خاطراتی از شهید منصور جلالی
به نام خدا
“آن شب، منصورِ کوچک، بعد از چند شب بیتابی توانست بخوابد و صبح که بیدار شد دیگر اثری از بیماری در او ندیدیم، همان موقع پدربزرگ گفت: این بچه را حضرت ابوالفضل(ع) شفا داد.”
28 سال بعد، زمانی که خبر شهادت منصور را آوردند، پدر یاد آن شب سخت افتاد و گفت: حضرت ابوالفضل(ع) او را شفا داد تا در چنین روزهایی برای اسلام بجنگد و شهید شود.
****
ساعت 8 صبح بود که خبر شهادت منصور را شنیدم. آن روز پدر شهید برای عید دیدنی رفته بود و آخرین کسی بود که از شهادت منصور با خبر میشد. وقتی حاجآقا وارد خانه شد تقریباً همه نزدیکان آمده بودند، اما کسی نتوانست موضوع را به او بگوید،من پشت پنجره اتاق ایستاده بودم، با رسیدن حاج آقا دیگر طاقت نیاوردم و دویدم داخل حیاط و گفتم: حاج آقا منصور شهید شد"، پدر منصور چند لحظهای سکوت کرد و گفت: “الحمدالله"… .
****
روز اول عید بود که خبر شهادتش را از همسرش شنیدم، اما به او گفتم محکم باش و گریه نکن.
****
از شهادت پسرم و نیامدن پیکرش ناراحت نیستم. مادر وهب زمانی که سر پسرش را برایش آوردند، آن را برگرداند و گفت: چیزی که در راه خدا دادهام را پس نمی بگیرم.
****
منصور جلالی از شهدای شهرستان شاهرود، اسفند ماه 1363 در محور هورالهویزه و طی عملیات بدر به شهادت رسید و پیکرش به همراه تعداد دیگری از شهدا در منطقه باقی ماند و پس از سالها به میهن اسلامی بازگردانده شد.
خاطرات به نقل از سکینه جلالی خواهر شهید،همسر شهید،اسماعیل جلالی پدر شهید و همچنین مادر شهید جلالی بیان شده است.
ایسنا