وصيت نامه شهید حمید لشنی
بسم الله الرحمن الرحيم
بار خدايا! تو شاهد باش كه سرباز مهديت به خاطر تو و در راه تو به صداي حسين زمان لبيك گفت. درود فراوان به امام امت و با درود فراوان به رزمندگان اسلام و با سلام و درود به خانواده شهدا، معلولين و مجروحين.
برادران و خواهران عزيز:
بنده حقير فرزند ميرزا دوست داشتم مانند يك سرباز امام زمان(عج) در راه ناموس و اسلام و مملكت خويش جان فدا شوم، در همين جا بود كه خودم داوطلبانه به پذيرش سپاه ثبت نام كردم و جزء سربازي به سربازان امام حسين پيوستم، من از همان اول انقلاب دوست داشتم كه تا آخرين قطره خوني كه در بدن دارم در راه اسلام و ميهن جان فشاني كنم، اكنون در محلي قرار گرفته ام و با خود فكر مي كنم كه لياقت اين هديه خداوند را دارم، به جا بود كه چند كلمه اي وصيت حضور برادران و خواهران، خصوصا خانواده و تمام دوستان و رفقا و هم سن و سالانم عرض كنم. از پدر و مادر و اقوامم مي خواهم كه براي من سياه نپوشند، چون وقتي حسين(ع) شهيد شد كسي نبود كه براي او سياه بپوشد. پرچم سبزي روي تابوتم بزنيد و روي آن بنويسيد(عاشق كربلا) چون من عاشق كربلا بودم و روي تابوتم گل نپاشيد، چون در موقع اسيري روي اهل بيت خاكستر پاشيدند. من بايد به شما تبريك بگوييم كه لياقت داشتيد كه فرزندتان را به عنوان واسطه به پيش حسين ابن علي(ع) فرستاديد. پدر جان! از اول كه قدم در سرزمين كربلا، سرزمين خون و شهادت گذاشتم به دبيرستاني وارد شدم كه معلمم، حسين و كتابم، قرآن است و كسي كه مي خواهد وارد اين دبيرستان شود، اول بايد خود را بسازد و بعد بايد وارد كربلاي حسين و دبيرستان شود.
تولد من زماني خواهد بود كه تير دشمن به قلب نو شكفته من بخورد و قلبم را پاره پاره كند و بر روي خاك كربلا به خون آغشته شوم. و زماني جشن عروسي من خواهد بود كه در كنار مزارم، صداي الله اكبر، يا حسين يا حسين، يا مهدي يا مهدي و يا زهرا شنيده شود. در ضمن از خواهران و برادران و رفقا و دوستان تقاضا دارم براي من گريه نكنيد.
والسلام
پاسدار وظيفه حميد لشنی
درباره شهید
شهید: حمید لشنی
نام پدر: میرزا
عضویت: پاسدار وظیفه
تاریخ و محل تولد: 1343- روستای خارستان
تاریخ و محل شهادت: 18/11/1364– جبهه آبادان
آرامگاه: گلزار شهدای امامزاده اسحاق(ع) خرامه
و عاشقي ديگر كه براي رسيدن به معشوق شرط گذشتن از جان را پذيرفت و براي رسيدن به وصالش، خونش را در راه او به زمين ريخت و خود به وصال معشوقش دست يافت.
شهيد در خانواده اي مسلمان، كشاورز و در روستايي كه سراسر زحمت و تلاش و اميد و سازندگي براي زيستن به چشم مي خورد به دنيا آمد. در سن هفت سالگي به مكتب رفت و مشغول فراگيري قرآن و علوم اسلامي شد به گونه اي كه ايشان هنگام ورود به مدرسه به دليل داشتن سواد كافي، از پايه اول به سوم ابتدايي رفت و تحصيلات خود را تا سوم راهنمايي ادامه داد و سپس به كشاورزي پرداخت تا خانواده اش را در تامين هزينه هاي زندگي ياري دهد. در سال 1361 جهت ياري رساندن رزمندگان اسلام از طريق بسيج به جبهه رفت و چند ماهي را در جبهه ها به خدمت پرداخت و به خانه برگشت و به كشاورزي مشغول شد. در سال 1363جهت انجام خدمت سربازي خود را به سپاه معرفي كرد و به عنوان پاسدار وظيفه به جبهه هاي جنوب اعزام گرديد كه پس از يك سال خدمت در تاريخ 18/11/1364هنگام انتقال تجهيزات پدافند هوايي در منطقه آبادان به شهادت رسيد. ايشان فردي متواضع، فروتن و اجتماعي بود، فردي مقيد و پايبند به مسائل ديني كه تمام فرائض ديني را در حد توان خود انجام مي داد، خانواده و دوستان را به تقوي و پاكدامني سفارش مي نمود. ايشان مريد امام خميني(ره) بود و به آن بزرگوار علاقه خاصي داشت. عاشق شهادت بود و خبر شهادتش از طرف خودش قبلا به خانواده داده شده بود.
روحش شاد و یادش گرامي باد
منبع:سایت فاتحان
برای شادی روح شهیدان صلوات
برای شادی روح شهیدان صلوات