فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

لطفا 22 ثانیه به عکس نگاه کنید!

04 آبان 1395 توسط مادر پهلو شکسته

به این چهره‌ها نگاه کنید و به چهره‌هایی که هر روز از کنارتان رد می‌شوند. چهره‌هایی که از کنار ما رد می‌شوند با اینکه ظاهرا در رفاه بیشتر به سر می‌برند اما انگار همیشه از چیزی رنج می‌برند. خیلی فرق نمی کند از چه چیزی. مثلا قسطشان عقب افتاده یا درآمدشان کم است. ماشینشان خراب است یا کلاهشان را برداشته‌اند یا…

به این چهره‌ها نگاه کنید و به چهره‌هایی که هر روز از کنارتان رد می‌شوند. چهره‌هایی که از کنار ما رد می‌شوند با اینکه ظاهرا در رفاه بیشتر به سر می‌برند اما انگار همیشه از چیزی رنج می‌برند. خیلی فرق نمی کند از چه چیزی. مثلا قسطشان عقب افتاده یا درآمدشان کم است. ماشینشان خراب است یا کلاهشان را برداشته‌اند. مریض هستند یا مریضداری می‌کنند. بلیت سفر گیرشان نیامده یا بلیت مسابقه فوتبال! کسی به ماشینشان زده یا پلیس جریمه شان کرده. یا … و هزار مشکل و رنجی که تمامی ندارند.

… اما لطفا 22 ثانیه وقت بگذارید و به این عکس نگاه کنید.
شهدای دفاع مقدس

اینها 22 نفر از رزمندگان عرصه عشق و جوانمردی هستند. لازم نیست هیچ کدام را بشناسید. تنها به آرامش و شوقی که در چهره این جوانان غیور دیده می‌شود تامل کنید. آن وقت از برکت این نگاه‌های آسمانی بهره‌مند خواهید شد.

اینها هم زندگی را دوست ‌داشتند. آرزوی مدارج بالای تحصیلی هم داشتند. از داشتن خانه و ماشین هم بدشان نمی آمد. حتی برخی از اینها زن و بچه هم داشتند اما وقتی دیدند به آب و خاکشان تجاوز شده، در خانه نشستن را ننگ دانستند، جان با ارزش خود را به دست گرفته و مردانه به دفاع از ناموس و دینشان پرداختند.

اینها 22 نفر از رزمندگان عرصه عشق و جوانمردی هستند. لازم نیست هیچ کدام را بشناسید. تنها به آرامش و شوقی که در چهره این جوانان غیور دیده می‌شود تامل کنید. آن وقت از برکت این نگاه‌های آسمانی بهره‌مند خواهید شد

اینها سبکبال و رها به استقبال شهادت رفتند تا چراغ خانه ما روشن بماند.

این عکس پیش از عملیات بدر در سال 1363 گرفته شده است.
شهدایی که در این عکس دیده می‌شوند:

محمدحسین اکرمی، محمدی قاری قرآن، فرج اله پیکرستان، محمدرضا صالح نژاد، حسین غیاثی، عبدالرضا شریفی پور، حمید کیانی، حسین انجیری، مصطفی معیری، سعید سعاده، امیر پریان، محمود دوستانی و عبدالمحمد خیرعلی مشاک.

منبع:سایت فاتحان

 

برای شادی روح شهیدان صلوات



 نظر دهید »

روز خاطره انگیز گردان غواصی نوح

04 آبان 1395 توسط مادر پهلو شکسته

صبح سردی بود.همه به خط شدیم و دویدن در ستون یک ، شروع شد.محل تجمع ما تا اسکله حدود دویست متر ، فاصله داشت.بعضی از بچه ها، هنوز خواب کوتاه دیشب،( به خاطر تمرین غواصی در نیمه شب) ازچشمانشان نپریده بود.یک دو سه و همه فریاد می زدند شهید…

هر روز صبح ،بعد از نماز،به صف شده و می دویدیم .بعدازدویدن که عامل گرم شدن بدن ها بود، شروع به انجام نرمش هایی که عموما توسط حمید شریفی منش، مشخص می شد ، می کردیم.

حرکات نرمشی‌ صبحگاهی ، هر روزه ،نشاط آور بود و آماده می شدیم برای صبحانه و شرکت با انرژی درکلاس های مرتبط با آموزش های گشت و شناسایی و غواصی…

برادر سخی، مردی از روستای باشتین سبزوار، با قدی نسبتا کوتاه اما هیکلی ورزیده و لهجه ای خاص…هر روز با دمیدن در سوتی که بر گردن آویخته بود ، بچه ها را به ستون یک در دویدن ، هدایت می کرد.

بچه ها، یک باور ارزشمند داشتند. (فرمانده ، هرکس بود اطاعت از او واجب است.)

… صبح سردی بود.همه به خط شدیم و دویدن در ستون یک ، شروع شد.محل تجمع ما تا اسکله حدود دویست متر ، فاصله داشت.بعضی از بچه ها، هنوز خواب کوتاه دیشب،( به خاطر تمرین غواصی در نیمه شب) ازچشمانشان نپریده بود.یک دو سه و همه فریاد می زدند شهید…
بچه ها، یک باور ارزشمند داشتند (فرمانده ، هرکس بود اطاعت از او واجب است.)

به سمت اسکله دویدیم.حسین شروع به خواندن سرودی حماسی کردو ما با او، دم می دادیم…ما جانبازان، رزمندگان ، یاری بکنیم به رهبر خود، امام خمینی…


گردان غواصی نوح

می رفتیم و به اسکله، که به ارتفاعی یک و نیم متری ، بر ساحلی ماسه ای و بعد هم رودخانه ی بزرگ کارون منتهی می شد، نزدیک می شدیم.

سخی، با صدای نخراشیده و بلندی فریاد زد: تا نگفتم برنمی گردید. مفهوم شد؟

و گروه ، همچنان به سمت رودخانه می دویدند.از اسکله به لبه ی ساحلی پریدیم، اما فرمانی برای بازگشت نبود.اولین نفر که به داخل آب رفت، هنوز امید برای دستور برگشت بود. اما سخی تا آخرین نفر از گروه ،وارد آب نشد ، دستور برگشت را صادر نکرد.

وقتی همه با پوتین ها و لباس خاکی ،در آب ، شناور شدند،سخی فریاد زد، برادر کجا می ری؟ برگرد. توی آبم مگه جای دویدنه؟!

از آب بیرون آمده و بدون توقف، نیم ساعتی را با همان لباس های خیس شده وپوتین های پر از آب ، شالاپ شالاپ دویدیم…
گردان غواصی نوح

منبع:سایت فاتحان

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 نظر دهید »

شرهانی دشت شقایق‌ها است

04 آبان 1395 توسط مادر پهلو شکسته

تفحص کلمه‌ای آشنا در قاموس فرهنگ لغت این وطن است. واژه‌ای که هراز گاهی نسیم عشق و صفا و دلدادگی را بر فضای کشور حاکم می‌کند . چه پیکرهای مطهری که در اعماق زمین مأوا گزیده‌اند و دیدار با عزیزانشان را به قیامت گذاشتند و حال چه چشم‌هایی که دیگر کم‌سو شده‌اند، ولی هنوز بر در خانه دوخته شده …
گفت‌وگو با تفحص‌گر شهدا در شرهانی

تفحص کلمه‌ای آشنا و محزون در قاموس فرهنگ لغت این وطن است. واژه‌ای که هراز گاهی نسیم عشق و صفا و دلدادگی را بر فضای کشور حاکم می‌کند و باز سر زخم دل‌ها دوباره وا می‌شود. چه پیکرهای مطهری که در اعماق زمین مأوا گزیده‌اند و دیدار با عزیزانشان را به قیامت گذاشتند و حال چه چشم‌هایی که دیگر کم‌سو شده‌اند، ولی هنوز بر در خانه دوخته شده تا که شاید بند بند استخوان‌های عزیزشان را در آغوش بگیرند. اما این همه قصه ما نیست، بلکه روی دیگر قصه آن است که مردانی از جنس شهدا، بی‌ریا و خالصانه و آرزوی صدق و صفا، شبانه‌روز در تلاشند تا شاید گوهری تابناک را از عمق زمین تفحص کنند و چه بسیاری از این عزیزان که مظلومانه در این راه سخت و طاقت‌فرسا، قربانی بی‌مهری مین‌ها می‌شوند و مستانه به دیدار دوستان می‌شتابند. به همین خاطر و برای تقدیر از این عزیزان به سراغ اسدالله چوبین، رزمنده دیروز جبهه‌ها و تفحص‌گر امروز سنگرهای سرد و خاک تفتیده شرهانی رفتیم تا در رابطه با تفحص‌‌های منطقه شرهانی، این خاک پررمز و راز که به سرزمین پلاک‌های گمنام معروف است هم کلام شویم، گرچه ایشان بنا به دلایلی تمایل به انجام مصاحبه نداشت اما بالاخره قبول کرد با ما مدتی را گپ و گفت کوتاه داشته باشد ‌که تقدیم می‌شود:

آقای چوبین! ابتدا خودتان را معرفی کنید و بگویید در چه عملیات‌هایی شرکت داشتید؟

اسدالله چوبین هستم، ساکن شهرستان دهلران، چهل ماه سابقه حضور در جبهه دارم. از سال 1361 به مدت پنج سال و نیم به عنوان کمک راننده لودر در جهاد پشتیبانی جنگ مشغول خدمت شدم. در سال 1363 به عنوان راننده اکیپ اداره راه و ترابری در مسیر ارتفاعات حمرین که در تیررس مستقیم دشمن بود از ناحیه شکم و صورت مجروح شدم که به بیمارستان صحرایی موسیان منتقل و سپس به بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک اعزام و بستری شدم. بعد از بهبودی بلافاصله به جبهه اعزام و در چندین عملیات از جمله عملیات کربلای یک و عملیات کربلای شش و والفجر 10 شرکت داشتم. همچنین از سال 1378 به صورت موردی با بچه‌های تفحص همکاری‌ام را شروع و از سال 1379 به عنوان راننده بیل مکانیکی با گروه تفحص لشکر 14 امام حسین (ع) تا الان مشغول همکاری هستم.

شرهانی در حقیقت دشت شقایق‌هاست، شرهانی در مفهوم عربی یعنی دشت باز. شرهانی در 65 کیلومتری شهرستان دهلران واقع شده است. این یادمان در نزدیکی پاسگاه چم‌سری در محدوده فکه شمالی نزدیک به زبیدات عراق و در 70 کیلومتری استان العماره عراق قرار دارد

مایلیم درباره موقعیت جغرافیایی یادمان شرهانی برایمان توضیح بفرمایید.

شرهانی در حقیقت دشت شقایق‌هاست، شرهانی در مفهوم عربی یعنی دشت باز. شرهانی در 65 کیلومتری شهرستان دهلران واقع شده است. این یادمان در نزدیکی پاسگاه چم‌سری در محدوده فکه شمالی نزدیک به زبیدات عراق و در 70 کیلومتری استان العماره عراق قرار دارد. این منطقه به عنوان دشت باز دارای سه ارتفاع به نام‌های ارتفاعات حمرین و ارتفاعات 175 زبیدات و ارتفاعات 178 است.

از مهم‌ترین و جالب‌ترین بخش در یادمان شرهانی کانال 90 کیلومتری کمیل برایمان شرح دهید.

در سال 1359 توسط دشمن و به دست مهندسان فرانسوی کانالی به طول 90 کیلومتر و عرض 5 متر و ارتفاع 4متر کاملاً حرفه‌ای و مهندسی شده حفر شد. این کانال در منطقه حمرین معروف به کانال حمرین و در منطقه شرهانی معروف به کانال شرهانی و کمیل و در خاک عراق معروف به کانال بجلیه است. این کانال منحصر به فرد و دارای چند سه راهی و چهار راهی می‌باشد که برای موانع و پیشروی رزمندگان اسلام حفر شده بود که به حول و قوه الهی در عملیات والفجر مقدماتی به تصرف رزمندگان اسلام درآمد.
تفحص‌ شهدا در شرهانی

از آن شب مرموزی که تعدادی از رزمندگان اسلام بر اثر سیل رودخانه دو برج غرق و به شهادت رسیدن صحبت بفرمایید.

رودخانه دو برج در 7 کیلومتری شرهانی قرار دارد. این رودخانه به عرض بیش از 10 متر به وسیله باران‌های فصلی چند برابر شده است. زمانی که تعدادی از رزمندگان اسلام از لشکر 14 امام حسین (ع) که از بچه‌های اصفهان بودند، در حین عملیات در حاشیه این رودخانه مستقر شده بودند به دلیل عدم آگاهی حاشیه را ترک نکرده بودند تا اینکه سیلی نا‌بهنگام و به دلیل بارش‌های فصلی باعث غرق شدن این عزیزان می‌شود و به فیض شهادت نائل می‌آیند.

کار تفحص شهدا بر چه اساسی در مناطق صورت می‌گیرد؟

ما از همه ظرفیت‌ها و توانایی‌ها برای کار تفحص استفاده می‌کنیم. ما با دشتبانی و تجربه کاری که در این سال‌ها به دست آوردیم و با بهره‌مندی از سنگرها و خاکریزهای باقیمانده دوران جنگ کار تفحص انجام می‌دهیم. در حال حاضر هم از منطقه فکه جنوبی در مرز خوزستان تا منطقه سومار در حال تفحص هستیم.

آیا تا به حال در حین تفحص دچار تلفات شده‌اید؟

خیلی زیاد به عنوان مثال شهید والامقام، پازوکی هم از گروه 27 لشکر محمد رسول‌الله (ص) و جانباز عزیز آقای قدمیان از جمله این عزیزان بوده‌اند.

مردم چطور مثلاً دامداران و کشاورزان منطقه با شما همکاری دارند؟

بله هم از دامداران ایرانی و هم از دامداران عراقی که به صورت فصلی در منطقه سکونت دارند استفاده می‌کنیم، همچنین رزمندگان دوران دفاع مقدس هم با ما هستند و ما را در این تفحص‌ها یاری می‌نمایند.

رودخانه دو برج در 7 کیلومتری شرهانی قرار دارد. این رودخانه به عرض بیش از 10 متر به وسیله باران‌های فصلی چند برابر شده است. زمانی که تعدادی از رزمندگان اسلام از لشکر 14 امام حسین (ع) که از بچه‌های اصفهان بودند، در حین عملیات در حاشیه این رودخانه مستقر شده بودند به دلیل عدم آگاهی حاشیه را ترک نکرده بودند تا اینکه سیلی نا‌بهنگام و به دلیل بارش‌های فصلی باعث غرق شدن این عزیزان می‌شود و به فیض شهادت نائل می‌آیند

خاطره‌ای از این تفحص‌ها دارید برایمان بفرمایید؟

خاطره که زیاد هست. اما جالب‌ترین خاطره مربوط می‌شود به تفحص دو تن از شهدای عزیز که پدر و پسر و از سادات معزز و معظم بودند که بعد از 25 سال، قریب به دو سال پیش تفحص شدند. این عزیزان در عملیات والفجر 6 در جنوب دهلران و در منطقه چیلات شهید شده بودند. شهیدان اسماعیل‌زاده اهل روستای باقر تنگه بابلسر مازندران بودند، ما به وسیله دشتبانی احساس کردیم که این زمین دست خورده است. با بیل دستی شروع به حفر زمین کردیم و در اولین حفر به جمجمه شهید (پسر) برخورد کردیم و بعد از جست‌وجو پیکر مطهر پدر بزرگوارشان که در آغوش شهید بود نمایان شد. روح‌شان شاد.

چند شهید تا به حال در شرهانی تفحص شده و چند تن از این عزیزان دارای پلاک و مشخصات بودند؟

آمار دقیق ندارم، اما بیش از هزار شهید در این منطقه پیدا کردیم که بیشترشان پلاک و مشخصات داشتند.

از آخرین تفحص‌تان برایمان بفرمایید.

بله، در همین ماه مبارک رمضان مورخ 14 مرداد 1390 روز جمعه که متعلق به آقا امام زمان (عج) هم هست در منطقه شرهانی مشغول تفحص بودیم که یکی از فرزندان عزیز حضرت روح‌الله را پیدا کردیم و این شهید در حقیقت مهمان ماه مبارک رمضان ما شدند.

حرف آخر؟

ان‌شاءالله که همیشه خادم شهدا بمانم. التماس دعا.
منبع : سایت فاتحان

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 195
  • 196
  • 197
  • ...
  • 198
  • ...
  • 199
  • 200
  • 201
  • ...
  • 202
  • ...
  • 203
  • 204
  • 205
  • ...
  • 1182
 << < خرداد 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

  • صفيه گرجي
  • زهرا دشتي تختمشلو
  • کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله)
  • رهگذر

آمار

  • امروز: 726
  • دیروز: 240
  • 7 روز قبل: 1213
  • 1 ماه قبل: 7529
  • کل بازدیدها: 238854

مطالب با رتبه بالا

  • شهادت نهایت آمال عارفان حقیقی است وچه کسی عارف تر از شهید (5.00)
  • سربازان امام زمان عج ( خاطره ای از شهید محمود کاوه ) (5.00)
  • فرازی از وصیت نامه شهید محمد حسن نظرنژاد (بابا نظر) (5.00)
  • یک خبر تلخ برای معاون گردان (5.00)
  • وصیتنامه روحانی شهید یوسف خانی (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس