده بودم و شهادت نصیبم نشد ولی این بار خدایا با امیدی بیشتر به تو که به بنده گناهکار رحمی کنی و شهادت را نصیبم بسازی قلم را به دست گرفته ام در حال وصیتنامه نوشتن هستم و امیدوارم ما به کاروان شهدا ملحق بگردانی انشاء ا…

بسم رب الشهداء و الصدیقین

و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل ا… امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

گمان مبرید کسانیکه در راه خدا کشته شده اند مرده اند بلکه آنها زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می خورند.

با سلام به حضرت مهدی موعود (عج) یگانه منجی عالم بشریت و نایب بر حقش حضرت امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی و سلام و درود فراوان به شهدای صدر اسلام تا بدر و از بدر تا کربلا بخصوص حضرت امام حسین(ع) و شهدای جنگ تحمیلی و سلام و درود نثار جانبازان انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی و درود خدا بر تمامی رزمندگان اسلام و سلام به شما امت شهید پرور. وصیتنامه خود را می نویسم.
بار خدیا بارها شده است که قبل از عملیاتها وصیتنامه نوشته ام اما صلاح تو نبوده یا اینکه خود را آنطوری که باید آماده شهادت می کردم نکرده بودم و شهادت نصیبم نشد ولی این بار خدایا با امیدی بیشتر به تو که به بنده گناهکار رحمی کنی و شهادت را نصیبم بسازی قلم را به دست گرفته ام در حال وصیتنامه نوشتن هستم و امیدوارم ما به کاروان شهدا ملحق بگردانی انشاء ا… خدایا از این زندگی در این دنیای پر از جنایت سیر شده ام و دلم هوس دیگری دارد و بنا به رضایت تو همراه با دیگر رزمندگان راهی جبهه شده ام تا اینکه بتوانم رضای تو را کسب کنم و از تو عاجزانه می خواهم که مرا که بنده ای خوب و شایسته نبوده ام ببخشی و شهادت این فوز عظیم را نصیبم بفرمایی…. برادران عزیز از اول تاریخ تا به حال اسلام و مسلمین و دفاع از حقوق مسلمین مورد تجاوز جنایتکاران قرار گرفته است در این زمان ما به رهبری حضرت امام برای یاری دین مبین اسلام وارد جنگ شده ایم و در برابر جنگ تحمیلی که از طرف رژیم بعث عراق صورت گرفت ایستاده ایم و همه ما یک یک وظیفه مان این است که این جنگ و جبهه ها را یاری کنیم. از شما می خواهم که بدون هیچ کم و کاستی خود را به جبهه ها برسانید و هرچه زودتر این رژیم ننگین عراق را از ریشه از میان ببرید و این را بدانید ای برادران تا وقتی که ما پیرمرد 40 ساله و نوجوان 13 ساله در جبهه داریم ماندن در خانه ننگ می باشد و به جبهه بروید و رضای خدا را جلب کنید. بار خدایا دوستان و رفقایم که در کنارم بودند همه شهید شدند و من ماندم و از تو می خواهم که توفیق شهادت را به من عطا بفرمایی. سخنی با برادران بسیجی و سپاهی که لباسهایشان کفنشان است اینکه قدر خودتان را بدانید شما خیلی عزیز هستید شما کسانی هستید که امام عزیز دست و بازوی شما را که دست خدا بالای آن است می بوسد و بر این بوسه افتخار می کند. لذا از شما خواهانم که هر کسی به هر نحو که قدم علیه خط امام و جمهوری اسلامی بر می دارد به او تودهنی بزنید و نگذارید یک عده جاه طلب حق ضعیفان را پایمال کنند. سخنی با آشنایان و برادران عزیز تا ما پیرو خط امام هستیم حق با ماست و چون حق با ماست بحقیم و چون بحقیم پیروز هستیم. سخنی با پدر و مادر عزیزم که مرا در دامن خود پرورانیدند و نتوانستم فرزند خوبی برای آنها باشم اگر من شهید شدم اصلا ناراحت نباشید که اگر ناراحتی پیشه کنید رضای خدای را جلب نکردید و صبر پیشه کنید که خداوند با صابران است. و این جمله برادران بسیج و سپاه هم مد نظر قرار بدهند خداوند صبر کنندگان را دوست می دارد. ان الله مع الصابرین
سخنی با برادرم – برادر عزیز من اگر شهید شدم نگذار که یک لحظه اسلحه ام بر روی زمین بیفتد و از تو می خواهم که مرا ببخشی و پدر و مادر عزیز اگر کوتاهی یا خلافی از بنده دیده اید مرا حلال کنید و از آشنایان برایم طلب حلالیت کنید. خدایا تو را به خون شهدا قسمت می دهم که لحظه لحظه عمر ما را فدای عمر امام بگردان. خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی، خمینی را نگهدار ذبیح اله عاشوری

درباره شهید

زندگینامه شهید ذبيح الله عاشوری

شهید ذبیح الله عاشوری در روز اول مرداد ماه 1344 در روستای قلعه نو از بخش فرگ شهرستان داراب که یکی از روستاهای محروم و دورافتاده بود بدنیا آمد و پس از طی دوران دبستان وارد مدرسه راهنمایی فرهنگ که امروزه بنام خود شهید نام گذاری شده گردید. پس از دوران راهنمایی به علت محرومیت و نداشتن دبیرستان به شهر داراب مهاجرت نمود و وارد دبیرستان امیرکبیر شد در دوران تحصیل علاوه بر تحصیل کمک زیادی به پدر و مادر در امر کشاورزی و دامداری میکرد شهید عاشوری پس از گذراندن کلاس اول و دوم دبیرستان به جهت تحمیل جنگ از طرف عراق ضمن تشویق دوستان جهت اعزام به جبهه خود نیز راهی آن دیار شد و پس از گذراندن دوران نظامی به جبهه و لشکر المهدی اعزام گردید و بعد از اتمام ماموریت سه ماهه بعلت رشادت های وی از او خواسته شد که در لباس مقدس سپاه در بیاید که از همان سن 19 سالگی به عضویت سپاه درآمد و در گردان های رزمی و بخصوص در گردان همیشه پیروز فجر بعنوان بی سیم چی دلاور شهید مرتضی جاویدی شروع بخدمت نمود شهید عاشوری علاوه بر تسلط به امورات مخابراتی دربست های دیگر در مواقع لزوم بکارگیری میشد که بنا به اظهار همرزمان وی در طلاییه زمان تک عراقی¬ها این شهید عاشوری بود که علاوه بر بدوش داشتن بی سیم یک قبضه آرپی جی نیر بدوش داشت و دشمن را زیر گلوله¬های آتشین خود می گرفت و با سردادن صدای الله اکبر به رزمندگان روحیه می داد. بنا به اظهار خواهر شهید بنام زینب او علاقه زیادی به این خواهر داشت و هر موقع به مرخصی می آمد هدایای زیادی برای این خواهر می خرید و میگفت چون تو زینبی بیشتر دوستت دارم و شهید عاشوری حقوق خود را به صندوق کمک به جبهه ها میریخت و به این کار افتخار میکرد و در زمانی که به مرخصی های کوتاه می¬آمد جوانان را تشویق به جبهه رفتن می کرد از جمله برادر کوچک خود که بنام فرامرز که بعد از ذبیح و به جهت قولی که به ذبیح داده بود سنگر او را خالی نگذارد یک سال بعد از ذبیح بشهادت رسید و سرانجام شهید ذبیح اله مانند اسماعیل ذبیح اله شد و در تاریخ بیست شش اسفند یک هزار و سیصد شصت سه در عملیات بدر بشهادت رسید.

نام:ذبيح الله

نام خانوادگی:عاشوری

نام پدر:ایرج

شماره شناسنامه:2

تاریخ تولد:1344/05/01

تاریخ شهادت:1363/12/26

محل تولد:داراب(فارس)

عکس شهید

 

منبع : سایت فاتحان

 نظر دهید »

وصیتنامه شهید احمد عارفی

16 تیر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

تو خواهرم! تو هم زینب گونه باش و در راه خدا مبارزه کن که شیرین مبارزه ای است .

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار برای حفظ اسلام از عمر ما بکاه و به عمر او بیفزا.

هر کس که تورا شناخت جان را چه کند فزند و عیال و خانمان را چه کند

دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی دیوانه تو هر دو جهان را چه کند

در قاموس شهادت واژه وحشت نیست .«مام خمینی (ره)»

با آغاز جهاداست که زندگی از نو آغاز می شود مانند نوری که به جهانی تاریک و ظلمانی می رود و زندگی جاودان و همیشگی و اخروی را نوید می دهد . خدایا ! خودت میدانی که چقدرگناه کردم. خدایا! به لطف و کرامت و بزرگی ات که تو مرا ببخشی. به که پناه ببرم. خدایا! استغفار می کنم. خدایا !بر من آن روز نشود که در زیر شلاقهای دوزخ صدای «یا رب ارحم ضعف بدنی»سر دهم .

