مراقب دستت هستی (خاطره ای از شهید احمد کاظمی)
خاطره ایی از آزاده حاج مرتضی حاج باقری ، آزاده اردوگاه 12 که از ناحیه دست راست جانبازهستند .(قطع دست)
یک روز در فرودگاه ، شهید حاج احمد کاظمی را دیدم .ایشان بعد از احوالپرسی از من پرسیدند :حاج مرتضی دستت چطور است؟ مواظبش هستی ؟ گفتم: بله یک دست مصنوعی گذاشته ام که به عصب های قطع شده دستم آسیبی نرسد و زیاد درد نکند .
حاج احمد گفتند: خدا پدرت را بیامرزد این را نمیگویم. میگویم مواظبش هستی که با ماشینی، درجه ایی ، پست و مقامی تعویضش نکنی؟
سرم را به پایین انداختم و سکوت کردم.
ایشان ادامه دادند :اگر یک سکه بهار آزادی در جیبت باشد و هنگام رانندگی یک مرتبه به یادت بیفتد سریعا دستت را از فرمان بر نمیداری و روی جیبت نمیگذاری که ببینی سکه سر جایش هست یا نه؛ آیا این دستی که در راه خدا داده ای ارزشش به اندازه یک سکه نیست که هر شب ببینی دستت را داری ، دستت چطور است ؟ سر جایش هست یا با چیزی عوضش کرده ای؟پس مواظب باش با چیزی عوضش نکنی .
منبع:ابر و باد
خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا
برای شادی روح شهیدان صلوات
برای شادی روح شهیدان صلوات