فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

وصیت نامه شهید نصراله شفیعی

10 مهر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

بسم الله الرحمن الرحیم

من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظرو ما بدلوا تبدیلا.

سلام بر رسول الله آخرین پیغمبر خدا و آخرین فرستادۀ خدا و منجی انسانها و سلام بر حسین سرور شهیدان حسین که در کربلا با خون خود حقانیت اسلام و مسلمانان را ثابت و با خون سرخ خود راه انبیاء را روشن کرد و به ادامه دهندگان راهش خط و مسیر داد و به دنیا اعلام کرد هیهات من الذله و سلام بر امام امت این یاور حسین و این قلب پر خروش انقلاب اسلامی و سلام بر شما امت اسلامی ایران، شما مردمی که ادامه دهنده راه حسین (ع) هستید شما که با ایثار جان و مال خود اسلام را یاری کردید. امت مسلمان ایران پیام خون شهدا این است که امام را تنها نگذارید و همیشه یار و یاور او باشید و این را بدانید که اگر شما امام خمینی را یاری کنید اسلام و رسول الله را یاری کرده اید و خدا را یاری کرده اید که ان تنصر الامر ینصرکم و یثبت اقدامکم.
مردم مسلمان شما به دنیا و به آنهائی که فکر تجملات و دنیا هستند بگوئید اگر مرگ حق است خنده کردن و فکر دنیا کردن چرا و اگر قبر حق است این ساختمانهای مجلل و آسمان خراش چرا؟
و اما تو پدرجان سلام، سلام بر تو که با زحمات زیاد هیچ موقع نگذاشتی در فشار قرار بگیرم به تو افتخار می کنم که فرزندت را در خط اسلام قرار دادی تا می توانی در راه اسلام خدمت کن و مسجد را رها نساز و این سنگر الهی را فراموش نکن مثل تمام پدر شهدا در مرگم صبور باش و سلام به تو ای مادر که سالهای عزیز عمرت را وقف من کردی اما از اینکه همیشه دور از تو بودم و حق فرزندی را نتوانستم ادا کنم به بزرگی خودت مرا ببخش و مرا حلال کن مثل مادر وهب باش صابر و پرتوان چون فرزندت راه حسین (ع) رفته پس به خدا پناه بر و مقاوم باش و سلام همسرم تو باید مانند زینب صبور باشی و در تمام مشکلات صبر کن که صابرین پیروزند و فرزندانم را خوب تربیت کن به آنها در خط امام بودن را بیاموز و پس از بلوغ اگر از بابا پرسیدند به آنها بگو که از فرزندان حسین در صحرای کربلا بهتر نیستید و باز اگر بیاد من افتادند قرآن تلاوت کنند که تسکین دهندۀ قلبهاست و برادرانم آنچه از شما می خواهم این است که همیشه کینه کفاران در دلتان باشد و با آنان بجنگید و بدانید فریاد قطره قطره خون شهدا جنگ جنگ تا پیروزی بر دشمن جهانی اسلام است و برادرانم انشاءالله سنگرم را خالی نگذارید و همچنین به پدر و مادرتان خدمت کنید.
در پایان از همه مردم می خواهم که این جنگ را ادامه دهند تا دشمن نابود شود.
پدر- مادر- همسر و برادرانم در سوگ من مبادا گریه کنید چون شهادت همیشه آرزوی من بوده است خداوند مرا به شما داده و بعد از شما گرفته پس ناراحتی ندارد شهادت آغاز یک زندگی جاوید است.

منبع:سایت فاتحان

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 نظر دهید »

مردی به وسعت خلیج فارس، هنوز هم از سرزمین مان دفاع می کند

10 مهر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

صبح روز جمعه 16 مهرماه سال 62، زمانی که من زهرا و بتول را از خواب بیدار کرده بود و در حال صبحانه دادن به آنها بودم، اخبار شروع شد. صدای حیاتی گوینده خبر را شنیدم که گفت: قایق های تندرو سپاه توسط آمریکا منهدم شدند.
فاطمه رنجبر، همسر شهید نصرالله شفیعی  خاطرات خود را با شهید نصرالله شفیعی ورق زد.

با برادرم اعلامیه ها، عکس ها و نوارهای امام را پخش می کردند. آن موقع من در کلاس چهارم ابتدایی درس می خواندم. متولد سال 1346 بودم و نصرالله چهار سال از من بزرگتر بود.

یادم هست وقتی نصرالله با برادرم عکس های سیاه و سفید امام را به خانه می آوردند و مادرم سعی می کرد آنها را پنهان کند، من هم از سر ذوق به او کمک می کردم.

بعد از انقلاب بود که نصرالله محافظ “امام جمعه خشت"، شیخ علی روحانی نژاد شد. آن روزها وقتی من به همراه خواهر بزرگم برای خواندن نماز جمعه می رفتیم، مرا دختر حزب اللهی صدا می کرد. سال 60 بود که همراه پدر و مادرش به خواستگاری من آمد و علیرغم مخالفت خانواده نصرالله، ما عقد کردیم.

من اما به کارهایی که او انجام می داد علاقه مند بودم. یادم هست، اوائل جنگ وقتی در هنرستان کازرون درس که می خواند، وقتی مادرش برای او نان و تخم مرغ می گذاشت یک راست آنها را به ستاد پشتیبانی جنگ می برد. من شیفته اخلاق و منش او شده بودم. 

سال 61، وارد سپاه شد. قبل از آن، فرمانده آموزشی بسیج در خشت بود و روزهای پنج شنبه و جمعه را در ستاد نماز جمعه خشت خدمت می کرد.

اوائل سال 62 بود که با نصرالله به زیر یک سقف رفتیم. 17 بهمن ماه همان سال هم در ابتدای عملیات خیبر خداوند زهرا را به ما داد.

باید به جبهه می رفت. همان روز خواستگاری با من اتمام حجت کرد. گفت: باید همه چیز را بپذیری، نبودن هایم را و حتی شهادتم را. لحظه، لحظه‌ی دفاع است. نباید همه چیز در من و تو خلاصه شود و نباید اسلام و وطن را فراموش کنیم.

عملیات فتح المبین بود که به جبهه رفت. من رفتن او را و نبودن هایش را پذیرفتم. اما سختی هایی که کشیدم گفتنی نیست.

 

گفت بر می گردد، اما هیچ وقت برنگشت

هیچ وقت آخرین دیدار را با نصرالله از یاد نخواهم برد. عصر روز چهارشنبه 14 مهر بود که از منطقه برگشت. من و دو دخترم، زهرا و بتول را با خود به خرید برد. گفت ماموریت 48 ساعته دارم که وقتی برگردم برای دیدار با پدر و مادرمان به خشت بر می گردیم.

آن زمان به خاطر حضور نصرالله در قرارگاه نوح نبی (ع) در بوشهر زندگی می کردیم. آن روز حسابی برای من و دخترها خرید کرد. ساعت 4 صبح را نشان می داد. صاحب خانه در را به صدا در آورد و گفت: مامورین سپاه به دنبال آقا نصرالله آمده اند. بلند شد و لباس های رزم را پوشید و رفت. اما به حیاط نرسیده بود که دوباره به داخل خانه آمد و رو به من گفت: “48 ساعت ماموریت دارم. در را ببند و مواظب خودت و بچه ها باش. من بر می گردم". اما هیچ وقت بر نگشت.

دو روز بعد، صبح روز جمعه 16 مهرماه سال 62، زمانی که من زهرا و بتول را از خواب بیدار کرده بود و در حال صبحانه دادن به آنها بودم، اخبار شروع شد. صدای حیاتی گوینده خبر را شنیدم که گفت: قایق های تندرو سپاه توسط آمریکا منهدم شدند.

از خود بی خود شدم و تمام سفره را به هم ریختم. نمی دانستم باید چکار کنم. فهمیدم که چه اتفاقی افتاده است. من معتقدم، آدم های این دنیا نمی توانند در مورد شهدا صحبت کنند، آنها از طرف خداوند بر روی زمین ماموریتی داشتند که انجام دادند و رفتند.

تمام روزها گذشتند، زهرا در عسلویه، بتول در شغل پرستاری به این سرزمین خدمت می کنند و شهربانو سال 6 پزشکی است که همه‌ی آنها راه پدر را ادامه می دهند.

گفتنی است، شهید نصرالله شفیعی متولد 1346 در روستای نعمت آباد خشت از توابع کازرون است. وی رشته راه و ساختمان را درهنرستان فنی دکتر شریعتی کازرون به پایان رساند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی وارد بسیج شد و با آغاز جنگ تحمیلی از تاریخ 1358/9/5 تا 1360/8/30عازم جبهه‌ی نبرد شد.

1361/9/1 هم به طور رسمی به عضویت سپاه پاسداران اسلامی در آمد. شهید شفیعی در طول خدمتش در جبهه مسئولیت‌های متفاوتی از جمله فرمانده گروهان از تیپ 13 حضرت امیر (ع) منطقه دوم دریایی سپاه پاسداران، فرمانده گردان از تیپ13  حضرت امیر (ع) منطقه دوم دریایی سپاه پاسداران، معاون فرمانده تیپ 13  حضرت امیر(ع) منطقه دوم دریایی سپاه پاسداران، فرمانده ناو گردان منطقه دوم دریایی سپاه، معاون عملیات منطقه دوم دریایی سپاه را عهده دار بود.


او هم چنین در طول دفاع مقدس، در عملیات هایی چون بدر و خیبر شرکت داشت که در عملیات بدر در بمباران شیمیایی دچار مجروحیت شد.

 وی مدتی را نیز جهت آموزش ناوبری از سوی نیروی دریایی سپاه پاسدارن به کشور هلند اعزام و موفق به کسب مدرک ناخدایی شد. پس از آن به جهت گذراندن دوره‌ی آموزش عالی فرماندهی به دانشگاه امام حسین (ع) معرفی شد که اتمام این دوره مصادف با لشکر کشی ناوگان آمریکایی به خلیج فارس شد که به دلیل تخصص بسیار بالا به عنوان فرمانده عملیات راهی آب های خلیج فارس شد.

شهید شفیعی به اتفاق دیگر همرزمانش در تاریخ پانزدهم و شانزدهم مهر1366 حین انجام ماموریت حراست و حفاظت از تمامیت آبی کشور با قایق های کوچک و بدون تجهیزات مدرن با چرخ بالها و ناوگان مجهز دریایی آمریکا مواجه می شود که پس از انهدام یکی از بالگردها مورد هجوم همه جانبه سربازان آمریکایی قرار گرفته و به شهادت می رسند که پیکر پاک آن شهید تا به امروز در خلیج فارس از مرزهای سرزمین مان دفاع می کند.

منبع:سایت فاتحان

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 نظر دهید »

طواف هواپیما دور حرم امام رضا(ع) با فرمان شهید کاظمی

10 مهر 1395 توسط مادر پهلو شکسته


بسم الله الرحمن الرحیم

سردار احمد کاظمی گفت: می‌خواهم مراسم افتتاحیه هواپیمای سوخو توی مشهد باشد. پایگاه هوایی مشهد کوچک بود. کفاف چنین برنامه‌ای را نمی‌داد. بعضی‌ها همین موضوع را به سردار گفتند. سردار ولی اصرار داشت مراسم در مشهد باشد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سردار سرلشکر پاسدار شهید احمد کاظمی‌در سال 1337 در نجف آباد اصفهان متولد شد. با پیدایش جرقه‌های انقلاب اسلامی‌ دوشادوش ملت به مبارزه علیه رژیم ستم شاهی پرداخت. دوران جوانی خود را با حضور در جبهه‌های نبرد از کردستان گرفته تا جای جای جبهه‌های جنوب در صف مقدم مبارزه با متجاوزان بعثی در سِـمت‌هایی چون: دو سال فرماندهی جبهه فیاضیه آبادان، شش سال فرماندهی لشکر 8 نجف، یکسال فرماندهی لشکر 14 امام حسین(ع)، هفت سال فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) و قرارگاه رمضان و پنج سال فرماندهی نیروی هوایی سپاه را به عهده داشت.

کارشناسی خود را در رشته جغرافیا و کارشناسی ارشد را در رشته مدیریت دفاعی گذراند و موفق شد دانشجوی دکتری در رشته دفاع ملی شود. مقام معظم رهبری 3 مدال فتح بر سینه او نصب کردند. سردار کاظمی‌همچنین در سال ‪ 1372‬با حضور در منطقه شمال غرب کشور به عنوان فرمانده منطقه شمال غرب حکم فرماندهی را از دست مقام معظم رهبری دریافت کرد .در سال ‪ 1379‬حکم فرماندهی نیروی هوایی سپاه را از رهبر معظم انقلاب دریافت کرد و نیروی هوایی را از نظر سازمان ، ساختار و سازماندهی و سازمان موشکی ارتقا داد. وی پس از ‪ 5‬سال خدمت ارزنده در نیروی هوایی سپاه، در سال ‪ 1384‬حکم فرماندهی نیروی زمینی سپاه را از مقام معظم کل قوا دریافت کرد و طی سه ماه فعالیت شبانه‌روزی، بیش از ‪ 100‬سفر به تمامی‌یگان‌های نیروی زمینی داشت و وضعیت یگان‌های نیروی زمینی را از نزدیک بررسی می‌کرد.در 19 دی ماه سال 1384 بود که همزمان با روز عرفه جت فالکن در منطقه امامزاده آیدینلو در نزدیکی شهر ارومیه سقوط کرد و 11 تن از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از جمله سردار کاظمی به شهادت رسیدند.

 

خاطرات بسیاری را دوستان، همرزمان و یاران شهید از او نقل کرده‌اند. خاطراتی از حماسه‌های جنگ تحمیلی تا رشادت‌هایش در مسئولیت‌های مختلف سپاه. چند خاطره به نقل از همرزمان شهید در ادامه می‌آید:

دری از درهای بهشت در جوار مزار شهید خرازی

همراه سردار رفته بودیم اصفهان، مأموریت. موقع برگشتن، ما را بردند تخت فولاد. به گلزار شهدا که رسیدیم، شهید احمد کاظمی گفت: بچه‌ها، دوست دارید، دری از درهای بهشت را به شما نشان بدهم؟ گفتیم: چه چیزی از این بهتر، سردار! کفش‌هایش را درآورد، وارد گلزار شد. یک راست ما را برد سر مزار شهید حسین خرازی. گفت، با یقین گفت: از این قبر مطهر، دری به بهشت باز می‌شود. نشستیم. موقع فاتحه خواندن، حال و هوای سردار تماشایی بود. در آن لحظه‌ها، هیچ کدام از ما نمی‌دانستیم که این حال و هوا، حال و هوای پرواز است؛ به ده روز نکشید که خبر آسمانی شدن خودش را هم شنیدیم. وصیت کرده بود که حتماً کنار شهید خرازی دفنش کنند. دفنش هم کردند. تازه آن روز فهمیدیم که بنا بوده از این جا، در دیگری هم به بهشت باز بشود!

آخرین جلسه‌ای که سردار گذاشت، جلسه‌ فرهنگی بود؛ یک روز قبل از شهادتش. جلسه از ظهر شروع شد. من کنار سردار نشسته بودم. موضوع جلسه، نحوه‌ پشتیبانی کاروان‌های راهیان نور بود. قبل از این که جلسه شروع بشود، یک کلیپ چند دقیقه‌ای از شهید خرازی گذاشتم. سردار، همین که چشمش به چهره‌ نورانی و زیبای شهید خرازی افتاد، آهی از ته دل کشید. توی آن جلسه، سردار طرح‌هایی می‌داد و حرف‌هایی می‌زد که تا آن موقع برای حمایت از کاروان‌های راهیان نور، سابقه نداشت.

 

در این پست‌ها و درجه‌ها خبری نیست

یک روز شهید احمد کاظمی آمد و به من گفت: “آقای امینی! جایگاه من توی سپاه چیست؟” سئوال عجیب و غریبی بود! ولی می‌دانستم بدون حکمت نیست. گفتم: “شما فرمانده‌ نیروی هوایی سپاه هستین سردار!” به صندلی‌اش اشاره کرد. گفت: “آقای امینی! شما ممکن است هیچ وقت به این موقعیتی که من الان دارم، نرسی؛ ولی من که رسیدم، به شما می‌گویم که این جا خبری نیست!”

آن وقت‌ها محل خدمت من، لشکر8 نجف اشرف بود. با نیروهای سرباز زیاد سر و کار داشتم. سردار به من گفت: “امینی! اگر توی پادگانت، دو تا سرباز را نمازخوان و قرآن خوان کردی، این برایت می‌ماند؛ وگرنه که از این پست‌ها و درجه‌ها چیزی در نمی‌آید!”

 

طواف هواپیمای سوخو دور حرم امام رضا(ع)

هواپیمای سوخو را حاج احمد وارد نیروی هوایی سپاه کرد. همه انتظار داشتیم مراسم افتتاحیه‌اش در تهران باشد، سردار ولی گفت: می‌خواهم مراسم افتتاحیه توی مشهد باشد. پایگاه هوایی مشهد کوچک بود. کفاف چنین برنامه‌ای را نمی‌داد. بعضی‌ها همین موضوع را به سردار گفتند. سردار ولی اصرار داشت مراسم در مشهد باشد.

با برج مراقبت هماهنگی‌های لازم انجام شده بود. خلبان، برفراز آسمان، هواپیما را چند دور، دور حرم حضرت علی بن موسی الرضا(ع) طواف داد. سردار کاظمی این را از خلبان خواسته بود. خیلی‌ها تازه دلیل اصرار سردار را فهمیده بودند. خدا رحمتش کند؛ همیشه می‌گفت: ما هیچ وقت از لطف و عنایت اهل بیت، خصوصاً آقا امام رضا(ع) بی‌نیاز نیستیم.

منبع:سایت فاتحان

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 489
  • 490
  • 491
  • ...
  • 492
  • ...
  • 493
  • 494
  • 495
  • ...
  • 496
  • ...
  • 497
  • 498
  • 499
  • ...
  • 1182
 << < خرداد 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

  • امیرِعباس(حسین علیه السلام)

آمار

  • امروز: 1828
  • دیروز: 240
  • 7 روز قبل: 1213
  • 1 ماه قبل: 7529
  • کل بازدیدها: 238854

مطالب با رتبه بالا

  • دلیل امروز و فردای ما ... ( زندگینامه شهید علی چیت سازیان ) (5.00)
  • پوتین ( از خاطرات شهید زین الدین ) (5.00)
  • بخشداری که کارگر خوبی بود (5.00)
  • ماجرای نظافت حرم اباعبدالله الحسین(ع) به دست اسرای ایرانی (5.00)
  • شهید است مسافر هفت اقلیم عشق (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس