سرباز
به نام خدا
اوایل انقلاب، در گروه 44 توپخانه خدمت می کردم. شهید نصر هم آنجا سرباز بود. در مرکز توپخانه به سرپرستی برادر عزیزم امیر صیاد شیرازی ـ که آن وقت ها سرگرد بود ـ انجمن اسلامی را تشکیل دادیم و شهید نصرهم از همان ابتدا به همکاری با ما پرداخت. اوایل انقلاب، در گروه 44 توپخانه خدمت می کردم. شهید نصر هم آنجا سرباز بود. در مرکز توپخانه به سرپرستی برادر عزیزم امیر صیاد شیرازی ـ که آن وقت ها سرگرد بود ـ انجمن اسلامی را تشکیل دادیم و شهید نصرهم از همان ابتدا به همکاری با ما پرداخت.
از همان دیدارهای نخست، به استعداد، ذوق و روحیه لطیف او پی بردم و برخوردهای برادرانه و صادقانه اش با دیگران، مرا شیفته کرد.
بعد هم فهمیدم که در هنر عکاسی بسیار با ذوق است. هم اکنون نیز عکس هایی که از ما گرفته است خاطره انگیزترین عکس های ماست. عکس هایی هم که از شهید صیاد شیرازی گرفت در کتاب فروشی ها و نماز جمعه ها به فروش رسید.
سال 1360، شهید صیاد شیرازی به عنوان فرمانده نیروی زمینی منصوب شد و همکاران، به همراه ایشان به تهران عزیمت کردند.
شهید نصر، خدمتش تمام شده بود؛ اما همواره در سپاه و بسیج فعال بود و با دفتر فرماندهی نیروی زمینی هم، همکاری داشت. در واقع رابط بین نیروی زمینی ارتش و سپاه بود که درآن زمان، خیلی نزدیک به هم عمل نمی کردند. همزمان وظیفه ی پیک فرماندهی نزاجا را نیز با موتور خویش انجام می داد و در چند مأموریت،من نیز به همراه ایشان، بر ترک موتور نشستم.