فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

وقتی اشک پزشکان ژاپنی درآمد

25 مهر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

به نام خدا

یکی از جانبازان شیمیایی می‌گوید: بعد از 16 سال با پزشک متخصصم در ژاپن ملاقات کردم؛ او از من پرسید: «چطور زنده‌ای؟! من فکر می‌کردم بیشتر از یک ماه زنده نخواهی ماند».
علی جلالی‌فراهانی مدیرکل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌‌های دفاع مقدس استان مرکزی و جانباز شیمیایی 70 درصد در مراسم رونمایی از کتاب «سفر به روایت سرفه‌ها» که در موزه صلح تهران برگزار شد، اظهار داشت: مظلومیت جانبازان شیمیایی در جنگ عراق علیه ایران و قربانیان سلاح‌های اتمی در حادثه هیروشیما و ناکازاکی ژاپن سبب پیوند این دو ملت شده است.

وی ادامه داد: قشر اعظم از جانبازان شیمیایی از این جهت مظلوم هستند که در خیلی از جاها آنها را به عنوان جانباز شیمیایی نمی‌شناسند؛ چون معمولاً فقط ایراد فیزیکی به عنوان جانبازی تلقی می‌شود.

این جانباز شیمیایی با اشاره به خاطره‌ای از دیدار مجدد با پزشک معالج خود در ژاپن گفت: بنده بعد از 16 سال با پزشک متخصصم در ژاپن ملاقات کردم؛ علی‌رغم اینکه دیده بوسی در میان خارجی‌ها رواج ندارد او با دیدن من، مرا محکم در آغوش گرفته و می‌فشرد؛ او از من پرسید: «چطور زنده‌ای؟! من فکر می‌کردم بیشتر از یک ماه زنده نخواهی ماند»؛ چون این پزشک در برگه پزشکی نوشته بود که بیش از یک ماه زنده نمی‌ماند؛ من هم در جواب گفتم: «ما دکترهایی داریم که از شما دکترتر هستند» منظورم ائمه اطهار(ع) و حضرت زهرا(س) و حضرت معصومه(س) بودند. پزشک متخصصم مشتاق بود که دکتر ما را ببیند لذا دعوت کردیم که طی سفری به ایران بیاید.

جلالی افزود: طی هماهنگی انجام شده، هیئت ژاپنی از سفیران صلح به ایران آمدند؛ هماهنگ کردیم که طی سفری به قم برویم؛ روحانیون جانباز شیمیایی لشکر 17 علی بن ابیطالب(ع) هم به این جمع پیوستند؛ قرار شد برای معرفی پزشک‌مان به حرم حضرت فاطمه معصومه(س) برویم؛ قبل از ورود به خانم(س) سلام کردم و گفتم: «مهمان‌هایی از خارج آمدند که مسلمان هم نیستند، خودتان آبروداری کنید». وقتی وارد حرم می‌شدیم، یکی از خادمین مرا در آغوش گرفت و بعد فهمیدم رزمندگان اراک، در آن شیفت خادمی حرم حضرت معصومه(س) را بر عهده داشتند؛ با احترام به حرم وارد شدیم.

مدیرکل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌‌های دفاع مقدس استان مرکزی خاطرنشان کرد: داخل حرم آیات قرآن کریم، قرائت می‌شد؛ این گروه 5 ـ 6 نفره به محض ورود شروع به گریه کردند؛ پزشک‌مان را معرفی کردیم؛ آنها مقابل ضریح حضرت معصومه(س) ایستادند و در حالی که دست‌هایشان را برای ادب، مقابل صورت گرفته بودند، با ایشان حرف می‌زدند؛ قرار بود زیارت ما 5 دقیقه طول بکشد اما 45 دقیقه طول کشید؛ مهمان‌های خارجی به سختی از حرم جدا شدند. پزشکی که همراه ما آمده بود، گفت: «ما در اینجا به آرامش عجیبی رسیدیم» و خطاب به من گفتند: «علی تو انرژی درمانی کردی، چون ما انرژی خاصی در اینجا گرفتیم». آنها قول گرفتند که در سفرهای بعدی آنها را به قم ببریم.

فارس

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: خاطرات دفاع مقدس لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

 << < خرداد 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

  • کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله)

آمار

  • امروز: 297
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 973
  • 1 ماه قبل: 7289
  • کل بازدیدها: 238614

مطالب با رتبه بالا

  • وصیت نامه شهید مدافع حرم, علیرضا مرادی (5.00)
  • وصیت نامه شهید فلك ژاپنی (5.00)
  • وصیت‌نامه شهید محمدحسین ذوالفقاری (5.00)
  • عرفه برشما مبارک (5.00)
  • مجروحانی که حرمت روزه‌داری را حفظ می‌کردند (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس