فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

شهیدی که از کودکی در جستجوی خدا بود

28 خرداد 1396 توسط مادر پهلو شکسته

شهید رحمان غلامرضا زاده یوسفی در تاریخ ۲۵ آذر سال ۱۳۴۸ در لشت نشاء از توابع رشت دیده به جهان گشود. از همان سنین کودکی بر خانواده و اطرافیان آن شهید عزیز معلوم شد که او از میزان هوش، کنجکاوی و استعداد بالائی برخوردار است همیشه علاقه‌مند بود با اشخاص بزرگ‌تر از خود معاشرت کند.

وی دربارۀ خدا سؤال‌های بسیاری ازجمله خدا چه شکلی است؟ چرا او را نمی‌بینیم؟ کجا می‌توانیم او را ببینیم؟ از بزرگ‌ترها می‌کرد و تا جواب قانع‌کننده‌ای نمی‌شنید دست‌بردار نبود.

دوران دبستان را با موفقیت هرچه‌تمام‌تر پشت سر گذاشت و وارد دوران راهنمایی شد. در خرداد سال ۶۰ بعد از اخذ کارنامۀ قبولی سال اول راهنمائیش شروع به خواندن کتاب‌های سال دوم راهنمایی کرد و در شهریور سال ۶۰ کارنامۀ قبولی سال دوم راهنمایی را هم کسب کرد و مهر سال ۶۰ به کلاس سوم راهنمایی قدم گذاشت ازآنجاکه علاقۀ زیادی به انجام کارهای فنی داشت بعد از اتمام دوران راهنمایی در هنرستان فنی شهید چمران رشت در رشتۀ اتومکانیک ادامه تحصیل داد.
ناگفته نماند که آن شهید عزیز از اوان نوجوانی پایبند نماز و روزه و جستجو و تحقیق درباره مسائل عقیدتی بود. همواره خوش‌اخلاق و مهربان و در برخورد با مردم گشاده‌رو و صمیمی بود. اعتمادبه‌نفس عجیبی داشت هیچ امری را برای خود دشوار و لاینحل نمی‌دید. در طول عمر کوتاه اما پربار و به یاد ماندنیش همیشه در کمک به دیگران پیش‌قدم بود، برای پول و مادیات ارزشی قائل نبود چون عقیده داشت “هر چه را که نپاید دل‌بستگی نشاید “.

بعد از پیروزی انقلاب بخصوص پس از ورود به هنرستان ضمن تحصیل به عضویت پایگاه مقاومت بسیج شهید علی حسینی مسجد جامع لشت نشاء درآمد و با بسیج منطقه لشت نشاء و سپاه پاسداران رشت در تماس و ارتباط نزدیک داشت.

قرآن مجید را با صوت زیبا و دل‌نشین تلاوت می‌کرد و از منتظران و ارادتمندان حضرت مهدی (عج) بود و به غزل و اشعار عرفانی علاقه داشت و خود نیز گاهی شعر می‌گفت و اشعارش بیشتر در زمینه معرفت خدا و فنای در ذات حق و ائمه اطهار بود.

از مدت‌ها قبل فکر رفتن به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل در اعماق جانش ریشه دوانیده بود سال ۶۵ تصمیم نهائی‌اش را گرفت درحالی‌که امتحانات وی در ۳۱ خرداد به اتمام رسیده بود و بیش از ۱۱ روز در کنار خانواده نبود.

در روز ۱۲ تیر مصادف با سالروز شهادت امام جعفر صادق (ع) با راهیان کربلای پنج استان گیلان عازم جبهه‌های غرب شد و در قسمت تسلیحات تیپ ویژه قدس مأمور رساندن اسلحه و مهمات به رزمندگان اسلام شد جهت مأموریت ۱۷ روز به منطقه عملیاتی عراق رفت و نیز برای چند روزی به جبهه‌های جنوب انتقال داده شد و در طول ۵۸ روزی که در جبهه‌های نبرد مشغول خدمت و انجام‌وظیفه بود اصلاً به مرخصی نیامد،

سرانجام در سحرگاه ۱۰ شهریور ۶۵ در منطقه عملیاتی کربلای ۲ حاج عمران به فیض عظیم شهادت نائل آمد.

عملیات کربلای ۲ متأسفانه به خاطر لو رفتن توسط منافقین مزدور ظاهراً با شکست مواجه شد اما آن دسته از رزمندگان عزیز ازجمله رحمان را که در انتظار شهادت لحظه‌شماری می‌کردند به آرزوی قلبی‌شان رساند.

منبع:سایت فاتحان

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 

 

 

 

 

 

 نظر دهید »

شهیدی که در کودکی آب او را برد

28 خرداد 1396 توسط مادر پهلو شکسته

شهید سید محمد محمدپور در سال ۱۳۴۵ در خانواده‌ای متدین و مذهبی در روستای نیاکو از توابع شهرستان آستانه‌اشرفیه به دنیا آمد.

او کودکی آرام و بی‌سروصدا به‌دوراز شرارت و بازیگوشی بود، با ورود به مدرسه مجبور بود هرروز مسافت روستا تا شهر را با مشکلات زیاد بپیماید.

در این حین درحالی‌که هرچند وقت یک‌بار سیل و آب‌گرفتگی گریبان گیر خانواده او می‌شد و آن‌ها را به دردسر می‌انداخت ولی هیچ‌گاه وی درس و مطالعه را کنار نمی‌گذاشت و به همین سبب وی همواره دانش‌آموز ممتاز و درسخوانی بود، حتی یک روز در دوران دبستان در آب افتاده و درحالی‌که آب او را می‌برد مردم به کمک او شتافتند او را نجات دادند.

به علت اینکه از صوت بسیار خوشی برخوردار بود و وی همواره سعی می‌کرد از این نعمت خدادادی در راهش استفاده کند به همین سبب از همان سنین پایین در مسجد محل مؤذن و مکبر بود و به خاطر همین ارتباط نمازخواندن و روزه گرفتن را نیز آغاز نمود.

در همین دوران به علت اینکه وی دانش‌آموز ممتازی بود مورد تشویق مسئولین مدرسه قرار گرفت و یک قاب عکس خانوادگی شاهنشاه ملعون را به‌عنوان جایزه دریافت کرد که بلافاصله پس از به خانه رسیدن درحالی‌که در آن روز کسی جرأت ابراز تنفر از رژیم را نداشت در کمال انزجار آن را به آتش کشید.

پس از پیروزی انقلاب او فعالیت‌های خود را جهت داد و به تشکیل کتابخانه در محل پرداخت.

او در این حال برای اطرافیان مصائب ائمه اطهار بالأخص امام حسین (ع) و زینب (س) بیان می‌کرد و در ایام محرم به مداحی و مرثیه‌خوانی در مسجد نیز می‌پرداخت.

وی علاقه زیادی به تحصیل داشت و در همین حین به علت مشکلات اقتصادی و همچنین موقعیت شغلی پدر به همراه خانواده به آستانه مهاجرت کرد ولی پایگاه انجمن اسلامی و کتابخانه خود را به حال خود وانگذار و همواره از شهر به روستا می‌آمد.

بعد از مدتی جهت دیدن آموزش نظامی راهی منجیل شد و بعد از طی یک دوره آموزش تخصصی وارد سپاه شد به مدت چهار سال در منطقه سردشت مستقر بود و در مرخصی‌های کوتاه‌مدت خود در کار کشاورزی به خانواده بالاخره درحالی‌که مسئول تدارکات بود، در حین بردن تدارکات مورد اصابت مستقیم آتش دشمن قرار گرفت به علت سوختگی کامل بدن در سوم آبان سال ۱۳۶۳ در منطقه سردشت به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

 

منبع:سایت فاتحان

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 

 

 

 

 نظر دهید »

وصیت‌نامه شهید حسن عشوری

28 خرداد 1396 توسط مادر پهلو شکسته

وصیت‌نامه شهید حسن عشوری که عصر روز پنجشنبه در درگیری سربازان گمنام امام زمان (عج) با یکی از گروه‌های تروریستی تکفیری در منطقه چابهار به شهادت رسید، خواندنی است؛ وصیتی که از پرداخت تاوان سهل‌انگاری‌ها در استفاده از بیت‌المال در آن به چشم می‌خورد تا پرهیز از اسراف در برگزاری مراسم یابود.

اما شاید یکی از جالب‌ترین بخش‌های وصیتنامه این شهید، بند آخر از آخرین صفحه از وصیتنامه او است که در آن، بخشی از حقوقش را به یتیمان کمیته امداد امام خمینی (ره) اختصاص داده است.

متن آخرین صفحه از وصیت نامه این شهید والامقام در زیر آمده است:

«به هیچ وجه تا زمان پیدا شدن قبر مطهر حضرت زهرا (س) برای من سنگ قبری تهیه نکنید.

در لحظه تدفین تربت کربلا، کفن کربلا و پیشانی بند یا زهرا(س) فراموش نشود.

مبلغ ۵۰۰ هزار تومان بابت سهل انگاری های من در استفاده از بیت المال به محل کارم پرداخت نمائید.

به هیچ وجه در مراسم من هزینه های آنچنانی و اسرافی نشود.

سهمیه و حقوق من پس از اینکه متأهل شدم و به همسرم و پدرم و مادرم رسید مابقی به یتیمان کمیته امداد امام خمینی (ره) برسد.»
در جایی دیگر از وصیت شهید آمده:
«خداوندا
تو خود میدانی که بهترین لحظه زندگی ام زمانی خواهد بود که خون بدنم به محسانم خضاب شده و جانم برای اعتلای دین تو تقدیم کنم.»

 

منبع:سایت فاتحان

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 17
  • 18
  • 19
  • ...
  • 20
  • ...
  • 21
  • 22
  • 23
  • ...
  • 24
  • ...
  • 25
  • 26
  • 27
  • ...
  • 1182
 << < خرداد 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

  • مهشید ديانت خواه
  • زفاک

آمار

  • امروز: 137
  • دیروز: 69
  • 7 روز قبل: 1565
  • 1 ماه قبل: 7215
  • کل بازدیدها: 238452

مطالب با رتبه بالا

  • گوشه ای از ، ازدواج شهید حمید ایرانمنش (5.00)
  • وصیت نامه شهید احمد خواجه شريفي (5.00)
  • پیرمردی که از روی پیکر پسرش رد نشد (5.00)
  • چگونه دور اندیشی آیت‌الله خامنه‌ای از ورود ایران به جنگی جدید جلوگیری کرد؟ (5.00)
  • بهشت معصومه(س) ( از خاطرات شهید علی تمام زاده ) (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس