ترور نافرجام
آن زمان در اهواز بودیم ، چند روز بعد از ترور نا فرجام حاج حمید در پذیرایی نشسته بود و تلوزیون نگاه می کرد که از شدت خستگی خوابش برد . ساعت حدود ۱۲ شب نارنجکی ثاخل پذیرایی انداختند همراه با دختر هایم در اتاق خواب بودیم با شنیدن صدای مهیب از اتاق خارج شدیم و او هم به سمت هال دوید .
در آن حادثه پتو سوخت ولی حاج حمید صدمه ای ندید . تکه های نارنجک به سقف و دیوار اتاق ها پخش شده بود . همسایه سپاهی مان حادثه را به حفاظت سپاه اطلاع داد. حفاظت احتمال می داد که بخاطر ترور صدام که نقشه حاج حمید بود این ترور از طرف منافقین یا نفوذی ها انجام شده است .
حاج حمید نقشه ترور صدام را کشیده بود در آن ترور فرزند صدام ۱۳ تیر خورد و خود صدام زنده ماند .
چند روز بعد متوجه شدیم در چند نقطه از شهر این اتفاق تکرار شده است . آن زمان این قضیه رسانه ای نشد . فردای ان روز هوا بسیار سرد بود . از طرف حفاظت سپاه هم یک سرباز را برای نگهبانی به درب منزلمان فرستادند . حاج حمید گفت"نیازی به نگهبانی نیست،برو” آن سرباز رفت و مجدد سرباز دیگری آمد . حاج حمید با دیدن سرباز عصبانی شد و گفت"در این هوای سرد نیاز به نگهبانی نیست اتفاقی نمی افتد . بروید” با سپاه تماس گرفت که سربازی نفرستد .
پس از ترور نافرجام حاج حمید برخی اقوام تماس گرفتند و خبر دادند که صدام برای سر حاج حمید جایزه گذاشته است . اقوام از من می خواستند که مانع فعالیت هایش شوم اما هر بار که بر سر این موضوع بحث می کردیم حاج حمید به من اطمینان می داد که نگران نباشم و چیز مهمی نیست .
(روای:همسرشهید)
منبع:سایت ابروباد
برای شادی روح شهیدان صلوات