خاک
11 آبان 1395 توسط مادر پهلو شکسته
به نام خدا
در جبهة شوش، فردي بود كه ادعا ميكرد خاك را بو ميكشد و از اين طريق، منطقه را شناسايي ميكند. البته صحت و سقم اين كار براي ما روشن نبود، ولي او چنين ادعايي داشت. يك شب که قرار شد به سمت دشمن برويم در جبهة شوش، فردي بود كه ادعا ميكرد خاك را بو ميكشد و از اين طريق، منطقه را شناسايي ميكند. البته صحت و سقم اين كار براي ما روشن نبود، ولي او چنين ادعايي داشت. يك شب که قرار شد به سمت دشمن برويم، او راهنماي ما بود در بين خوديها که بوديم، وی خود را شجاع نشان می داد و نفر اول صف بود اما در ميانة راه كم كم به عقب ميرفت تا اين كه نفر پانزده و شانزدهم صف شد و بعد هم نفر آخر.
به منطقهاي که وسط دشمن بود، رسیدیم. خمپارة 60 را كه با خود برده بودیم، كار گذاشتيم و نزديك به بيست گلوله به طرف دشمن شليك كرديم و بازگشتيم.