توسل به حضرت ابوالفضل و پیدا شدن دو شهید به نام ابوالفضل
نام شهید هم روی کارت شناسایی و هم روی وصیت نامه ای که شب عملیات نوشته بود ، حک شده بود : « شهید ابوالفضل خدایار ، گردان امام باقر(ع) ، گروهان حبیب . از کاشان » .
نوروز آن سال با شب ولادت آقا امام رضا (ع) مصادف شده بود . در سنگر بچه هاي لشكر 31 عاشورا جشن گرفته بودند . آخر مراسم نوبت من شد كه بخوابم . نمي دانم چرا دلم دامن گير آقا قمر بني هاشم (ع) شد . عرض كردم : « ارباب ، شما مزه ي شرمندگي رو چشيديد . نگذاريد ما شرمنده ي خانواده شهدا شويم . » فردا صبح از بچه ها پرسيدم : « رمز امروز به نام كه باشد ؟ » فكر مي كردم چون روز ولادت امام رضا (ع) بود همه مي گويند «امام رضا (ع) » . اما حاج آقا گنجي گفت « يا ابوالفضل » . گفتم : « امروز ولادت امام رضا (ع) است » . گفت : « ديشب به آقا ابوالفضل متوسل شديم . امروز هم به نام ايشان مي رويم ، عيدي را از دست آقا بگيريم » .
نخستين شهيد پس از چند دقيقه كشف شد . بسيار خوشحال شديم . نام شهيد هم روي كارت شناسايي و هم روي وصيت نامه اي كه شب عمليات نوشته بود ، حك شده بود : « شهيد ابوالفضل خدايار ، گردان امام باقر(ع) ، گروهان حبيب . از كاشان » . بچه ها گفتند توسل دي شب ، رمز حركت امروز و نام اين شهيد با هم يكي شده است .
نمي دانم چرا به زبانم جاري شد كه اگر نام شهيد بعدي هم ابوالفضل بود ، اينجا گوشه اي از حرم آقاست . داشتم زمين را مي كندم كه ديدم حاج آقا گنجي و يكي ديگر از بچه هاي سرباز ، داخل گودال پريدند . از بيل مكانيكي پياده شدم . خيلي عجيب بود . يك دست شهيد از مچ قطع شده بود .
آبي زلال هم از حفره ي خاكريز بيرون مي ريخت . گفتم حتما آب از قمقمه ي شهيد است . اما قمقمه ي شهيد كه كنار پيكرش بود ، خشك خشك بود . نفهميدم آب از كجا بود كه با پيدا شدن پيكر ، قطع شد . وقتي پلاك شهيد را ديديم ، ديگر دنبال آب نبوديم . « شهيد ابوالفضل ابوالفضلي ، گردان امام باقر (ع) ، گروهان حبيب . از كاشان » . هر كجا نام توآيد به زبان ها حرم است .
شهید ابوالفضل خدایار
منبع: سایت فاتحان
برای شادی روح شهیدان صلوات