نگاه معصومانه ( از خاطرات شهید سجاد طاهرنیا )
                    03 شهریور 1395  توسط مادر پهلو شکسته                 
                                        
                        
            
            بسم الله الرحمن الرحیم
در مزار شهدا دیدمش از آن دوست هایی بود که هروقت رشت میآمد حتما یک شام در منزل ما مهمان بود
و یا اگر من قم می رفتم حتما منزلشان میرفتم آن روز هم دعوتش کردم
اما گفت آمدهام به مادرم سر بزنم و بروم، گفت که ماموریتی در پیش دارم اگر همدیگر را ندیدیم حلالم کن برادر،
گفتم این چه حرفی است اما آن حلالیت طلبی خیلی جدی بود بعد رفت کنار قبور مطهر شهدا
می دیدم گردنش را کج کرده و با نگاه معصومانه ای به قبور شهدا خیره شده است…….
منبع:ابر و باد
خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا 
برای شادی روی شهیدان
