فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

تولد: قندهار افغانستان؛ شهادت: مهران ایران، عملیات کربلای ۱

03 مهر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

بسم الله الرحمن الرحیم

برادران عبدالحسین و محمدحسین معنوی متولد قندهار افغانستان بودند که پس از مهاجرت به ایران وقتی عراق، علیه ایران جنگ را شروع کرد به صورت داوطلبانه در بسیج عضو شده و برای دفاع از نظام در جبهه‌های جنگ به مبارزه پرداختند.
برادران عبدالحسین و محمدحسین معنوی متولد قندهار افغانستان از جمله شهدای جنگ در هشت سال جنگ تحمیلی بودند. عبدالحسین متولد 1347 محمدحسین متولد 1344 بود. عبدالحسین در 13 تیرماه سال 65 در منطقه جبهه مهران در عملیات کربلای یک به شهادت رسید. همچنین محمدحسین در 26 فروردین‌ماه سال 66 در منطقه عملیاتی  به فیض شهادت نائل شد.

شهید عبدالحسین در سال 1347 و شهید محمدحسین در سال 1344 در خانواده‌ای مستضعف و مؤمن در ولایت قندهار افغانستان چشم به جهان گشودند. شهیدان معنوی هر دو در آغاز کودکی برای آموزش مسائل دینی و مذهبی پا به مکتب خانه زادگاه‌شان گذاشتند. آن‌ها که با هم سه سال تفاوت سنی داشتند، پس از آموزش مقدماتی مسائل دینی، ابتدا محمدحسین و بعدها عبدالحسین به مدرسه رفتند.

هنوز دانش آموز مدرسه ابتدایی بودند که افغانستان مورد اشغال نظامی ارتش سرخ شوروی سابق قرار گرفت. پس از آن بر اثر فشار روز افزون دولت کمونیستی وقت، همراه خانواده خود به دیار غربت دل سپردند و به کشور اسلامی ایران مهاجرت کردند. در آن زمان عبدالحسین 12 سال و محمد حسین 15 سال داشتند.

 

خانواده شهید معنوی به امید آنکه مشکل افغانستان به زودی حل خواهد شد و به وطن باز خواهند گشت. شهر مرزی زاهدان را برای سکونت انتخاب کردند بعد از مدتی شهیدان عبدالحسین و محمد حسین برای ادامه تحصیل وارد حوزه علمیه زاهدان شدند. در حوزه علمیه هر دو برادر با توجه به علاقه‌مندی که داشتند جذب پایگاه بسیج مرکزی زاهدان شدند.

آن‌ها پس از مدتی به صورت داوطلبانه به جبهه ایران در برابر متجاوزین عراق اعزام شدند. دو برادر دو همرزم و دو همسنگر رشادت‌های زیادی از خود نشان دادند. اما چه می‌توان کرد که چشم و دل دنیا تنگ است و تاب تماشای حضور دو برادر همرزم را نتوانست تحمل کند. سرانجام این عبدالحسین بود که در عملیات کربلای یک، به سوی معبودش شتافت و به شهادت رسید. شهید عبدالحسین در قسمتی از وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: «پیرو ولایت فقیه باشید و در همه امور از دستورات ولی امر مسلمین حضرت امام خمینی اطاعت کنید». 

شهید محمد حسین بعد از شهادت برادر همرزمش دوباره به جبهه شتافت. او این بار منطقه عملیاتی سردشت را برای نبرد انتخاب کرد. محمد حسین هر زمان که یاد برادر شهیدش می‌شد می‌گفت: «برادرم در روز عملیات در صحنه جنگ روحیه‌ای شاد و شجاعانه داشت». او نیز با چنین روحیه‌ای به صف دشمن زد و بعد از کارزاری به یاد ماندنی بر اثر اصابت گلوله دشمن به سرش به شهادت رسید.

شهید محمدحسین معنوی، خطاب به خانواده و دوستان خود در بخشی از وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: «ما باید به جمهوری اسلامی ایران کمک کنیم زیرا این نظام اسلامی با تمام استکبار جهانی روبه‌رو است. باید در برابر تمام دشمنان از آن دفاع کنیم».

منبع:سایت فاتحان

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 

 نظر دهید »

بی سیم چی می گفت سوختم/آن روز همچنان از تشنگی رنج می بردند

03 مهر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

بسم الله الرحمن الرحیم.

بیسیم چی از گرما فریاد می زد که قنبری سوختم! … جنس فلزی بیسیم موجب می شد که پشت کمر بیسیمچی ها بد جوری بسوزد.

خاطره ای از یکی از رزمندگان حاضر در این عملیات «رحیم قنبری»، وی در همین عملیات روز 24 خردادماه به اسارت ارتش بعث عراق در می آید.

 

28 فروردین ماه سال 1367 مقارن با اول ماه مبارک رمضان عراقی ها با کمک گرفتن از آمریکا و با در اختیار داشتن جزیره بوبیان کویت و استفاده از سلاحهای شیمیایی از فرصت استفاد کرده و شبه جزیره فاو را از ما پس گرفتند.

   در تاریخ چهارم خرداد 67 دشمن شلمچه را نیز از ما پس گرفت و ما به اهواز فرا خوانده شدیم در آن زمان گردان ما در خاک عراق در شهر حلبچه در حال پدافند بود و عقبه گردان ثارالله در تنگه چهار زبر کرمانشاه مستقر بودند.

   گردان ما برای حضور در عملیات آینده در خاک دشمن اعلام آمادگی کرده بود بعداز شناسایی داخلی منطقه عملیاتی و چندین بار جلسه در قرارگاه کل لشکر ما برای یک عملیات بزرگ در خاک دشمن آماده شدند. عمدتا بیشترین عملیات های ما بسیجی ها شبانه بود ما از اصل غافلگیری استفاده می کردیم و تا صبح کار دشمن را تمام می کردیم خورشید که طلوع می کرد پا تکهای سنگین دشمن شروع می شد.

   در تاریخ 21/3/67  نزدیک پادگان حمید کنار جاده اهواز به خرمشهر مستقر شدیم . روز بعد ساعت 22 وارد منطقه عملیاتی شلمچه شدیم. بامداد روز 23 خرداد عملیات آغاز شد حدودا ساعت ۷صبح دشمن روی نیروهای خط شکن پاتک کرد. من داخل سنگر فرماندهی لشکر نشسته بودم که فرمانده لشکر گفت: رحیم سریع گردان ثارالله را وارد کن که پاتک دشمن سنگین شده است دارند بطرف ما پیشروی می کنند.

   سریعا گردان را حرکت دادم. همینکه از پاسگاه بوبیان عراق رد شدیم با تانک های پیشرفته دشمن درگیر شدیم. گردانهای خط شکن در حالی که تعدادی شهید و مجروح داده بودند در حال عقب نشینی بودند.

   اما بچه های ما تاز نفس بودند حالا تنها گردان ما جلو تانک های پیشرفته دشمن ایستاده بود و ایستادگی می کرد. درگیری سختی بین بچه ها گردان ثارالله و نیروهای زرهی دشمن در گرفته بود آنروز ما با دو نیروی قدر و آزار دهنده می جنگیدیم یکی دشمن بعثی متکی به سلاح های پیشرفته و دیگری گرمای شدید و طاقت فرسای منطقه جنوب در خرما پزان خردادماه.

   بیسیم چی از گرما فریاد می زد که قنبری سوختم! … جنس فلزی بیسیم موجب می شد که پشت کمر بیسیمچی ها بد جوری بسوزد. هرچند بچه ها سعی می کردند که با ریختن آب قمقمه هایشان به پشت آن ها کمی آن ها را آرام کنند اما چند دقیقه ای نمی گذشت که دوباره فریادشان بلند می شد و می گفتند سوختیم سوختیم. چون می دیدم خیلی زجر می کشند، گفتم که بیسیم ها را از پشتتان باز کنید و بر زمین بگذارید. در این هنگامه خبر رسید که «محمد پیروزی» بهترین آر پی جی زن گردان به شهادت رسید نحوه شهادت محمد پیروزی به این صورت بود که ترکش گلوله خمپاره به کوله پشتی وی که حاوی خرج موشک آر پی جی بوده اصابت می کند و باعث سوختن محمد می شود.

   درگیری بسیار شدید بود بطوریکه دستور عقب نشینی از قرار گاه صادر شد. تیپ ۱۸ الغدیر که بچه های یزد بودند، از جناح راست ما عقب نشینی کرد و لشکر۴۱ ثارلله از جناح چپ ما و این در حالی بود که گردان ثارلله داشت از دشمن زمان می گرفت تا یگان های هم جوار بتوانند با مجروحین و شهدا عقب نشینی کنند. در حالی که تنها ما در کنار کانال پرورش ماهی در شلمچه با دشمن درگیر هستیم.

   بچه ها تقاضای آب می کردند. تعدادی رفتند آب بیاورند. چند نفر از آن ها در مسیر آوردن آب به شهادت رسیدند. در کل دو کلمن آب بدست رزمنده ها رسید به هر حال این آب بین همه تقسیم شد. اما بچه ها آن روز همچنان از تشنگی رنج می بردند…

منبع:سایت فاتحان

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 نظر دهید »

قاری قرآنی که در جبهه، پرستار بود اما در مشهد و از آغوش امام‌رضا(ع) به جنت پرکشید

03 مهر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

بسم الله الرحمن الرحیم

از رزمندگان دفاع مقدس و پرستار دوران جنگ بود، با قرآن و عترت مأنوس بود و ارادت ویژه‌ای به «امام‌رضا(ع)» داشت، آخرش هم روز عاشورا از آغوش امام هشتم به سوی جنت الهی پرکشید.


این شهید بزرگوار در جریان بمب‌گذاری حرم مطهر «امام‌رضا(ع)» در روز عاشورای سال 1373 توسط منافقین کوردل به همراه فرزند خرد‌سالش به درجه رفیع شهادت نائل شد.

در این دیدار آقایان «احمدی‌وفا» قاری بین‌المللی قرآن کریم، «قربانی» رئیس سازمان قرآن و عترت بسیج تهران بزرگ، تجلّیان نماینده سازمان دارالقرآن به همراه نمایندگان خبرگزاری فارس و سیمای قرآن حضور داشتند.

 

 


ارادت شهید به «امام‌رضا(ع)»

در این دیدار همسر شهید در خصوص نحوه شهادت همسر و فرزندش در جریان بمب گذاری حرم امام‌رضا(ع) گفت: همسرم ارادت عجیبی به «امام‌رضا(ع)» داشت و ما هر سال به زیارت امام می‌رفتیم. سال 1373 زمینی تهیه کرده بودیم که در آن برای خانواده منزلی بسازیم. همسرم پیشنهاد داد ابتدا به زیارت «امام‌رضا(ع)» برویم سپس برای ساخت خانه اقدام کنیم.

روز عاشورای سال 73 آخرین روز سفر ما به مشهد بود و بعد از ظهر آن روز قصد بازگشت به تهران را داشتیم که در جریان بمب‌گذاری همسر و پسر 10 ساله‌ام به شهادت رسیدند.

 

 


آخرین دیدار مادر با فرزند شهیدش

این مادر شهید درباره آخرین دیدار با فرزند نونهالش گفت: ظهر عاشورا برای زیارت ضریح مقدس «امام‌رضا(ع)» رفتیم که همسر و پسرم به سمت آقایان ‌رفتند. دقایقی بعد پسرم را از پشت شیشه دیدم که او به من گفت ما زیارت کردیم شما چطور؟ گفتم ما هنوز نه. در همین لحظه انفجار رخ داد و من دیگر همسر و فرزندم را ندیدم.

حضور قاری حرم «امام‌رضا(ع)» در منزل شهید حرم

حضور «حمید‌رضا احمدی‌وفا» قاری حرم «امام‌رضا(ع)» از نکات جالب این دیدار بود که قربانی در این خصوص گفت: من اطلاع نداشتم این شهید بزرگوار در جریان بمب‌گذاری حرم «امام‌رضا(ع)» به شهادت رسیده است. چند هفته بود که تلاش می‌کردیم آقای «احمدی‌وفا» در این دیدار‌ها حضور پیدا کند که گویا قسمت این بود که امروز قاری حرم «امام‌رضا(ع)» در دیدار با خانواده‌ شهید حرم حضور یابد.

 

 فیض شهادت در کنار ضریح امام رئوف چیز دیگری است

احمدی‌وفا قاری بین‌المللی قرآن کریم با ابراز خوشحالی از دیدار با خانواده این شهید گفت: فضای حرم «امام رضا(ع)» حال و هوای عجیبی دارد و تلاوت در آنجا قابل وصف نیست اما باید بگویم فیض شهادت در کنار ضریح امام رئوف آن هم در روز عاشورا چیز دیگری است و بسیار خوشحالم که در این دیدار حضور دارم. شنبه هر هفته تلاوت و اذان حرم مطهر را من اجرا می‌کنم و این هفته این تلاوت را به این دو شهید بزرگوار تقدیم می‌کنم.

حضور شهید در جبهه‌های جنگ

همسر شهید از حضور این شهید بزرگوار در جبهه خبر داد و گفت: شغل همسرم پرستاری بود و وی چند سال در منطقه حضور داشت. در آن زمان انتظار شهادت و یا جانبازی وی را داشتم اما هیچ‌گاه تصور نمی‌کردم وی در مشهد مقدس و در حرم «امام رضا(ع)» به شهادت برسد.

همسرم با قرآن و نماز مأنوس بود و همواره نماز اول وقت را به جا می‌آورد وی دو سال اول جنگ را در منطقه بود و پس از بازگشت باز هم به صورت داوطلبانه هر سال یک‌ماه به جبهه می‌رفت. این شهید بزرگوار عمل به وظیفه را به زندگی ترجیح می‌داد.

همسر شهید: حضور شهید را در کنارم احساس می‌کنم

وی با اشاره به عنایات این شهید به خانواده گفت: با وجود گذشت بیش از 20 سال از شهادت همسر و فرزندم هنوز حضور آنها را در کنار خودم احساس می‌کنم و به یاد ندارم مشکلی را با همسر شهیدم درمیان بگذارم و این مشکل حل نشود.

 

ارتباط ویژه شهید با قرآن و عترت

قربانی از انس این شهید با قرآن خبر داد و گفت: از دوستان شهید شنیده‌ام که وی با قرآن انس داشته و به نظر من این شهدا ارتباط ویژه‌ای با قرآن و عترت داشته‌اند که توفیق شهادت در روز عاشورا و در کنار ضریح «امام‌رضا(ع)» نصیبشان شده است.

منبع:سایت فاتحان

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 593
  • 594
  • 595
  • ...
  • 596
  • ...
  • 597
  • 598
  • 599
  • ...
  • 600
  • ...
  • 601
  • 602
  • 603
  • ...
  • 1182
 << < خرداد 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

  • سامیه بانو
  • زفاک
  • رهگذر

آمار

  • امروز: 66
  • دیروز: 113
  • 7 روز قبل: 1898
  • 1 ماه قبل: 7190
  • کل بازدیدها: 238383

مطالب با رتبه بالا

  • مروری برزندگی شهید علی بیگی (5.00)
  • گوشه ای از خاطرات شهداء (5.00)
  • هر وقت که راه کربلا باز شود(از خاطرات شهید علیرضا کریمی ) (5.00)
  • امر به معروف ( از خاطرات شهید حاج رضا فرزانه ) (5.00)
  • حج وتولدی دوباره ( ازخاطرات شهید آوینی ) (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس