ابتکارات شهید مقدم
به نام خدا
در پایان عملیات رمضان که اتفاقاً دچار جراحات زیادی هم شده بودم، شهید خرازی یک جلسه ای گرفت و چند نفر از بچه های آرپی جی زن و پیاده را جمع کرد و گفت ما تعدادی توپ از دشمن به غنیمت گرفته ایم و می خواهیم استفاده کنیم اما کادر لازم را نداریم…
در اتاق کار فرمانده توپخانه و موشکی نیروی زمینی سپاه پاسداران، عکس شش نفر از پیشکسوتان توپخانه سپاه در کنار هم بر دیوار جاخوش کرده است. سردار مقدم، سومین نفر از این جمع است که به کاروان شهدا پیوسته و آن سه تن دیگر در انتظار وصال هستند. آنچه می خوانید گفت وگو با سردار سرتیپ دوم پاسدار محمود چهارباغی است که توسط روابط عمومی نیروی زمینی تهیه و در آستانه چهلمین روز شهادت سردار شهید مهندس حسن تهرانی مقدم منتشر شده تا ابعاد وجودی این دانشمند فرزانه و رزمنده مجاهد و گمنام هرچه بیشتر شناخته شود.
برای شروع از نحوه آشنایی خود با شهید مقدم بگویید.
- با سلام و درود به روان همه شهدا مخصوصاً شهید بزرگوار سردار حسن مقدم، مؤسس توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
در پایان عملیات رمضان که اتفاقاً دچار جراحات زیادی هم شده بودم، شهید خرازی یک جلسه ای گرفت و چند نفر از بچه های آرپی جی زن و پیاده را جمع کرد و گفت؛ شما خیلی وقت است که در جبهه هستید و برد سلاحتان کوتاه است. ما تعدادی توپ از دشمن به غنیمت گرفته ایم و می خواهیم استفاده کنیم اما کادر لازم را نداریم. شما بروید و آموزش توپخانه ببینید تا در عملیات بعدی از اینها استفاده کنیم.انگار این صحبت های شهید خرازی همین دیروز بود.
تقریباً مجموعه ای 20نفره بودیم که برادر شهید مقدم هم در بین ما بود. رفتیم در انرژی اتمی آبادان و مشغول آموزش شدیم. آنجا بود که با حسن مقدم آشنا شدم و گفتند ایشان فرمانده توپخانه سپاه است و می خواهند بیایند بازدید. آموزشمان تمام شد و اولین عملیات، عملیات محرم بود که ما در توپخانه بودیم و شهید مقدم هم فرماندهی توپخانه را برعهده داشت.
یک تیم قوی داشت. حسن بلافاصله توپهایی را که از دشمن غنیمت گرفته شده بود، بخصوص در عملیات فتح المبین که تعداد آنها زیاد بود، با حکمی که گرفته سازماندهی و توپخانه را راه اندازی کرد
حتماً فرمانده جوانی بودند؟
- بله. سن دقیقشان را نمی دانم اما می شود گفت ما نوجوانان بودیم و ایشان جوان، نسبت به ما جاافتاده تر بود.
یک تیم قوی داشت. حسن بلافاصله توپهایی را که از دشمن غنیمت گرفته شده بود، بخصوص در عملیات فتح المبین که تعداد آنها زیاد بود، با حکمی که گرفته سازماندهی و توپخانه را راه اندازی کرد.
ایشان به سراغ شهید حسن شفیع زاده می رود و به عنوان جانشین خودش به کارگیری می کند. افراد دیگری مانند سردار زهدی و شهید یزدانی را به تیم خودشان اضافه می کنند و سازماندهی توپهای غنیمتی را شروع می کنند. انصافاً هم سازماندهی خیلی خوبی انجام می دهند. بلافاصله از نیروهای مستعد در سراسر کشور جمعی را درست می کند و آموزش توپخانه در انرژی اتمی را راه اندازی می کند که بعدها گسترش پیدا کرده و تبدیل به دانشکده توپخانه می شود.
سردار سرتیپ دوم پاسدار محمود چهارباغی
اگرچه ایشان برای عموم شخصیتی ناشناخته بود اما در همین مدت کوتاه، مباحثی که درباره ایشان مطرح شده حاکی است که وی فردی پیشرو و صاحب تفکرات و اندیشه های بلند بوده است.
- شهید حسن مقدم همیشه چندین سال جلوتر از زمان خودش فکر و حرکت می کرد و بقیه را هم دنبال خودش می کشید. امروز موفقیت هایی که در ساخت توپ و گلوله توپ، راکت اندازها و راکت ها و موشک های مختلف در جمهوری اسلامی داریم، بی شک بخش عمده ای از آن مدیون تفکرات و پیگیری ها و زحمات شبانه روزی شهید حسن مقدم است.
آقای مقدم همه جانبه فکر می کرد. بچه های وزارت دفاع، در صنایع گوناگون از شهادت ایشان داغدار شدند چون از نزدیک با آنها کار می کرد. صنعت را می آورد پشت سر افکار خودش.
زمانی که در جمهوری اسلامی هیچ کس به ذهنش هم خطور نمی کرد که ما بتوانیم توپ بسازیم، ایشان می گفت صنعت ما باید بتواند توپ بسازد و آنقدر پیگیری کرد تا بالاخره جوانان ایرانی موفق به این کار شدند و توپ ساختند.
همان اوایل که آمدم توپخانه، مقدم به من گفت ما یک گلوله هایی برای توپ 130 ساخته ایم که بردش 35 کیلومتر است. در صورتی که برد گلوله های رایج این توپ 27 کیلومتر بیشتر نبود. به من گفت برو و این گلوله را تست کن.ما گلوله ها را بردیم و نزدیک جاده آبادان- اهواز تست کردیم و اتفاقاً جواب هم داد. حسن مقدم هم در دیدگاه بود و مراقبت می کرد.
مقدم از ابتدا دنبال تحقیقات و نوآوری بود و این زمانی بود که کسی اصلا در این وادی ها نبود.
در عملیات خیبر یکی از مهندسین موشکی ساخته بود و قرار بود مقدم موشک را بیاورد طلائیه و شلیک کند. اولین موشکی بود که ساخته بودیم. مقدم و چند نفر دیگر از جمله شهید حسن قاضی و سردار آقایی و اعتصامی و تعدادی دیگر رفتند برای شلیک موشک. داستان مفصلی دارد. دشمن آمد در منطقه و درگیر شدند و حسن قاضی همان جا به شهادت رسید. از همان جا شروع کار موشکی حسن مقدم بود.
امروز موفقیت هایی که در ساخت توپ و گلوله توپ، راکت اندازها و راکت ها و موشک های مختلف در جمهوری اسلامی داریم، بی شک بخش عمده ای از آن مدیون تفکرات و پیگیری ها و زحمات شبانه روزی شهید حسن مقدم است
حسن اهل عمل بود. جوان ها را آورد پای کار، صنعت را آورد پای کار، آموزش را از طریق راه اندازی دانشکده توپخانه پیگیری کرد. بخش تحقیقات را در کنار دانشگاه امام حسین(ع) راه انداخت و پیوند دهنده همه اینها هم خودش بود تا ما موشکی و توپخانه قوی داشته باشیم.
من نفر می شناسم که مقدم رفته بود در خانه اش و گفته بود تو باید بیایی و در کار موشکی مشغول شوی. افرادی را متخصص بودند و تدین داشتند این طور پیدا می کرد و تک تک می رفت سراغشان، چون می دانست نخبه هستند.
از کارهای مقدم کمتر کسی مطلع است و شاید تعداد این افراد به اندازه انگشتان دست هم نباشد. پیشرفت ها و ابتکارات حسن مقدم در دنیای موشکی، برگ های برنده ما در آینده خواهد بود.
ابتکارات شهید مقدم
ظاهراً یک ارتباط و علاقه خاصی میان ایشان و مقام معظم رهبری وجود داشته است.
- شهید مقدم فوق العاده نسبت به ولایت حساس بود. بچه هایی هم که با او کار می کردند همین طور بودند. حسن مرید بی چون و چرای حضرت آقا بود. فرامین ایشان را به هر نحو ممکن که می شد، می خواست اجرایی کند. همیشه می گفت؛ ما اگر ولایی هستیم باید فرامین آقا را اجرایی کنیم تا مشت آقا همیشه بالا باشد و هر وقت لازم شد بر سر دشمن فرود بیاید.
ولایت مداری را عملا پیگیری می کرد و خیلی اهل اینکه حالا حرف بزند و شعار بدهد نبود. دستاوردهای ما امروز محصول همین ولایت مداری است. اینکه می بینید دشمن از توان موشکی ما در هراس است و معادلات جهانی را تغییر داده است، اینها محصول همان ولایت مداری است.
خب از آن طرف هم که دیگر همه دیدند. حضرت آقا هم در مراسم تشییع پیکر سردار مقدم و یارانش حاضر شدند و هم آن پیام نورانی و بلند را صادر کردند و چند روز بعد هم به منزل ایشان رفتند و با خانواده شهید دیدار کردند که مجموع اینها نشانگر یک ارتباط صمیمانه است.
روحیات اخلاقی ایشان چطور بود؟
یک اخلاقی داشت که اگر یک بار او را می دیدی، شیفته اش می شدی. آنقدر جاذبه داشت که اگر بپرسید یک نفر با اخلاق محمدی و اسلامی نام ببر، می گویم حسن مقدم. البته این حرف فقط برای من نیست، بزرگان سپاه به این موضوع اذعان دارند.
هر وقت برای شهدای توپخانه یادواره ای بود، اولین سخنرانی که به ذهنمان می رسید سردار مقدم بود و او هم با جان و دل می پذیرفت. چون عاشق شهدا بود و شهدای توپخانه را خیلی دوست داشت. عاقبت خودش هم به صف شهدا پیوست. انصافاً حقش هم همین بود
حسن در همه کارها پرتلاش و پرجنب وجوش بود. در کار ورزش عالی بود. تمام قله های مرتفع کشور را فتح کرده بود. کوهنورد حرفه ای بود. فوتبالیست خوبی هم بود. در منطقه هر وقت فرصتی پیش می آمد، می گفت توپ را بردارید برویم فوتبال.
هر وقت برای شهدای توپخانه یادواره ای بود، اولین سخنرانی که به ذهنمان می رسید سردار مقدم بود و او هم با جان و دل می پذیرفت. چون عاشق شهدا بود و شهدای توپخانه را خیلی دوست داشت. عاقبت خودش هم به صف شهدا پیوست. انصافاً حقش هم همین بود. حق حسن این نبود که در بستر از دنیا برود. با آن سابقه ای که ما در این 30 سال از ایشان دیدیم، لیاقتش فقط شهادت بود.