فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

وصيت نامه شهید حمید لشنی

11 شهریور 1395 توسط مادر پهلو شکسته

بسم الله الرحمن الرحيم

بار خدايا! تو شاهد باش كه سرباز مهديت به خاطر تو و در راه تو به صداي حسين زمان لبيك گفت. درود فراوان به امام امت و با درود فراوان به رزمندگان اسلام و با سلام و درود به خانواده شهدا، معلولين و مجروحين.

برادران و خواهران عزيز:

بنده حقير فرزند ميرزا دوست داشتم مانند يك سرباز امام زمان(عج) در راه ناموس و اسلام و مملكت خويش جان فدا شوم، در همين جا بود كه خودم داوطلبانه به پذيرش سپاه ثبت نام كردم و جزء سربازي به سربازان امام حسين پيوستم، من از همان اول انقلاب دوست داشتم كه تا آخرين قطره خوني كه در بدن دارم در راه اسلام و ميهن جان فشاني كنم، اكنون در محلي قرار گرفته ام و با خود فكر مي كنم كه لياقت اين هديه خداوند را دارم، به جا بود كه چند كلمه اي وصيت حضور برادران و خواهران، خصوصا خانواده و تمام دوستان و رفقا و هم سن و سالانم عرض كنم. از پدر و مادر و اقوامم مي خواهم كه براي من سياه نپوشند، چون وقتي حسين(ع) شهيد شد كسي نبود كه براي او سياه بپوشد. پرچم سبزي روي تابوتم بزنيد و روي آن بنويسيد(عاشق كربلا) چون من عاشق كربلا بودم و روي تابوتم گل نپاشيد، چون در موقع اسيري روي اهل بيت خاكستر پاشيدند. من بايد به شما تبريك بگوييم كه لياقت داشتيد كه فرزندتان را به عنوان واسطه به پيش حسين ابن علي(ع) فرستاديد. پدر جان! از اول كه قدم در سرزمين كربلا، سرزمين خون و شهادت گذاشتم به دبيرستاني وارد شدم كه معلمم، حسين و كتابم، قرآن است و كسي كه مي خواهد وارد اين دبيرستان شود، اول بايد خود را بسازد و بعد بايد وارد كربلاي حسين و دبيرستان شود.

تولد من زماني خواهد بود كه تير دشمن به قلب نو شكفته من بخورد و قلبم را پاره پاره كند و بر روي خاك كربلا به خون آغشته شوم. و زماني جشن عروسي من خواهد بود كه در كنار مزارم، صداي الله اكبر، يا حسين يا حسين، يا مهدي يا مهدي و يا زهرا شنيده شود. در ضمن از خواهران و برادران و رفقا و دوستان تقاضا دارم براي من گريه نكنيد.

والسلام

پاسدار وظيفه حميد لشنی

درباره شهید

شهید: حمید لشنی

نام پدر: میرزا

عضویت: پاسدار وظیفه

تاریخ و محل تولد: 1343- روستای خارستان

تاریخ و محل شهادت: 18/11/1364– جبهه آبادان

آرامگاه: گلزار شهدای امامزاده اسحاق(ع) خرامه


و عاشقي ديگر كه براي رسيدن به معشوق شرط گذشتن از جان را پذيرفت و براي رسيدن به وصالش، خونش را در راه او به زمين ريخت و خود به وصال معشوقش دست يافت.

شهيد در خانواده اي مسلمان، كشاورز و در روستايي كه سراسر زحمت و تلاش و اميد و سازندگي براي زيستن به چشم مي خورد به دنيا آمد. در سن هفت سالگي به مكتب رفت و مشغول فراگيري قرآن و علوم اسلامي شد به گونه اي كه ايشان هنگام ورود به مدرسه به دليل داشتن سواد كافي، از پايه اول به سوم ابتدايي رفت و تحصيلات خود را تا سوم راهنمايي ادامه داد و سپس به كشاورزي پرداخت تا خانواده اش را در تامين هزينه هاي زندگي ياري دهد. در سال 1361 جهت ياري رساندن رزمندگان اسلام از طريق بسيج به جبهه رفت و چند ماهي را در جبهه ها به خدمت پرداخت و به خانه برگشت و به كشاورزي مشغول شد. در سال 1363جهت انجام خدمت سربازي خود را به سپاه معرفي كرد و به عنوان پاسدار وظيفه به جبهه هاي جنوب اعزام گرديد كه پس از يك سال خدمت در تاريخ 18/11/1364هنگام انتقال تجهيزات پدافند هوايي در منطقه آبادان به شهادت رسيد. ايشان فردي متواضع، فروتن و اجتماعي بود، فردي مقيد و پايبند به مسائل ديني كه تمام فرائض ديني را در حد توان خود انجام مي داد، خانواده و دوستان را به تقوي و پاكدامني سفارش مي نمود. ايشان مريد امام خميني(ره) بود و به آن بزرگوار علاقه خاصي داشت. عاشق شهادت بود و خبر شهادتش از طرف خودش قبلا به خانواده داده شده بود.

روحش شاد و یادش گرامي باد

منبع:سایت فاتحان

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 نظر دهید »

وصيت نامه شهید حسین مظفری

11 شهریور 1395 توسط مادر پهلو شکسته

بسم الله الرحمن الرحيمفلا تطع الكافرين و جاهدهم به جهادا كثيرا: از كفار پيروي نكنيد و با آنها به نبرد گسترده اي برخيزيد.

و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياءٌ عند ربهم يرزقون

اكنون كه قلم خود را به حركت در مي آورم وقت دعا و مناجات است و برادران رزمنده و اهل سنگرهاي شلمچه، قرآن مي خوانند و دعا مي كنند و من هم شروع كرده ام به نوشتن وصيت نامه.

مادر عزيزم! شما بايد افتخار كنيد جواني پرورش داده ايد و او را به اسلام عزيز هديه كرده ايد. پس از كوشش فراوان كه براي رفتن به جبهه داشتم به هر دري مي زدم آن در بسته شده بود، بالاخره دري از درهاي رحمت الهي باز شد و اين بنده روسياه و گناهكار به آن در روي آوردم و موفق شدم. باري برادران و خواهران عزيزم! مي روم به جبهه براي پيروزي و اگر در اين راه شهادت بالهايش را گشود و مرا همراه خود به پرواز در آورد چه خوب و نيكوست. مادرم! درود بر تو كه برايم زحمت كشيدي، از شما تشكر مي كنم و اگر حق فرزندي را ادا نكرده ام از شما مي خواهم كه با روح بزرگواري كه داريد مرا ببخشيد، من اكنون جان ناچيزم را تسليم خدا نموده ام و در راه خدا مي دهم، ولي شما فرزندي دلبند را طبق امر قرآن به خدا تقديم كرده اي و تو ارزشت بيشتر از من است و والاترين ارزشها را داري. مادرجان! مي دانم كه منتظر بودي روزي برگردم و برايم مراسم عروسي برقرار كني و ناظر جشن عروسي من باشي، ولي مادرجان! من ترجيح دادم و دوست داشتم كه با تمام شهدای تاريخ باشم، با امام حسين(ع) و يارانش باشم، با شهدای انقلاب و با بهترين دوستانم كه شهيد شده اند باشم. همراه با آنان عروسي كنم، من ترجيح دادم كه در جبهه خون عروسي كنم و از شما مي خواهم كه جز اشك شوق برايم اشك ديگري نريزيد و بجاي جشن عروسي، جشن شهادت بپا كني، براي شهادتم خوشحال باشي و جشن بگيري و چراغاني كني و از ديگر دوستان و آشنايان دعوت كنيد و شيريني دهيد و هيچ برايم گريه نكنيد كه راضي نيستم.

آخرين وصيتم به برادران پاسدار، ارتشي و بسيجي ها و نيروهاي مسلح است، شما برادريد و در جبهه هاي جنگ حق عليه باطل مي جنگيد، به ريسمان الهي چنگ بزنيد و متفرق نشويد كه دشمن در كمين است كتاب شما، قرآن، مكتبتان اسلام و رهبرتان خميني عزيز است. باز مي گويم راه اسلام راه امام است، مواظب باشيد به بيراهه نرويد… آخرين وصيتم به ملت ايران چنين است كه به فرمان امام، امت خميني بت شكن باشيد تا فتنه در جهان است دست از مبارزه بر نداريد و لبيك گويان پيش رويد.

خداحافظ به اميد پيروزي


درباره شهید
شهید: حسین مظفری
نام پدر: صفی
عضویت: پاسدار وظیفه
تاریخ و محل تولد: 1346– روستای سیاهزار
تاریخ و محل شهادت: 5/1/1366– شلمچه
آرامگاه: گلزار شهدای امامزاده اسحاق(ع) خرامه

 

حسین آموخت که« مرگ سیاه» سرنوشت شوم مردم زبونی است که به هر ننگی تن می دهند تا« زنده بمانند» چه؟ کسانی که گستاخی آنرا ندارند که« شهادت» را انتخاب کنند« مرگ» آنان را انتخاب خواهد کرد.شهيد حسين مظفري در خانواده اي روستايی و نسبتا مرفه و مذهبي به دنيا آمد و در آغوش گرم و كانون خانواده اي مهربان و تحت سرپرستي پدر و مادري دلسوز تربيت يافت و بزرگ شد. و در همان روستاي خود(سياهزار) به مدرسه ابتدايي رفت و اين دوران را در زادگاهش به پايان رساند، بعد از آن به همراه پدر و مادر و خانواده اش به خرامه مهاجرت كرد و درسهايش را در خرامه ادامه داد. در سن 15 سالگي پدرش را از دست داد و در غم وفاتش سوگوارشد. دبيرستان را تا سال سوم ادامه داد و پس از مدتي به عنوان بسيجي راهي جبهه شد و نزديك 3 سال در جبهه بطور متناوب خدمت كرد، بعد از مدتي خدمت به عنوان پاسدار وظيفه جهت انجام خدمت سربازي راهي جبهه شد تا اینکه  در تاريخ 5/1/66 در جبهه شلمچه همانند مولايش امام حسين(ع) با لباني تشنه به شهادت رسيد و از شربت شيرين شهادت سيراب گرديد. اخلاق و رفتار شهيد بسيار خوب بود، با اهل خانه و مردم با نيكي برخورد مي كرد، به نماز اهميت زيادي
مي داد و هميشه در هر كجا كه بود آنرا در اول وقت و در مسجد اقامه مي كرد، قرآن زياد تلاوت مي كرد و به جبهه و جنگ علاقه زيادي داشت و خدمت را وظيفه مي دانست، به شهادت عشق مي ورزيد و خانواده اش را چنين سفارش مي كرد كه: اگر من شهيد شدم گريه نكنيد، من از خدا زياد طلب كرده ام كه شهيد شوم.» در آخرين اعزامش گفت:« كه من روز اربعين شهيد علي حسين زارع مي آيم.» در روز اربعين شهيد علي حسين زارع، پيكر مطهرش به خاك سپرده شد. بنا به گفته مادر شهيد، از شهيد كراماتي ديده شده از جمله شفاي چشمان نابيناي يكي از زنان همسايه كه شفاي خود را از شهيد حسين مظفري خواسته بود.

خاطره اي از مادر شهيد:

به در خواست شهيد تصميم گرفتم برايش بروم خواستگاري، شبي كه قرار بود فردايش بروم خواستگاري در خواب امام خميني را زيارت كردم، به من گفت كه فعلا تا چهل روز به خواستگاري نرو، تا چهل روز صبر كن،  عقد نكن، چيزي هم نبر، و حرفي هم در مورد خواستگاري نزن، من هم به شهيد چيزي نگفتم تا اينكه حسين به جبهه رفت و درست بعد از چهل روز از زماني كه خواب ديدم، خبر شهادت حسين خوابم را تعبير كرد.

نگارنده : fatehan1 در 1392/5/16 12:9:47

منبع:سایت فاتحان

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 نظر دهید »

وصیت نامه شهيدامير حمزه دره گازه ای

11 شهریور 1395 توسط مادر پهلو شکسته

بسم الله الرحمن الرحيم

اينجانب اميرحمزه دره گازه ای فرزند غلامرضا به شماره شناسنامه 2 ، اگر احياناً بنده در خدمت مقدس سربازی شهيد شدم دستوراتی که در اين صفحه مينويسم عمل نمائيد .

خانه ای که ساخته ام سه دانگ آن به فرزندم مهدی و سه دانگ ديگر به فرزندم هادی بدهيد . موتورم را  هم بفروشيد و نصف به اين و نصف به آن بدهيد .

دستگاه قالی بافی و قالی روی دار و بقيه چيزهاي خانه و يک عدد قالی درجی و کرمانی به همسرم ميرسد با خانه ای که مهريه اش است و بقيه خانه ای که هم است به همسرم واگذار نمائيد .

پولهايي که بنده طلب دارم جمع آوری وبه طلبکارهای بنده بدهيدوبقيه آنراهم خرج بچه هايم بنمائيد

بچه هايم از سن شش سالگي به مدرسه بفرستيد و تا آنجا که ممکن است درس بخوانند يا ديپلم و يا بالاتر و بعد به کسب و کار خوب پی ببرند .

آن تکه زمين که پشت ساختمان است و هنوز حرفش کوتاه نيست خواهشمند است به هر عنوان که ميباشد آن را بگيريد و حصار بکشيد و به هر قيمتی که است آنرا نگذاريد کسان ديگر بگيرند حصار خانه را نيم متر از زمين خودم را سر کوچه کنيد که کوچه گشاد شود .

بعد از من همسرم به هر کجا که می خواهد برود ولی اگر ازدواج کرد حق ندارد در خانه ای که من ساخته ام برود يا در خانه ای که مهريه اش است بماند .

بچه هايم را به پدر و مادرم واگذار نمائيد و آنها را تربيت کنيد فقط زير بار ظلم نروند مگر اينکه جان خود را از دست بدهند و شهيد شوند و هيچگونه حرف زور و ظلم به کس نکنند .

من را در باز به خاک بسپاريد . دو هزار تومان از پول اينجانب را خرج آخرتم بنمائيد .

فرزندهايم که بزرگ شدند در سن 20 سالگی زودتر آنها را داماد نکنيد و دختر فاميل هم نگيريد به هيچ وجه

من اگر شهيد شدم فرزندانم تا سن 15 سالگی ميتوانند تقاضا برای خرج کنند و همسرم از اين 

مخارج سهم ندارد کار بکند و بخورد چون که اين مخارج که به فرزندهايم می دهند سهم بيت المال ميباشد .

اگر بنده شهيد شدم بعد از من پدرم وکيل وصيتهای اينجانب است و هيچ کس نميتواند دخالت بکند.

والسلام

امير حمزه دره گازه ای 14/9/1359

منبع:سایت فاتحان

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 797
  • 798
  • 799
  • ...
  • 800
  • ...
  • 801
  • 802
  • 803
  • ...
  • 804
  • ...
  • 805
  • 806
  • 807
  • ...
  • 1182
 << < خرداد 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

  • صفيه گرجي
  • زفاک
  • پارلا
  • ma@jmail.com
  • سیده زهرا موسوی

آمار

  • امروز: 1145
  • دیروز: 240
  • 7 روز قبل: 1213
  • 1 ماه قبل: 7529
  • کل بازدیدها: 238854

مطالب با رتبه بالا

  • لحضه از ازدواج شهید سید علی حسینی (5.00)
  • وصیت نامه شهید حسین دهقان موری آبادی (5.00)
  • وصیت نامه شیرین يك شهید به چهار فرزندش (5.00)
  • هفته شهادت برشما مبارک (5.00)
  • وصیت نامه شهید درویشعلی شکارچی (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس