فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

زیارت قبول ( از خاطرات شهید مرتضی خدادادی )

20 مرداد 1395 توسط مادر پهلو شکسته

پارسال همه رفتن کربلا شهیدمرتضی بخاطرکارش مشغله کاری زیاد نتونست مسافر کربلا باشه خیلی غصه میخورد براش شده بود یک اندوه شده بود یه غصه …همیشه سر زبانش همین بود خدایا ازقافله حسین (ع)جاموندم تا برج 6 امسال وقتی اعزام شد سوریه به خانوادش گفت امسال صددرصد میرویم کربلا تودلم افتاده امسال کربلایی میشم من میروم سوریه انشاالله اربعین برگشتم آمادگی داشته باشید همینکه برگشتم برویم کربلا …روزیکه قراربود اعزام بشن صبحش تعریف میکرد که فقط برام دعا کنید اسیر نشم چون خواب دیدم این دفعه شهید میشم همسرش ناراحتی کرد پس من اجازه نمیدم توبری سوریه… مادرش گفت من دوست ندارم بری سوریه چند وقته رفتی جهاد کردی بسه !!!!اگه بحث جهاد باشه بنظرم کافیه توجهادتو کردی با حرف مادرش آقا مرتضی خیلی ناراحت شد بعد به جواب مادرش گفت شما چطور دلتون راضی میشه سرباز بی بی زینبو مانع رفتنش بشید با این حرفش مادرش بغض کردو اشک ازچشماش جاری شد اون روز مادرش راهی شیراز بود بااین حرف شهیدمرتضی اون روزمادرش که هم ذوق کرده بود هم بغض بخداوندی خدا مادرش ازتهران تا شیراز گرسنه وتشنه رفت یک مادر پیرفقط با صبحانه ای که ساعت 8 میل کرده بود راهی شدتا صبح فردای اون روز …بعد رفتن شهید مرتضی به سوریه چندوقتی گذشت تا اینکه یکروزتماس گرفت به خانوادش گفت که من دارم میام حاضر باشیدبریم کربلا خواب دیدم رفتم کربلا انشاالله رسیدم سریع میرویم هممون کربلا… یک هفته به اومدنش مونده بود که گوشیش خاموش شد تا 10روز خانواده چشم انتظار ازدنیا بیخبر که یک روزرفیقش کوله پشتی و وسایلاشو آوردخبر شهادتش را به خانواده داد!!!دوستان وهمرزمانش تعریف کردن که اونروزیکه شهید شربت شهادتو نوشیدن صبح ازخواب بلند شده موقع صبحانه برای دوستانش تعریف کرده که امشب خوابی دیدم منو حلالم کنید فک میکنم امروز نوبت منه بچه ها زدن زیر خنده به شوخی گرفتن بعد صبحانه سریع رفت دوش گرفت لباسای تمیز پوشید بعد لباس مخصوصشو پوشید رفت دنبال کارای روزانش هیچ وقت کسی متوجه نشد مرتضی چطوری رفت چطوری شهید شد همان روز شهیدمرتضی با چندتا ازدوستان عزیزش راهی کربلا شدو با کاروان (اباعبدلله الحسین کاروان شامودمشق) همسفرشدن… سوم وهفتم شهید عزیز با اربعین سروروسالار شهیدا یکی شد !!!!!!خودش به تنهایی بدون خانوادش رفت کربلا..

منبع:ابر و باد
خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا

برای شادی روح شهیدان صلوات

عکس شهید

 نظر دهید »

زندگی با یه جهادگر (از خاطرات شهید رضوی )

20 مرداد 1395 توسط مادر پهلو شکسته

قبل از عقد گفت((تو زندگی باید صبور باشی٬زندگیت باید رو دوشت باشه٬

از این شهر به اون شهر.زندگی با یه جهادگر یعنی همین.جنگم نبود من یه جا بند نمی شدم .))

چیزی نگفتم.سر سفره((بله))را که گفتم سرش را بلند کرد و بهم خندید.

نیمه شعبان عروسی کردیم.ساده.

منبع :ابر و باد
خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا

برای شادی روح شهیدان صلوات

عکس شهید

 نظر دهید »

وصیتنامه شهید سید محمدتقی رضوی

20 مرداد 1395 توسط مادر پهلو شکسته

رَبَّنا اَفْرغْ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و النصرنا علی‌الَقومِ الکافِرینَ. با سلام و درود به پیشگاه آقا، امام زمان(عج) و امام خمینی و امت شهیدپرور اسلام. اول از همه، از خداوند می‌خواهم که گناهان این بندة نافرمان را به عظمت و جلالش ببخشد و بیامرزد؛ که بسیار بار گناهانم بر دوشم سنگینی دارد و تحمل عذاب جهنم را ندارم. هرچند که نسبت به دستوراتش کوتاهی و سهل‌انگاری کرده‌ام و از این بابت کاملاً شرمنده و پشیمانم و به درگاه پررحمت و شفقتش توبه می‌کنم و از همه‌ی بندگان پاک و منزه خداوند طلب شفاعت دارم. دوم، از تمامی کسانی که این بندة حقیر و سر تا پا گناه را می‌شناسند، طلب عفو و بخشش می‌نمایم. سوم، به همه امت اسلامی عرض می‌کنم که قدر این اسلام و انقلاب و امام و مسئولین نظام جمهوری اسلامی را بدانند و برای نشان دادن این قدرشناسی تا به جایی که می‌توانند خدمت کنند و سختی‌ها و ناراحتی‌ها را تحمل کرده و در جهت پیشبرد انقلاب بکوشند.
به مسئولین عرض می‌کنم که در رأس همة کارهایشان خدمت به مظلومان را قرار دهید چون همین‌ها هستند که جبهه‌ها را گرم نگه داشته‌اند و هر روز خون می‌دهند که نهال انقلاب بارور شود و اسلام به پیروزی برسد. در پایان از همة کسانی‌که می‌توانند به جبهه آمده و در جنگ با کفر شرکت کنند، می‌خواهم که به یاران اباعبدالله الحسین(ع) پیوسته و این فرزندان دلیر اسلام را که در جبهه‌ها با فرمانده‌شان مهدی صاحب‌الزمان(عج) دیدار می‌کنند، یاری رسانند و کربلای ایران را که با عطر دلپذیرشان معطر می‌نمایند، کمک کنند. در طی مدت جنگ، این بندة حقیر از وجود انسان‌های والامقام که شاید بدون اینکه انسان با آنها برخورد داشته باشد، نتوان ترسیم‌شان کرد، درس‌ها آموختم و بهره‌ها بردم که شاید یک لحظه آن را با تمامی عمرم نتوانم مقایسه کنم و خوشحالم که در کنار این یاران حسین‌بن علی(ع) حضور دارم و امیدوارم که در روز رستاخیز به شفاعتم بیایند. ان‌شاءالله. خدایا! خدایا! تا انقلاب مهدی، خمینی را نگهدار. از عمر ما بکاه و بر عمر رهبر افزا. رزمندگان اسلام، نصرت عطا بفرما. زیارت کربلا نصیبمان بگردان. ظهور حجتت را نزدیکتر بگردان.
مرگ بر آمریکا. مرگ بر شوروی. مرگ بر اسرائیل و همة شیاطین.
محمدتقی رضوی ـ ساعت 5 بعدازظهر
10/11/64

منبع:ابر و باد
خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا 

برای شادی روح شهیدان صلوات

عکس شهید

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 946
  • 947
  • 948
  • ...
  • 949
  • ...
  • 950
  • 951
  • 952
  • ...
  • 953
  • ...
  • 954
  • 955
  • 956
  • ...
  • 1182
 << < شهریور 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

  • طهماسبي
  • فاطمه ذاكري
  • مهرداد بلاغی
  • نویسنده محمدی

آمار

  • امروز: 1251
  • دیروز: 548
  • 7 روز قبل: 1607
  • 1 ماه قبل: 5281
  • کل بازدیدها: 259535

مطالب با رتبه بالا

  • مروری برزندگی شهید علی بیگی (5.00)
  • گوشه ای از خاطرات شهداء (5.00)
  • هر وقت که راه کربلا باز شود(از خاطرات شهید علیرضا کریمی ) (5.00)
  • امر به معروف ( از خاطرات شهید حاج رضا فرزانه ) (5.00)
  • حج وتولدی دوباره ( ازخاطرات شهید آوینی ) (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس