مزار
بسم الله الرحمن الرحیم
برادرم در عملیات آزادی خرمشهرشهیدشد.اورا در قطعه 26بهشت زهرا(س)دفن کردیم .
در مراسم او متوجه شدم که ابراهیم هادی با موتور یکی از رفقا به آنجا آمد .مادر ابراهیم ،دختر عموی ما حساب
می شدوشهید مهدی خندان نیز پسر خاله ما بود.
او پایش آسیب دیده بود وبا عصاراه می رفت.وقتی کنار مزار رسید،شروع به روضه خوانی کرد.
چقدر حالت زیبایی ایجاد شد.اوبا اخلاص مثال زدنی خودش می خواند وما لذت می بردیم.
وقتی می خواست برود،به مزار برادرم اشاره کرد وگفت (عجب جای خوبی دفن شده،من دوست دارم که أن شاءالله قبرم
همین جا کنار شهید حسن سراجیان باشد که هرکسی از کنار این خیابان رد شد یاد ما هم باشد
من این جمله در ذهنم ماند ،سال ها بعد یک شهید گمنام در محل خالی در کنار برادرم دفن شد.وقتی مزار یاد بود
ابراهیم ،درمجاورت برادرم ساخته شد ،تعجب کردم واز خانواده ابراهیم پرسیدم :شما به چه منظور این مزار را انتخاب
کردید ؟پاسخشان منفی بود. اما یقین داشتم که خودش اینگونه می خواسته
منبع:کتاب سلام برابراهیم جلد دوم
برای شادی روح شهیدان صلوات