خاطراتی از شهداء
21 تیر 1395 توسط مادر پهلو شکسته
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : خودت رانباز
با لودر خاکریز می زدیم . یک دفعه چند عراقی جلویمان سبز شدند . مسلح نبودیم
در گوشم گفت :خودت رانباز
بیل لودر را آورد پایین . رفت طرفشان .بین خاکریز وبیل گیر شان انداخت.
به عربی به شان گفت : بروید تویش
بعد بیل را آورد بالا. همان طوری بر دیمشان عقب
کتاب سیره شهدای دفاع مقدس 3 شهادت وشجاعت ص:275
خاطره شهید محمد تقی رضوی
برای شادی روح شهداء صلوات