فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

منطق وحشیانه کومله در برخورد با ماموستای انقلابی

04 مهر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

بسم الله الرحمن الرحیم

برای ما یقین حاصل شد که در مفقود شدن ماموستای ده، کومله یا دموکرات دخالت دارند، منطقه را جست‌وجو کردند، طولی نکشید که جسدش در بدترین وضع ممکن به شکل هولناک و فجیعی پیدا شد. وقتی آدم به جسدش نگاه می‌کرد، بدنش می‌لرزید. 

عناصر ضد انقلاب مانند کومله و دموکرات در اوایل پیروزی انقلاب  اسلامی، غیر از آن دسته از مردم که از روی ناآگاهی و یا اجبار با گروهک‌‌ها همکاری می‌کردند با انکار ضروریات دین و ارتکاب به اعمال وقیح و ضد اسلامی به صورت علنی مانند شراب‌خواری، روزه‌خواری، سوزاندن و پاره کردن قرآن، هتک حرمت مساجد و… جایی برای شک در ارتداد خود باقی نگذاشتند. حال آنکه آن‌ها سنگ مذهب را به سینه می‌زدند و از منادیان و مروجان اختلاف بین مذهب شیعه و سنی بودند. آن‌ها با ایجاد نفاق و اختلاف بین شیعه و سنی، بغض، کینه، دشمنی، نفاق نژادی و مذهبی را بین مردم منطقه پرورش می‌دادند. در مقابلشان مردم انقلابی و ولایت‌مدار کشور مقاومت کرده و برای زنده ماندن ارزش‌های انقلاب اسلامی در میان مردم به روشنگری می‌پرداختند. کومله و دموکرات در مقابل مقاومت مردم انقلابی، کشتار وحشیانه و جنایات فجیعی را خلق می‌کرد تا با ایجاد رعب و وحشت در دل مردم، آن‌ها را از ادامه مسیر انقلاب اسلامی و اندیشه‌های ناب رهبر انقلاب امام خمینی(ره) منصرف کند اما مردم بیدار و ولایت‌مدار از خون خود گذشتند تا حیات این گروهک‌ها و عناصر ضدانقلاب را به فروپاشی برسانند. شهرهای مناطق غرب و شمال غرب کشور در آن زمان ناامن بود اما خون شهیدان کشور که در این راه نثار انقلاب شد، منطقه را به امنیتی ماندگار رساند. در ادامه خاطره‌ای از مرضیه دباغ حدیدچی در کتاب «اوج مظلومیت» از شهادت یکی از افرادی که حامی انقلاب اسلامی بود می‌آید:

در یکی از روستاهای اطراف بیجار خانمی به سپاه مراجعه و اعلام کرد شوهرش را چند روزی است که کومله‌ها با خود برده‌اند. چگونگی حادثه را پرسیدم گفت: «چهار شب پیش شوهرم وقت مغرب بعد از وضو آماده شده بود که به مسجد برود. صدای در خانه آمد چند نفری وارد خانه شدند و گفتند دعوایی سرجاده پیش آمده که باید شما بیایید و وساطت کنید. او را به این بهانه بیرون بردند و تا الان خبری از او نیست.

از او پرسیدم «شوهرش که و چه کاره بوده است؟» گفت: «او ماموستای ده بود و در مسجد نماز می‌خواند، چند شب پیش بر بالای منبر به جوان‌ها گفته بود که وظیفه دارند از انقلاب و اسلام دفاع کنند و زیر بار کومله و دمکرات نروند. می‌ترسم آن‌ها، او را برده و بلایی سرش آورده باشند».

برای ما یقین حاصل شد که در این کار یکی از دو گروه ضدانقلاب یعنی کومله یا دموکرات دخالت دارند. از بچه‌ها خواستم که منطقه را جست‌وجو کنند و طولی نکشید که جسد او را در بدترین وضع ممکن به شکل هولناک و فجیعی پیدا کردیم. وقتی آدم به این جسد نگاه می‌کرد، بدنش می‌لرزید.

بینی و گوش‌هایش را بریده و از نخی رد کرده بودند و مانند گردنبند به گردنش آویزان نموده و سنگی را روی سرش گذاشته بودند. کاغذی هم روی سینه‌اش بود که روی آن نوشته شده بود: «این سزای کسی است که از انقلاب و رژیم [امام] خمینی دفاع کند و سزای کسی است که عکس [امام] خمینی را در خانه‌اش دارد.»

منبع: سایت فاتحان

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 

 نظر دهید »

آقا مهدی و احمد آقا باهم بودند

04 مهر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

بسم الله الرحمن الرحیم

پیش از عملیات فتح المبین توی سپاه تبریز در مورد تشکیل تیپی که بچه های آذربایجانی را دور هم جمع کند شنیده بودم.
تا اینکه به همراه تعدادی از دوستان تبریزی راهی اهواز شدیم، در آن موقع رزمندگان آذربایجانی در قالب دو گردان شهید قاضی و شهید مدنی با تیپ 8 نجف اشرف متشکل از بچه های نجف آباد اصفهان بودند به فرماندهی احمد کاظمی کار می کردند.
فرماندهی این دو گردان به عهده علی تجلایی و داوود نوشاد بود.
از اهواز سراغ تیپ نجف را گرفتیم و پرس و جو کنان رفتیم تا رقابیه داخل سنگر فرماندهی، سقفش کوتاه بود مجبور بودیم بنشینیم شنیده بودیم که معاون تیپ هم آقا مهدی باکریه ولی تا حالا نه احمد آقا را دیده بودیم و نه معاونش را.
گفتیم که از تبریز آمده ایم، یکی از آنها که با بی سیم حرف می زد گفت: از همشهریان آقا مهدی هستند معرفی کنید به چادرشان، و از صحبتهایش متوجه شدیم که فرمانده تیپه.
ناهار را که خوردیم دیدیم یک رزمنده ای آمد محجوب و افتاده با لباس خاکی خیلی ساده و بی پیرایه، مهرش در همان دیدار اول به دلم نشست و در حین صحبتهای اطرافیانش فهمیدیم که آقا مهدی است.
شروع کرد با بیل زمین را کندن و صاف کردن گویا می خواست برای ما چادر بزند؛ رفتیم بیرون و بیل را بزور از دستش گرفتیم گفت: شما حالا مهمانید، تازه از راه رسیدین و …
پس از مدتی که آنجا بودیم عملیات فتح المبین شروع شد و آقا مهدی حین عملیات مجروح شدند و مجبور به ترک منطقه گردیدن تا اینکه عملیات تمام شد و تشکیل تیپ عاشورا اعلام گردید.
آقا مهدی هنوز توی خانه اشان در اهواز استراحت می کردند که رفتیم و آوردیم به مقر تیپمان و بدین شکل آقا مهدی شد فرمانده تیپ عاشورا.

منبع: کتاب آشنایی ها/ انتشارات صریر/ رضا قلیزاده علیار
منبع: سایت فاتحان

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 نظر دهید »

پاسخ امام (ره) به درخواست یک جانباز

04 مهر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

بسم الله الرحمن الرحیم

شما عزیزان خردسال که یادگار فداکاران در راه خداوند تعالی و اسلام عزیز هستید چون پدران بزرگوار خویش خود را برای دفاع از اسلام بزرگ میهن عزیز مهیا سازید.

“محمد حسین رحیمیان” نویسنده کتاب “یادها و یادداشت‌هایی از زندگی امام خمینی قدس سره” می‌نویسد: این بنده ناچیز بیش از نیمی از عمرم را به سان خاری،‌ در کنار گل بی خار وجودش سر کردم، ولی به دلیل قابلیت، کمتر از طراوت و زیبایی ملکوتیش بهره مند شدم و بی گمان آنچه از او نصیبم شد، قطره ای بود از دریا و در عین حال آنچه از درک احساسم با قلم شکسته در قالب الفاظ ناقص می‌آید باز هم قطره ای است از دریا!


متن زیر نامه یک جانباز به حضرت امام و پاسخ ایشان است:

 بسم‌الله الرحمن الرحیم
 
حضور محترم زعیم عالیقدر و رهبر کبیر انقلاب اسلامی و ناخدای کشتی محرومان حضرت امام خمینی مدظله‌العالی، امام عزیز!
 
اینجانب سعید پورسراج فرزند کاظم ساکن شهر شوشتر مسئله‌ای را خواستم مطرح کنم. امید است که جواب بفرمایید و با عرض پوزش از اینکه وقت مبارک و گرانبهای شما را می‌گیرم. امام عزیز! من در حدود 19 سال است درخانواده‌ای مذهبی زندگی می‌کنم.
 
از ابتدای جنگ – اگر خداوند قبول کند ان شاءالله – چند نوبت در جبهه‌های حق شرکت کرده تا آخرین بار در عملیات والفجر مقدماتی پای چپم از زیر زانو قطع گردیده. اما از آنجا که در طول مدت این جنگ دوستان زیادی را از دست داده‌ام و عشق جبهه رفتن مرا آرام نمی‌گذارد، مدتی پیش به هر نحو که بود برای دعا خوانی به جبهه اعزام شدم ولی هر چه خواهش کردم که با برادران به خط مقدم و عملیات بروم، برادران اجازه ندادند و حالا دیگر از ناراحتی طاقتم سرآمده و می‌خواهم این مسئله را از شما، جناب فرمانده کل قوا، درخواست کنم و تنها ناراحتی من این است که می‌بینم هر روز یکی از دوستانم شهید می‌شود و با از دست دادن این همه دوست، می‌ترسم در شهر و یا در بستر بمیرم و خیلی عشق به شهادت دارم و تلاش می‌کنم که به دوستانم ان‌شاءالله ملحق شوم. امیدوارم که جواب مصلحت آمیز را بفرمائید.
 
ضمنا اماما، اگر خط مقدم به صورت پدافندی باشد و کاری از من ساخته باشد می‌توانم شرکت کنم و اگر شرکت کنم و مثلا کشته شوم،‌ آیا شهید هستم یا نه؟ در آخر امید آن دارم که با دستخط مبارک خودتان به طور خلاصه جواب دهید و ان‌شاءالله ما را حتما در جواب نامه نصیحت بفرمایید.
 
عاشقی که تا خون در رگ دارد، شما را فراموش نمی‌کند و همیشه قلبش برای شما می‌تپد: سعید پورسراج.
پاسخ امام(ره)
 
بسمه تعالی
 
فرزند عزیزم، من از خداوند منان مسئلت می‌کنم که شما را با شهدای اسلام محشور نماید و شما که سلامت خودتان را در راه اسلام داده‌اید از زمره شهیدان هستید و حق خودتان را به اسلام عزیز ادا نمودید و از اینکه به جبهه نمی‌شود بروید ناراحت نباشید. امید است خداوند شما را حفظ فرماید. والسلام علیکم و رحمةالله».
11 اردیبهشت 63 – روح الله الموسوی الخمینی

منبع:سایت فاتحان

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 579
  • 580
  • 581
  • ...
  • 582
  • ...
  • 583
  • 584
  • 585
  • ...
  • 586
  • ...
  • 587
  • 588
  • 589
  • ...
  • 1182
 << < خرداد 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

  • زفاک
  • یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ

آمار

  • امروز: 115
  • دیروز: 69
  • 7 روز قبل: 1565
  • 1 ماه قبل: 7215
  • کل بازدیدها: 238452

مطالب با رتبه بالا

  • دلیل امروز و فردای ما ... ( زندگینامه شهید علی چیت سازیان ) (5.00)
  • پوتین ( از خاطرات شهید زین الدین ) (5.00)
  • بخشداری که کارگر خوبی بود (5.00)
  • ماجرای نظافت حرم اباعبدالله الحسین(ع) به دست اسرای ایرانی (5.00)
  • شهید است مسافر هفت اقلیم عشق (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس