وصیت نامه شهید وحید یدالهی
براستی من کی هستم ؟ایا پس از تولد تاکنون چه کاری انجام داد ه ام که بتواند توشه راهی برای اخرتم باشد؟ ایا توانستم مانند مردان خدا راه خدا را درپیش بگیرم ودر پی درجات عالیه باشم؟
بسم الله الرحمن الرحیم
یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی .
قلم بدست گرفته تا چند سطری بنویسم اما از فرط ناپاکی وسیاهی روح وروانم وتیرگی جسمم قلم قادر به نوشتن نیست .
نمی توانم انچه را که در درونم است بازگو نمایم .چگونه میتوان با کمال وقاحت انجام معاصی را عنوان کرد ونیز خود را مستحق عفو قلمداد کرد ؟
ایا فرق من با مردان تقوی چیزی نیست ؟
بدرستیکه در ذهن خود تصوری باطل از خود داشته ام همینطور که قلم را به کاغذ میکشم تا بتوانم انچه را که در درونم هست را عنوان کنم صورتم را عرق شرم فرا میگیرد وناچارم برای راضی نمودن نفس به خود دلداری دهم ایا این منم که اینگونه به خود امده ام ؟
آیا این منم که اینگونه خود را باز یافته ام؟
ایا این منم که اینگونه هدف خود را پیدا نموده ام وبا قلبی شکسته نشسته و میخواهم اندکی با معبود خویش سر سخن باز کنم؟ اما چه سخنی ؟
گوش فرا دادن به عرایض بنده ای سیه روی وعاصی وناپاک .
لیکن باز دلم بخود تسلی میدهد که ای بنده گنهکار وزشتخوی خداوند رحمان ورحیم است وتوبه بندگان گنهکار را حتی برای دهها بار مقبول رحمت خود قرار میدهد.
براستی من کی هستم ؟ایا پس از تولد تاکنون چه کاری انجام داد ه ام که بتواند توشه راهی برای اخرتم باشد؟
ایا توانستم مانند مردان خدا راه خدا را درپیش بگیرم ودر پی درجات عالیه باشم؟
خیر به خدا قسم من نه تنها نتوانسته ام به چنین درجه ای برسم بلکه حرکت معکوس را سر لوحه اعمال خود قرار داده ام.
اما در این حال که با روحی نا ارام وقلبی شکسته وبا یاد اوری معاصی مراجعت نموده ام از من در گذر ومرا در خیل خوبان جای ده امین.
ای خدا بتوان گناهان ومعاصی که من به دست خود و با نیت واراده خود مرتکب شده واز صراط مستقیم منحرف شده ام را ببخشی وخون بی ارزشم را هر چند که تعلق به وجودت دارد و مولود اراده توست از من بپذ یر .
بار الها به پیامبری پیامبر دینت محمد مصطفی و به ذوالفقار علی وبه پهلوی شکسته وقبر گمشده حضرت زهرا ص وبه عطشانی لب تشنه و سر بریده سیدالشهدا و بجدایی دستان ابوالفضل و به ریگهای تفتیده صحرای کربلا وبه مصیبت وارده بر زینب کبرا و بحق معصومین و به چشمان خسته رزمنده ای که به خاطر و نیت حراست از ان لحظه ای درنگ به خود راه نمیدهد و به یتیمی فرزندان شهدا وبه لاله هایی که از ریزش قطره قطره خون هر شهید روئیده وبحق دل داغدار مادران شهدا واسیری فرزندان حسین خدایا خدایا این پدر همه مارا سید اولاد مصطفی را تا ظهور حضرتش نگهداری بفرما .
از تو میخواهم از گناهانم بطوری که شایسته است در گذری ای خداییکه غفور ورحیمی .به ابروی حسین ما راحسینی بمیران.
مرداد 66
وحید یدالهی
شهید وحید یداللهی
درباره شهید
شهید وحید یدالهی در تاریخ 16/اذر /1347 در شهر کرمانشاه به دنیا امد فرزند چهارم خانواده واز فرزندان بسیار خوب ودوست داشتنی این خانواده است. دوران کودکی وتحصیلات را در کرمانشاه گذراند ودر سن 18 سالگی بعد از شرکت در ازمون سراسری به جبهه رفت .در دوران کودکی فرزندی بسیار صبور ومهربان بود سالهای ابتدایی را در دبستان رودکی گذراند با ورود به دبیرستان وشروع انقلاب وجنگ او نیز به سهم خود در فعالیتهای پدر ومادرش در جنگ وجبهه کمک مینمود .در سالهای تحصیل در دبیرستان با صوت خوش قران را در مراسم صبحگاه تلاوت میکرد .در این سالها همچنین کمک ویاری رسانی به نیازمندان ومستمندان وهمراهی با پدر از اهم امور زندگیش بود. در سال اخر دبیرستان بعد از شرکت در ازمون سراسری به جبهه رفت وبه عنوان امدادگر در تیپ نبی اکرم ص فعالیت میکرد مدت حضورش در جبهه جنگ بسیار کوتاه ولی با برکت بود در دفتر خاطراتی که از وی به جا مانده ساعات حضور وکارهای انجام داده در جبهه وپشت جبهه را شرح داده است.متن زیر یکی ازدست نوشته های های این شهید عزیز است که چند روز قبل از شهادتش در تاریخ 13 مرداد سال 66 نوشته شده است .امروز صبح بعد از اینکه تمام وسایل را جمع کردیم به طرف خط به راه افتادیم من ومحمد الفتی از بقیه جدا شدیم ودر رودخانه روبرو غسل شهادت کردیم اب خیلی سرد بود چون هنوز ساعت 7 صبح است به خط امدیم وبعد از سازماندهی نیروها به اورژانس لشگر عاشورارفتیم و بعد با اقای گودینی به اورژانس خودمان برگشتیم لودر وتراکتور هم اورده بودند دو بار امتحان کردم ویاد گرفتم اگر خدا بخواهد امشب عملیات است .پنجشنبه 15 مرداد ساعت 2:30 صبح با امبولانس از پست امداد عاشورا براه افتادیم ودر نیمه راه یکی از امبولانسها به سنگ بزرگی برخورد کرد نیاز به طناب برای کشیدن ان بود بخواست خدا 10 متر طناب در همان نزدیکی پیدا شد ومسئله حل شداز میدان مین که عمق 500 متر داشت گذشتیم وبه خط رسیدیم وکار حمل مجروحین اغاز شدتاساعت 10 صبح که خبر جراحت اقای تقی خانی را شنیدم به سرعت حرکت کردیم ولی با پیکر شهید ش مواجه شدیم ودر حین حمل ان به عقب خمپاره ای در بغل ماشین منفجر شد وبا عث مجروح شدن اقای گودینی گردید.وحید یدالهی در هنگامه این کارزار سخت خود 19 ساله است وتنها 6 روز بعد در تاریخ 21 مرداد سال 66 به شهادت میرسد دوست وهم رزم با وفایش اقای کیکاوس صمیمی در دفتر یادداشت وحید اینگونه نوشته است چهارشنبه 21 مرداد روز شهادت داداش وحید جان اصابت ترکش به قلب.در شهریور همان سال بعد از اعلام اسامی پذیرفته شدگان آزمون مشخص شد که این شهید عزیز در رشته مهندسی علوم وفنون دریایی بوشهر پذیرفته شده است.
منبع : سایت فاتحان