وصیتنامه شهید مرتضی تراب خیشگر
من مرتضی تراب خیشگر فرزند غلامرضا خود را به این شرح به سمع خانواده ومردم عزیزم می رسانم.
بسم الله الرحمن الرحیم
فضل الله الهجاهد ین علی القاعدین اجرا” عظیها.
من مرتضی تراب خیشگر فرزند غلامرضا خود را به این شرح به سمع خانواده ومردم عزیزم می رسانم.من نمی خواستم که چیزی از خود بجای گذارم ولی از آنجا که هر شهید باید پیامی داشته باشد وهر چند که من خود را لایق این نمی دانم که نام شهید را به خود بنهم زیرا که در این دنیای پست آنقدر گناه کرده ام که در مقابل کارهای یک انگشت شمار دیگر کارهای خوب …..نمی آیند .این را همه خانواده باید بدانید که این راه را خود انتخاب کرده وهیچکس مرا تصرف نکرده واز دوری هوای نفسانی هم نبوده وخودم پس از فکر کردن آن را بهترین راه دانسته ام .چه د راین انتخاب خیلی ها سعی کردند که مرا از این راه منصرف کنند البته آنها هم درست می گفتند ولی راه بهتر وبهتر تری وجود داشت ومن بهتر تر را انتخاب کردم وواقعا” که بهترین است.ای مردم خانواده کمی بخود آیید ودور بر خود را نگاه کنید وببینید در چه منجلابی فرو رفته اید وچه ذلتی را دارید تحمل می کنید آیا غیر از دنیای مادیات به چیز دیگری فکر می کنید آیا بجز تفکر منافع شخصی بفکر کسانی دیگر هستیم آیا حاضر نیستیم که به خاطر یک ریال پول برادر خود را از دست بدهیم من تا موقعی که در دنیای مادیات بودم زجر می کشیدیپم که چرا بعضی ها به مقدار زیادی اندوخته دارند وبعضی ها محتاج مقدار کمی پول هستند یک برادر پولدار وبرادر دیگر فقیر به همه خانواده ومردم وصیت وخواهش می کنم همه شما باهم متحد باشید واز شما عاجزانه می خواهم که نفاق وتفرقه بین هم نیندازید وغیبت همدیگر را ننهایید یک چیز را باید اعتراف کنم وآن اینکه مقدار زیادی از درونم خیالپرداز بوده ودر رویا زندگی می کرده ام وبیشتر عمرم را به پوچی ودنبال هوسهای دنیوی بوده ولی سعی خود را در خدمت به مردم کرده ام وکوشیده ام تا هر چه بیشتر به آنها کمک کنم ولی شاید بعضی از این قبیل کارها بخاطر ارضاء بوده باشد والان که مدتی است از دنیای مادیات خارج شده ام ومقداری وقت فکر کردن بدست آورده ام متوجه شده ام که چطور عمرم را به بیهودگی گذرانیده ام وچطور وقتم را برای مساعلی هدر داده ام که کوچکتر ین ارزشی نداشته وبسیار پست هم بوده اند باید متذکر شوم که همه این سخنان شکست نفسی نیست بلکه حقیقت است ویاد آور می شوم که هنوز هم بر عقاید ونظر هایم نسبت به مسائل پا بر جا هستم منتهی بادیدی وفکری وسیعتر وبازتر به مسائل می نگرم وآنها را ارزیابی می کنم در خاتمه یک پیشنهاد برای مسئولین تبلیغاتی وفرهنگی وارشادی دارم وآن اینکه مسئله معاد وآخرت رادر سطحی گسترده ام به مردم بشناسانند .زیرا از این راه می توانند جلوی بسیاری از انحرافها وپلیدها ودزدیها وخیانتها را بگیرد وکلا” از وحشیگریهای سرشت انسانی جلوگیری بعمل می آورد .واز همه مردم تقاضا دارم که به خانواده های شهدا سر کشی واز لحاظ معنوی ومادی کمک کند وآنقدر یار خانواده شهدا باشند که خانواده شهید احساس نکنند کسی از میان آنها رفته است.
به امید پیروزی حق بر باطل
مرتضی تراب خیشگر تاریخ از ۱۲/۱۲تا۲۲/۱۲
پدر و مادر عزیزم:
نمی دانم با چه روی با شما صحبت کنم زیرا که عزیزترین کسانم بودید والان مدت زیادی است که همیشه می خواهم سخنانم را برروی کاغذ بیاورم ولی نمی دانم در مقابل شما و مقام شما چه باید بگویم پدر ومادر مهربانم می دانم که خیلی بر من هم باید دین خود را اداکنم ولی کسی دیگری هم بر من حق دارد وآن خدا است وباید دانسته باشد که آمدن ورفتن ما به این دنیا یک نعمت است پس ناراحت نباشید زیرا که همه ما به لقاء الله می پیوندیم وهمه همدیگر را دیدار می کنیم ولی هر کس روزی دارد وهمه باید صبر داشته باشیم مادر خوبم این را دانسته باش که هیچکس در این دنیا جاودانی نمی ماند وهمه باید برند پس چه بهتر که در راه حق کشته شوند وتا قبل از اینکه مرگ به سراغشان بیاید خود دنبال مرگ بروند وچگونه مردن را خود انتخاب کنند ودر این صورت که انسان چقدر خوخوشبخت ومسرور می شود وچقدر از آن دنیا کام می گیرند مادر مهربانم موقعی که بیاد لحظه هایی می افتم که شما را ناراحت می کردم نمی دانی چه حالی پیدا می کنم وموقعی که بیاد زحمتهای شما ودردهای شما ومشکلات ومقاومت شما ….همه نابسامانی ها می افتم نتیجه می شود که براستی پیرو مکتب زینبی توکه با پشت سرگذاشتن تمام ناملایمات یک آخ هم نگفتی ونمی دانم چطور از شما وپدرم عزیزم قدر دانی که واقعا” استوره مقاومت بودید.پدرم ای پدر پیروز جر کشیده ام من خجالت می کشم که با تو سخنی بگویم ولی می خواهم که شما مرا به بزرگی خودتان ببخشید . ای کسی که به خاطر ما از همه پیز گذشتی عاجزانه تقاضا دارم که شما ومادرم مرا عفو کنید زیرا که بی اندازه بر من حق دارید ومن وظیفه ام بود که دینم را به شما ادا کنم ولی باز هم خدمت به خدا وجهاد در راه خدا خدمت به پدر ومادراست.
بخدا پدر ومادر عزیزم آنقدر به شما بدکرده ام تو آنقدر از شما نافرمانی کرده ام که هر چه از شما تقاضا که مرا ببخشید باز گناهانم تمام نمی شود وآنچه را که می خواهم روی کاغذ بیاورم قلم قدرت آن را که روی کاغذ بیاورد .در آخر می خواهم که اگر برای من اتفاقی افتاد هیچگونه ناراحتی بخود راه ندهید وچیز کنید که من مسافری بوده ام که چند صباحی در نزد شما زیست کرده ام وبعد از پهلوی شما رفته ام پس پدر ومادر هیچ برای من ناراحت نباشید شد دیگر خانواده هایی که فرزندانشان رااز دست می دهند وداده اند.برادرم منصور همانطور که به تو گفتم بعد از رفتن من وظیفه تو سنگین تر می شود .تو باید اگر من در طی حیاتم اشتباهاتی داشته ام آنها را جبران کنی وهمیشه در خدمت به پدر ومادراز هیچ امری روی نداشته باشی .برادر از حالا تو باید بعنوان یک سنبل یک معلم برای خواهر وبرادر ویک یاور وهمدم ودلدار دهنده نسبت به پدرومادر باشی و هدف مرا وراهی را که رفته ام برای آنها شرح بدهی ونگذاری که آنها احساس کنم من در خانه نیستم.برادرم اگر از من ناراحتی دیده ای ومن گاهی شما را اذیت می کردم مرا ببخش وسعی کن همیشه بر خلاف نفست عمل کنی واز تمام دوستان وآشنایان که بدی از من دیده اند یا اینکه غیبت آنها را کرده ام برای من طلب بخشش نمایی.
افسانه خواهرم یک پیام ویک خواهش برای تو دارم که همیشه یاور مادر من باشی ودر کارها او را یاری کنید ونگذارید هیچوقت ناراحت بشود وسعی کن از این ببعد خودت را عوض کنی واز آن حالت راکدی بدر آیی ودیگر اینکه سهل انگار نباش وتو هم در خانه یک معلم باش ورسالت خود را انجام بده .از مسعود هم بخواهرد که خودش را عوض کند ومطیع پدر ومادر باشد از تمام خانواده می خواهم که پدر ومادرم را دلداری داده ونگذارند که آنها ناراحت بشوند واحساس کنند که من از میان آنها رفته ام وتقاضا می کنم که برای من عزانگیرید ولباس سیاه نپوشید و حداقل مجلس زنانه برایم نگیرید.
از همگی شما طلب بخشش دارم
مرتضی تراب خیشگر تاریخ اتمام ۲۶/۱۲/۶۰
درباره شهید
نام:مرتضی
نام خانودگی: تراب خیشگر
نام پدر:غلامرضا
تاریخ تولد:۱۳۴۳
محل تولد:دزفول
تاریخ شهادت:۱۳۶۱
محل شهادت:خوزستان
زندگینامه:
بسمه تعالی
شهید عصاره ارزشمند خلقت ومجاهدی خستگی ناپذیر است که در عرصه هستی به ثمره تلاش ومادر خود دقیق می اندیشد وهر حرکت وتلاشی را حساب شده ودر راه اهدافی مقدس آغاز می کند او بخوبی از نتایج ارزشمند جهاد فی سبیل الله خود “آگاه ” است ایثار وجانبازی وفداکاری وعشق ودلباختگی او به الله از این آگاهی وشناخت عمیق می جوشد واو را به “سیاه عشق وشهادت در طلب حق “می کشاند ایمان استوار وعقیده پاک وخالص او پشتوانه انسانیت الهی زلال او واهداف مقدسی است که برای تحقق آنها به حرکت در آمده است .از آنچه “بودن"و “ماندن ….."کنده می شود وبه سوی بینهایت پر می کشد.وچون انسانی متعهد ومسئول است بیشتر به سعادت ونجات دین واحکام وقوانین الهی می اندیشد ودر پاسداری از آنها از هر گونه ایثار وجانبازی وفداکاری دریغ نمی کند .چون او برای اقدام کوچکش ارزشی وسیع وامید زایی در سرای دیگر می بیند.
یکی از این عدالت طلبان حقجو بر ادر شهید مرتضی تراب خیشگر بود.
پاسدار شهید مرتضی تراب خیشگر در سال ۱۳۴۳در خانواده ای متدین ومذهبی ومسلمان وزحمتکش در شهرستان ……دیده به جهان گشود.طفولیت رابا مشقت وسختی سپری کرد وقتی به سن شش سالگی رسید قدم به مدرسه گذاشت تا به کسب علم ودانش بپردازد.دوره ابتدائی وراهنمایی را با موفقیت بپایان رسانید.
وی از آنجایی که علاقه ای شدید به فراگیری قرآن مسائل اسلام داشت ونسبت به آگاهی از اصول دین مبین اسلام اشتیاق زیادی نشان میداد.در مسجد در جلسات قرائت قرآن مشغول یاد گرفتن قرآن شد در تمامی مجالس سخنرانی وکلاس های شناخت دین واصول عقاید شرکت فعال می نمود.شرکت در همین جلسات بود که روز به روز بینش اسلامی او را با لا می برد ودر بالا بردن سطح بینش الهی او سهم به بسزایی داشت .وی انسانی وارسته ودارای اخلاقی اسلامی وشایسته بود ورفتار وبرخوردی خدا پسندانه داشت. نسبت به همه انسانهای محروم مهر می ورزید واز کمک ویاری نمودن به آنها دریغ نمی ورزید ایمان واعتقادش به الله وفرستادگان او بیش از حد بود.هرعملی که انجام میداد برای رضای خداوند متعال بود نه دستگیری بینوایان ومستمندان راهمت می گماشت.انسانی منظم وبا انضباط بود در انجام فرایض دینی از جمله نماز روزه ودیگر عبادتی سعی واهتمام خاص داشت.
ودر اجرای قوانین واحکام دین مبین اسلام جدی و….بود وپاسداری از حریم اسلام را واجب عینی می دانست او نسبت به امام حسین (ع)ویاران با وفایش عشق می ورزید وآرزومند تداوم راهشان بود وهمین عشق وعلاقه بود که او را شایسته “شهادت “کرده بود .با شناختی که از نظام فاسد وستمگر شاهی پهلوی داشت همگام با قیام شکوهمند اسلامی امت مسلمان ایران به رهبری امام خمینی عزیز در تمامی تظاهرات وراهپیماییهای ضد رژیم منفور ….ستمشاهی پهلوی جلاد حضور فعال داشت ودر به ثمر رساندن انقلاب اسلامی سهم به سزایی داشت بعد از پیروزی انقلاب بزرگ اسلامی (۲۲/۱۱/۵۷)وسرنگونی نظام ظالم شاهنشاهی پهلوی جلاد به پاسداری از ره آوردهای آن پرداخت برای این منظور در کمیته انقلاب اسلامی مشغول پاسداری وخدمت به اسلام شد.در آبان ماه ۱۳۵۸در ذخیره سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دزفول وارد می شود و به پاسداری از حریم اسلام ومسلمین می پردازند.
وقتی جنگ تحملی عراق علیه ایران به سرکردگی آمریکای جنایتکار ودیگر ابر قدرتها ی خونخوار وبه نهر دوری صدام خبیث شروع می شود برادر شهید جهت (۲۹/۶/۱۳۵۹)مقابل بله با متجاوزین بعثی عراق به جبهه اعزام میشود.
در جبهه به پیکار کفر ستیز علیه کفر پیشگان صدامی می پردازد ورشادتها وحماسه ها می آفریند.شهید بعد از مدتی که از جبهه می آمد در سپاه پاسداران به فعالیتهای فرهنگی وزدودن آثار شرک وفساد وستم می پرداخت با منافقین مبارزه ای بی امان داشت ونسبت به این ….فساد وتباهی وضد انسانی کینه ای شدید داشت .وی کارهایی که انجام میداد چه سپاه وچه در کمیته همه فی سبیل الله بودند وهر گر نبردی در ازای عملی که انجام میداد نمی گرفت ومی گفت:کار در راه خداومزدش هم با خداست.
او به جبهه رفتن را فقط برای رضای خدا وپاسخ به ندای رهبر بزرگوارش وپاسداری از حریم اسلام می دانست وبس ومی گفت برای رضای خدا ونجات مسلمین وسرافرازی اسلام ونابودی کفر جهانی وپاک ….میهن اسلامی ایران از وجود کثیف متجاوزین عراقی به جبهه می روم.نسبت به خانواده شهدا ارادت واحترام خاصی قائل بود.وهمیشه سفارش می کرد که به دیدار خانواده شهدا رفته واز آنها دلداری کنید.