مادرم عزیزم! سلام مرا بپذیر. حلالم کن گناهانم را ببخش. مبادا در فقدان من گریه کنی که این خواهش من است. خدا را شکر که من به مقام والای شهادت رسیدم. خودت بهتر میدانی که مرگ حق است و چه بهتر که در راه حق مُردم که چه نعمتی است بزرگ . ای پدرعزیزم! حلالم کن از اذیت هایی که به تو کرده ام. خواهش می کنم که در مرگ من گریه نکنی و به مادرم و خواهران روحیه بدهی. پاسداران و امام را دعا کنید.

تو خواهرم! تو هم زینب گونه باش و در راه خدا مبارزه کن که شیرین مبارزه ای است .

سلام بر برادران بسیج که خداوند انشاالله تمام نعمت را به آنها بدهد که اینان فرزندان امام امت هستند.

مردم، هر چه دعا دارید برای امام کنید .

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست

والسلام علیکم و رحمت الله

احمد عارفی

درباره شهید

شهید احمد عارفی
نام پدر: مظفر
تاریخ تولد:1345
تاریخ شهادت: 1361/5/18
محل تولد: بخش ریز (شهرستان جم)

شهید احمد عارفی در سال 1345در روستایی دور دست از امکانات رفاهی، امّا غنی از فرهنگ و هنر و اندیشه در خانواده ای مذهبی دیده به دنیا گشود. احمد نیز جزء همان سربازان آیت الله خمینی بود که آن سال ها می گفتند به شاه گفته سربازان من الان در گهواره هستند… . و روزگار هنوز فرصت بچگی به سربازان خمینی نداده از آنها مردهایی دلیر ساخت.

یکی دوسال بیشتر از دوران تحصیل احمد در مدرسه راهنمایی نگذاشته بود که ندای رهبر کبیر انقلاب، خمینی بت شکن را همانند بسیاری از هم سن و سالان خود لبیک گفت و راهی جبهه هایی حق علیه باطل شد. این نوجوان که حالا به سن 16سالگی رسیده بود ابتدا راهی کازرون جهت گذراندن دوره آموزش یک ماهه گشت و سپس راهی سرزمینهای نور و حقیقت شد تا از کیان و ناموس این مملکت دفاع نماید . شعله های گدازنده ی ندای درونیشان که از بدو تولد در وجودشان مشتهد شده بود و هرآن شعله ور تر می شد وجود خاکی او را سوزاند و چوبه های سست قفس تن را خاکستر کرد تا روح پر تب وتاب وتپنده احمد در یک قدمی پرواز قرار گیرد . پرواز زیبای ایشان زمانی محقق شد که در جبهه کوشک هنگام تکمیل نودن خط مقدم جبهه با ماشین عازم آنجا شده بودند که نرسیده به نقطه مقصود خمپاره 160از سوی دشمن به سوی آنان پرتاب می شود که چند تن از برادران مجروح و برادر عزیز احمد عارفی از ناحیه سر به وسیله ترکش مورد اثابت قرار می گیرد پیش بند قشنگ شهید را به نام زیبای خودش اضافه می نماید. وصیت نامه این نوجوان دلیر ریزی می تواند چراغ راهی باشد برای امروز و فرداهای ما…

عکس شهید

 

منبع : سایت فاتحان

 

 نظر دهید »

وصیتنامه شهید غلامرضا سعادت

16 تیر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

ای آفریدگار توانا از آنکه مرا سعادت بخشیدی که در راحت قدم بردارم و برای تو به جهد و تلاش دست یاری کنم هزاران بار سپاست می گویم. ای دانای بخشنده و ای کریم و حکیم و ای دانای دانندگان تو مرا از لجن زار رکود به بهشت موعود خواندی و با به نبرد حق علیه باطل به بهشت هدایت کردی.

بسم الله الرحمن الرحیم

ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل ا… امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون

من طلبنی وجدنی ومن وجدنی احبنی ومن احبنی اشقنی ومن اشقنی اشقته ومن عشقته قتلته ومن قتله دیته ومن دینه فانادیه

وگمان نبرید کسانی که در راه خدا کشته می شوند مرده اند بلکه آنها زنده اند ونزد خدایشان روزی می خورند.

با سلام ودرود برخاندان آل محمد(ص)وبر منجی عالم بشریت مهدی موعود(عج)این یگانه رهبر مسلمین جهان و یار و یاور رزمندگان اسلام وبا سلام و درود بر نائب بر حقش و به پیر جماران حضرت امام خمینی و با سلام ودرود بر شهدای اسلام و شهدای این جنگ تحمیلی و با سلام ودرود برخانواده های شهدای انقلاب اسلامی ایران و با سلام و درود بی پایان بر رزمندگان و جنگجویان انقلاب اسلامی ایران و سپس با سلام ودرود بر شما امت حزب ا… و همیشه درصحنه این خطه خوروبیابانک.

ای آفریدگار توانا از آنکه مرا سعادت بخشیدی که در راحت قدم بردارم و برای تو به جهد و تلاش دست یاری کنم هزاران بار سپاست می گویم. ای دانای بخشنده و ای کریم و حکیم و ای دانای دانندگان تو مرا از لجن زار رکود به بهشت موعود خواندی و با به نبرد حق علیه باطل به بهشت هدایت کردی. تو مرا توفیق آن دادی که خویشتن خویش را ترک کنم و بی آن بروم و برای چه مرا خلق کرده ای و آنگاه سعادتم بخشیدی که از میان فراوان راههای زندگیم شاهرای ایثار حسین گونه را بپذیرم. ای خدای من سپاست می گویم از آنکه نور عشقت را در قلب من تاباندی و این قلب سرد و خاموش مرا با نور عشق فروزانت روشن گردانیدی و قلب پر تلاطم مرا آرامش بخشیدی به راستی که الا به ذکر ا… تطمئن القلوب. پروردگارا تو را به عظمت وکرمت سوگند می دهم که لحظه ای این بنده گنه کارت را به حال خود وا مگذار ز آنکه بی لطف تو تباهم خدایا از تاروپود وجودم از تو می خواهم که سعادت شهادت در راهت را به من عطا کنی .آخر نمی خواهم که زنده باشم و غریبی آقا حسین و امام و انقلاب و غریبی اسلام عزیز را ببینم. حال که فرصتی پیش آمد تا درباره سرانجام خود وسایر انسانها بیاندیشیم خدایا مرا توفیق آن ده که آنچه در دل و عقیده دارم بی ریا روی کاغذ بیاورم و آن چه می ماند وصیتی باشد وسیله ای برای هدایت خدایا اینکه به یاد تو و به منظور احیای دینم و تداوم انقلابم به جبهه می روم و نه به خاطر انتقام و یا نام ومقام. از ملت رزمنده می خواهم که فقط خط ا… وراه روح ا… را ادامه دهند که تنها راه سعادت فقط همین راه است. برادران و خواهران شما را به خدا سوگند گفتارهای امام را تحلیل کنید و روی آنها عمل کنید زیرا هیچ صحنه ای دردناک تر از این نمی تواند باشد که دشمنان در یک صف بر علیه جمهوری اسلامی ایران بشورند ولی ما پراکنده باشیم پس چه بهتر که مسلمان و برادر باشیم به حرف های منافقین گوش ندهید وتحت تأثیر این بلندگوهای تبلیغاتی گروه ها قرار نگیرید و هرچه رهبر و دیگر عالمان ربانی گفتند گوش دهید درغیر این صورت نه نامی از اسلام می ماند و نه یک لحظه به شما اجازه حرف زدن خواهند داد. من دو وصیت به شما عزیزان می کنم یکی این که اطاعت از رهبر کنید و دوم اینکه دشمن در فکر این است که افراد حزب ا… انحلالی درش بوجود آید شما به خاطر خدا این دشمنان را نابود کنید و نگذارید یک منافق در جامعه نفاق به وجود بیاورد امیدوارم که بعد از من اسلحه بردارید و از اسلام و میهن خود دفاع کنید ما که در صدر اسلام در کربلای حسین (ع) نبودیم تا فرزند زهرا تنها نماند اینکه به یاری امام کبیرمان لبیک بگوئیم تا اسلام برای همیشه سربلند بماند و اما ای دشمنان اسلام و انقلاب که در این گوشه های ایران نق می زنید پیامی هم برای شما دارم و آن این است که ای دشمنان اسلام و ای جنایت کاران تاریخ ما به اسلام بیش از وجود خودمان معتقدیم اگر هزار بار تکه تکه ام کنید و دوباره زنده ام کنید باز با شما می جنگم و برای جمهوری اسلامی تا پای جان به پیش میروم ولحظه ای اجازه نفس کشیدن را به شما نخواهم داد.
و اینک ای پدر و مادرم شما که اینگونه ابراهیم وار فرزندتان را به قربانگاه عشق و وادی ستیز حق با باطل فرستادید استوار باشید و از قربانی شدن این هدیه تان با آغوش باز استقبال کنید درصورتیکه من شهید شدم جامه سیاه به تن نکنید و برای من ماتم نگیرید زیرا که این راه را خود انتخاب کرده ام و به سویش رفتم دوست دارم دراین آغاز زندگیم که شهادت است شیرینی پخش کنید و پیروزی اسلام را جشن بگیرید چرا که می دانم اگر من شهید می شوم ولی با شما درگلستان شهدا خور هستم و پیروزی رزمندگان اسلام و نابودی کفر صدامی را جشن می گیریم ولی شما مرا نمی بینید. هرگز راضی نمی باشم که درفقدان من گریه کنید چرا که من آنقدر گنه کارم که خود را لایق آن مراسم و عزاها نمی دانم ای برادران من ، من به عنوان برادر بزرگتر خانواده به شما وصیت می کنم که بعد از شهادتم باید اسلحه به خون آغشته و با خون تمیز شده مرا که به زمین افتاده بردارید و با قمقمه ای پر از آب و خشابی پر و نارنجکی چند با فانوسقه بکمر بسته و با آن اسلحه قلب دشمن را نشانه روید و با شلیک آتشین گلوله هایت به دشمن بفهمانی که حق پیروز است. واما ای همسر عزیزم پیامی دارم برایت که همان طور که قبل از ازدواجمان به شما گفتم که زن من نمی شوی گفتم که شما زن لباسهای من می شوی شما همسر لباسهای رزم منی و حال این جسم بی ارزش من می رود و این لباسهای رزم که شما همسر اویید برای شما می ماند از شما عاجزانه می خواهم که اگر انشاءا… فرزندی متولد شد و اگر پسر بود لباسهای رزم مرا بپوشد وبا دشمنان اسلام بجنگد. شما باید این فرزند را چنان بزرگ وتربیت کنید که ادامه دهنده راه پدرش باشد اگر دختر هم بود باید او را همچون فاطمه زهرا(س) بسازی این فرزند را به حوزه علمیه بفرست و او باید یک روحانی و شخصی باشد از برای تبلیغ اسلام دراین کشور. مبادا گریه کنی که با گریه ات قلب مرا آزرده می کنی امیدوارم چنان پایدار و صبور باشی چنان حجابت را رعایت کنی تا درقیامت یک دیگر را ملاقات کنیم نمازهای جمعه و جماعات را ترک نکنی. دنباله رو امام و روحانیت باشید. دعای کمیل و توسل را زیاد بخوان و در پایان تأکید می کنم ای امت حزب ا…از امام از روحانیت و از اسلام و انقلاب حمایت کنید برادران را دعوت کنید به سپاه و بسیج و دست یکدیگر بدهید و مملکتی آباد و اسلامی بسازید و زمینه را برای ظهور امام زمان(عج)فراهم آورید. درپایان اگر کسی از من بدی دیده وآزاری دیده مرا حلال کند که طاقت آتش جهنم را ندارم.
به امید پیروزی اسلام برکفر جهانی به سرکردگی امریکای جنایتکار
خدا یا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
از عمر ما بکاه و برعمر او بیفزا
منتظری نستوه برای حفظ اسلام محافظت بفرما
والسلام علیکم ورحمه ا… وبرکاته
بنده سراپا تقصیر وگنه کار غلامرضا سعادت

درباره شهید

شهید غلامرضا سعادت شهیدی که بیش از پانزده روز از ازدواجش نمیگذشت لباس رزم پوشید و برای بدست آوردن امنیت کامل در مرزهای غرب کشور از دست کومله و دمکرات ومنافقین ؛ به جبهه های کردستان شتافت واز میهن خود دفاع کرد تا اینکه بالاخره جان خود را نثار اسلام ومیهن خود کرد تا من و شما بتوانیم اکنون درکمال آرامش زندگی کنیم.

تاریخ شهادت:4خرداد1362
محل شهادت:کردستان

عکس شهید

 

منبع : سایت فاتحان

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 1091
  • 1092
  • 1093
  • ...
  • 1094
  • ...
  • 1095
  • 1096
  • 1097
  • ...
  • 1098
  • ...
  • 1099
  • 1100
  • 1101
  • ...
  • 1182
 << < خرداد 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

  • امیرِعباس(حسین علیه السلام)

آمار

  • امروز: 1783
  • دیروز: 240
  • 7 روز قبل: 1213
  • 1 ماه قبل: 7529
  • کل بازدیدها: 238854

مطالب با رتبه بالا

  • وصیت نامه شهید یوسف راسخ (5.00)
  • کوه خضرنبی ( از خاطرات شهید مهدی طهماسبی (5.00)
  • یا حسین(ع) (5.00)
  • کفاره گناه ( از خاطرات شهید مهدی باکری ) (5.00)
  • وصیت نامه شهید عباس بنایی (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس