خلبانان
به نام خدا
به این ترتیب با تهدید آتش خمپاره و تیربار مستقیم ضدانقلاب نشست و بر خواست بالگردها در داخل سربازخانه غیر ممکن شد. به تدریج لشکر، از نظر آمادی دچار کمبود شد، به نحوی که از نظر آرد و سایر مواد غذایی در مضیقه قرار گرفت. هیچ گونه آمادی به لشکر وارد نمی شد. به این ترتیب با تهدید آتش خمپاره و تیربار مستقیم ضدانقلاب نشست و بر خواست بالگردها در داخل سربازخانه غیر ممکن شد. به تدریج لشکر، از نظر آمادی دچار کمبود شد، به نحوی که از نظر آرد و سایر مواد غذایی در مضیقه قرار گرفت. هیچ گونه آمادی به لشکر وارد نمی شد.
خلاصه وضعیت داخلی سربازخانه
نفرات لشکر هیچ گونه ارتباطی با خارج از سربازخانه نداشتند و گاهی نامه ها به خلبانان سپرده می شد تا از کرمانشاه پست شود. تنها وسیله ی ارتباطی رادیو بود که آن هم در اخبار هیچ گونه خبری از اوضاع سنندج گفته نمی شد. لحظات آبستن حوادث بودند. به تدریج نظم و انضباط در داخل سربازخانه برقرار شد، ولی فشار ضد انقلاب روز به روز بیشتر می شد: در این وضعیت شهر سنندج کاملاً در اختیار گروهک های ضد انقلاب بود. فقط باشگاه افسران، تأسیسات رادیو و تلویزیون، فرودگاه و سربازخانه سنندج، در دست عناصر و یکان های لشکر 28 و دو گردان از هوابرد و لشکر 2 پیاده مرکز بود که در ارتفاعات اطراف سربازخانه مستقر بودند.
به طور خلاصه، وضعیت داخل سربازخانه را می توان این گونه تعریف کرد:
ـ رفت و آمد نفرات به خارج از سربازخانه غیر ممکن و سربازخانه در محاصره کامل عناصر ضد انقلاب قرار داشت.
ـ از نظر آمادگی یکانها در تنگنا قرار گرفته بودند و به ویژه از نظر مواد غذایی محدودیت مواد فاسد شدنی و آرد کاملاً محسوس بود.
ـ عناصر ضد انقلاب در فواصل مختلف با خمپاره انداز، تیربار و تفنگ، نفرات و تأسیسات داخل سربازخانه را زیر آتش می گرفتند.
ـ در طول شبانه روز تردد در سربازخانه با رعایت اقدامات احتیاطی و تأمینی انجام می گرفت.
ـ مسئولان لشکر برای تردد به فرودگاه از بالگرد استفاده می کردند.
ـ مهندسی لشکر مأموریت یافته بود که جاده ای از سربازخانه در حاشیه کوه آبیدر و روستای حاجی آباد، پس از برقراری تأمین احداث نماید. احداث و تردد در همین جاده هم بی خطر نبود.
ـ یکان های تیپ 1 لشکر در سه منطقه فرودگاه سنندج، سه راهی سقز و سد قشلاق و ابتدای محور مریوان حوالی روستای نَوَره مستقر بودند.
ـ عناصری از یکان دژبان و قرارگاه لشکر 28 در باشگاه افسران داخل شهر و تپه مشرف به تأسیسات رادیو و تلویزیون مستقر بودند ودر محاصره قرار داشتند و هیچ گونه ترددی ممکن نبود. از نظر تغذیه و آب آشامیدنی، مخصوصاً در باشگاه افسران شدیداً در مضیقه بودند.
ـ هیچ گونه رفت و آمد زمینی ممکن نبود، مگر به صورت محدود و ناشناس، حتی تمام درب ها و پنجره ها با کیسه شن حفاظت می شدند.
«روحیه نفرات، به ویژه در باشگاه افسران در حد بسیار پایینی قرار داشت و هر لحظه بیم سقوط باشگاه افسران وجود داشت. ضد انقلاب فشار زیادی روی باشگاه وارد می کرد، چند نفر از سربازان که شهید شده بودند پیکرآنها تخلیه نشده و همین امر روحیه همگی را خراب کرده بود.
ـ در داخل لشکر دو سه مورد بمب گذاری انجام گرفت که خوشبختانه دو مورد را گروه کاوش، یافته و خنثی کردند.
ـ یک شب هنگامی که فرمانده ی لشکر وقت در اتاق توجیه، جلسه هماهنگی تشکیل داده بود، یک خمپاره 120 روی سقف شیروانی ستاد لشکر منفجر و ضایعاتی به بار آورد که خوشبختانه تلفات جانی در پی نداشت.
بلافاصله تاریکی مطلق برقرار و مسئولان متفرق شدند. معلوم بود که اطلاعات تشکیل جلسه توسط عوامل داخل سربازخانه، به خارج داده شده بود.
ـ در اثر تیراندازی خمپاره و یا تیر مستقیم ضد انقلاب چند نفر یا به شهادت رسیدند و یا مجروح شدند که اکثراً سرباز بودند.
ـ لشکر امکانات کافی برای کمک به سربازخانه های خود در مریوان، سقز، بانه، و سردشت را نداشت. حتی برای کمک به باشگاه افسران ناتوان بود، زیرا عناصر لشکر به صورت تجزیه، در نقاط مختلف ودور از هم، درگیر بودند.
ـ لشکر از نظر تعداد سرباز به شدت دچار کمبود بود.
لشکر به تنهایی قادر به مقابله با دشمن نبود
ستاد لشکر و فرماندهان برای مقابله با حوادث، با ایجاد مداومتکار و آماده کردن یکان ها، تلاش زیادی می کردند، اما به نظر می رسید که لشکر به تنهایی قادر به مقابله با عناصر ضد انقلاب نمی باشد، زیرا در سنندج سپاه پاسداران و ژاندارمری و عناصر شهربانی به کلی تعطیل و تأسیسات آنها در اختیار ضد انقلاب بود. در چنین شرایطی انتظار می رفت که نیرویی توسط نزاجا برای تقویت لشکر اعزام گردد.
لازم به ذکراست که لشکر حتی برای حفاظت از زاغه های مهمات که از حساسیت ویژه ای برخوردار بودند، از عناصر باقیمانده ی گردان های 329 پدافند، گردان مهندسی و گردان مخابرات لشکر استفاده می کرد. ازجمله تلاش های توپخانه ی لشکری درآن روزهای بحرانی، سازماندهی تیم های بررسی «قیف انفجار»(6) و اجرای ضد آتش بود که سرانجام موفق شدیم خمپاره اندازهای متحرک ضد انقلاب را که سوار بر وانت جاسازی شده بودند و از پشت ارتفاعات، اجرای آتش می کردند را منهدم کنیم. لازم به ذکراست که هم فرمانده و هم ستاد لشکر از مراجعت دو گردان پیاده به سرباز خانه، برای آنکه نیروی حفاظت از سربازخانه تقویت شده بود، خوشحال بودند.
از آنجایی که تردد زمینی قطع شده بود و تیراندازی روی سربازخانه هم اجازه فرود بالگرد را نمی داد، در فرودگاه سنندج نیز تأمین فرود و پرواز هواپیمای باری ارتش نبود. به دستور فرمانده لشکر فرودگاه قدیمی در حوالی زاغه های مهمات، ظرف نصف روز، با همکاری همه یکان های باقیمانده آماده شد.
ورود صیاد شیرازی و همراهان به سربازخانه
به هر حال دراین شرایط بود که جناب سرگرد صیاد شیرازی با همراهی سروان هاشمی، برادر بروجردی و برادر رحیم صفوی و تعدادی سپاهی با بالگرد در یکی از روزها در سربازخانه نشستند و بلافاصله بالگرد به محل امنی در حوالی بیمارستان لشکر جابه جا شد. جناب صیاد شیرازی، برادر بروجردی، برادر رحیم صفوی و سروان هاشمی به ستاد لشکر هدایت و توسط رکن 3 لشکر توجیه شدند. پس از توجیه، اتاقی را برای هماهنگی عملیات، در کنار رکن 3 و اتاق توجیه انتخاب و کار سازماندهی هدایت عملیات،بازگشایی خیابان ها و پاکسازی شهر سنندج به صورت مشترک آغاز گردید.