وصیتنامه شهید بشير قنبري
بسم رب الشهداء و الصديقين
با سلام به رهبر انقلاب، به فرمانده همرزم مهدي، به تمام شهدا از صدر اسلام تاكنون، به تمامي خانواده هاي شهدا كه با صبرشان مشت بر دهان دشمن مي كوبند و با سلام به تمامي رزمندگان، جهادگران و تمامي كساني كه پشت جبهه ها با مال و منال و قلم خود عليه دشمن اصلي ما مي رزمند. پدر و مادرم خواهر و برادرم! چه بسيار لحظاتي را كه با شما در كمال لذت گذراندم، چه بسيار اوقاتي را در كمال(خوشي) با هم بوديم ولي چه كنم كه لذت با سربازان مهدي بودن حتي قابل قياس با لذت بودن با شما نيست، چه بسيار ناراحتي هايي كه در جوار شما بودم و با هم بر آن مصائب صبر كرديم، ولي قابل تحمل برايم نيست كه از ياران مهدي دور باشم و قدرت آن را ندارم كه صبور باشم در اين دوري.
والدين عزيزم! اميدوارم كه در اين راه محكم و پر صلابت و پايدار چونان سنگ خارا باشيد و در عبادت به حضرت علي(ع) اقتداكنيد.
مادرم!
از تو مي خواهم كه مانند شير زن صدر اسلام كه وقتي سر فرزندش را از جبهه نبرد برايش آوردند، سر را به طرف ميدان پرت كرد و گفت چيزي را كه در راه خدا داده ام، پس نمي گيرم. همانند او باش و اگر جسدم به دست شما نرسيد هيچ ناراحت نشويد و صبوري پيشه كنيد كه(ان الله مع الصابرين) از شما خواهانم كه بسيار برايم آمرزش بخواهيد، شبهاي جمعه سنگر مرشد و مراد شيراز، دستغيب عزيز را ترك نكنيد و هر شب جمعه برايم طلب آمرزش و مغفرت كنيد. شكيبايي پيشه كنيد تا دشمن از اين هم كه هست ناراحت تر شود.
مادرم!
مادراني را براي خودت ملاك قرار ده كه تا به حال شش شهيد داده اند و خم به ابر و نياورده اند. حضرت زينب(س) را مقتدا قرار بده كه غم پدر و مادر و برادران(حسنين)، پسران برادر و باقي مصائبي را كه در اسارت برايش پيش آمد به نحو احسن تحمل كرد… و اين را بدانيد اگر خداوند اين سعادت را به من عطا كند شما نيز از اين سعادت بهره مند مي شويد. برايم بسيار دعا كنيد، اميدوارم شهادت فرزند، ايمانتان را صد چندان قوي تر كند. به مردان اين پيام را مي دهم كه مردان ما چون حضرت زين العابدين(ع) پس از شهادت پدر رعايت اسلام كنند و زنان ما چون حضرت زينب(س).
والسلام
بشير قنبري
درباره شهید
شهید: بشیر قنبری
نام پدر: قربانعلی
عضویت: پاسدار وظیفه
تاریخ و محل تولد: 1344- خرامه
تاریخ و محل شهادت: 14/12/1364 – اروندرود- خور عبدالله
آرامگاه: جاویدالاثر
شهيد بشير قنبري در خانواده اي مذهبي متولد شد، در كودكي به اتفاق خانواده به شيراز رفت و تحصيلات ابتدايي خود را در شيراز آغاز كرد و مقطع ابتدايي را هم بلافاصله با موفقيت پشت سرگذاشت. شهيد قنبري پيوسته قبل و بعد از انقلاب در راهپيمايي ها و تظاهرات ها شركت مي نمود. ضمن تحصيل، اوقات فراغت خود را با پيوستن به تيم فوتبال برق شيراز مي گذراند. با شروع جنگ تحميلي در سال سوم و چهارم دبيرستان به مدت هفت ماه به جبهه اعزام شد و پس از اخذ ديپلم به عنوان پاسدار وظيفه به ماهشهر اعزام گرديد و در تيپ كوثر به خدمت مشغول شد كه پس از مدتي خدمت در يكي از ماموريت هاي شناسايي سكوي «البكر» در حالي كه به اتفاق پنج قايق ديگر رزمندگان اسلام از ماموريت باز مي گشتند توسط هواپيماهاي عراقي مورد اصابت موشك قرار گرفت و در دهانه خورعبدالله به فيض شهادت نايل آمد و به خیل جاویدالاثرهای هشت سال دفاع مقدس پیوست.
بشير فردي حقيقتا مومن، آرام، متواضع، خوش اخلاق و متبسم بود، براي والدين احترام زیادي قايل بود و با آنها با نرمي برخورد مي كرد و در كارها به آنها كمك مي كرد. به صله رحم اهميت زيادي مي داد و با اخلاق و رفتار نيكويش در شاد كردن كساني كه بواسطه مشكلات اندوهگين و پريشان بودند، تلاش
مي كرد. شهيد قنبري هر صبح و عصر به صورت مداوم قرآن را با صداي زيبا و دلنشين تلاوت مي نمود و در جلسات سخنراني آيت الله شهيد دستغيب شركت فعالي داشت. تابستانها به پدرش در كار بنايي كمك مي كرد و خود در اين حرفه تجربه لازم را بدست آورده بود. به ورزش اهميت زيادي مي داد و دوستانش را به ورزش كردن تشويق مي كرد. شهيد قنبري جبهه و جنگ و دفاع از سرزمين اسلامي را تكليف خود مي دانست و قبل از شهادتش يكبار بر اثر تركش مجروح شد و يكبار هم پايش سوخته بود. او عاشق شهادت بود و چه زيبا به آن دست يافت.
منبع:سایت فاتحان
برای شادی روح شهیدان صلوات
برای شادی روح شهیدان صلوات