فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

وصیت نامه شهیدعلی ماهانی

16 تیر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

دل از این دنیا بر کنید تا هم صبحت خدا شوید، حُبّ دنیا را از دلتان بیرون کنید تا شوق به لقای خدا قلبتان را پر کند. از ظلمتگاه بیرون روید تا نور تقوی وجود تان را نورانی کند اگر معنویت میخواهید دست بدامن امام حسین (ع) بشوید، نماز شب را بخوانید تا به مقام محمود برسید.

بِسْمِ اَللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم

اَلْحَمْدُ اَللهِ الَّذی هَدینا لِهذا وَ ما کُناَّ لِنَهْتَدِیَّ لَوْ لا اَنْ هَدینَا اَلله. آیه ۴۳ سوره اعراف
حمد و سپاس خدائی را که ما را به این دین مبین و این انقلاب عظیم و این رهبر کبیر راهنمائی و هدایت فرمود.
قدر این انقلاب را بدانید الله، الله، از رهبر انقلاب سر پیچی نکنید، الله، الله، از روحانیت آگاه و در خط امام اطاعت کنید از محرومان و خانواده های شهید عفلت نکنید. الله، الله از قرآن اطاعت کنید نگذارید درطاقچه ها گرد و خاک بخورد بخوانید و بکار ببرید. دل از این دنیا بر کنید تا هم صبحت خدا شوید، حُبّ دنیا را از دلتان بیرون کنید تا شوق به لقای خدا قلبتان را پر کند. از ظلمتگاه بیرون روید تا نور تقوی وجود تان را نورانی کند اگر معنویت میخواهید دست بدامن امام حسین (ع) بشوید، نماز شب را بخوانید تا به مقام محمود برسید.
پدر و مادر عزیز از این که در مقابل زحمات شبانه روزی شما قدردانی نکردم معذرت می خواهم پدر و مادر عزیز راه شهیدان را ادامه بدهید از همه هستی خودتان در راه خدا بگذرید دنیا ارزش ندارد دنیا را بدهید به اهل دنیا، دنیا را با عشق امام حسین (ع) عوض نکنید، پدر و مادر آنهائیکه امروز در خانه نشسته اند و جهاد در راه خدا را ترک کرده اند خداوند لباس ذلت و خواری در دنیا و آخرت بر آنها می پوشاند آنها نامردان بی غیرتی هستند که ماندن در دنیا و زندگی ننگین را بر مرگ شرافتمندانه برگزیده اند وقتی رسول الله (ص) به اینها دستور جهاد میداد در جواب می گفتند: (شَغَلْتَنا وَ اَمْوالُنا وَ اَهْلُنا) می گفتند ما اموالی داریم ما زن و بچه داریم اموالمان از بین می رود اهل و عیالمان بی سرپرست می شوند اینها ایمان به خدا ندارند خدا در قرآن می فرماید: (اَلله وَلیُّ الَّذین آمَنُوا ) یعنی خدا سرپرست مومنان است. همه ما در معرض امتحان خدا هستیم. خدا در قرآن می فرماید: (الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیوهَ لِیَبْلُوَکُمْ اَیُّکُمْ اَحْسَنُ عَمَلاً آیه۲سوره ملک) خدا زندگی و مرگ را آفرید تا معلوم شود که کدام یک از شما مردم کردارتان نیکوتر است. امیدوارم که همه مرا ببخشید مخصوصاً شما پدر و مادر عزیزم. برادارن و خواهرانم حق زیادی بگردن من دارند. امیدوارم که همگی مرا حلال کنند.
در پایان برای همسنگران شهیدم اشعاری سروده ام که تقدیمتان می نمایم.
یـــاد یــاران وفـــادارم شهیـدان عـزیـز اصفیـا و اولیــا و عــاشقــان اشک ریـــز
آن دعـاهــای کمیـل و آن همه راز و نیاز گــریـــه های عــاشقانه محضر آن بی نیاز
آن مصیبتهـــا و آن ســــوز و گـــــداز در غـــم آن تشنــــة خشکیـــده کــــام
در غـم زهــرای اطهر بانوی خشکیده کام کیـــن ز جــــور آن عـــدوی سنــگ دل
در غـم یـاران چه گـویم من خدادانـد ولی سنگ بــاشد آن دلی در وی نبـاشد جوششی
روز و شب در هجران یاران شهیدم سوختم عــاقبت بــا گــریه و نـاله چو شمع افروختم
ای علــی بس، تــرا آنجا همی ره نـادهند اصفیــا و اولیـــا در کــار دیگـــــر واردنـد
عـاشقـان مهدیند و عـاشقــان راستگوی شرط اخلاص ست جان دادن در راه آن نکوی

کــاشکـی مــا را بــدان جــا راه بـود راه مــردان خــدا بــر مـا بسی همـوار بـود
کــاشکـی در زمـــره مــردان حـــق روی مهـــدی را همـــی دیــــدار بــــود
کــاشکـی مـــا هـم بسـان عــاشقان زیــــر تیـــغش وعــــده دیـــدار بــــود
کــاشکـــی مــا را در این راه عظیـــم نفس را بـــر مــا بسی همکــــار بــــود
کـــاشکـــی در زمــــره مــردان حـق روی مهــــدی را همــی دیــــدار بـــود
کـــاشکـــی یـــاران رفتـــه از قفـس بــــا دم مــا لحظــه ای دمســاز بـــود
کاشکی محمود و ناصر، اکبر و یاران همـه زندگیشان همچو خورشید بر همه تکرار بــود
مــن چـه گـویم کـاین همه دورم ز حـق قلب آنــها روز و شب در گـرو آن بـار بــود
آن همــه اخـلاص و ایثــار و گـــذشت سینه شــان در پیشگـاهش مخزن اسرار بود
کــاشکـــی در زمـــره مــردان حـــق روی مهـــدی را همــــی دیـــدار بــــود

مقدار نامعلومی مظلمه بر گردن دارم چنانچه برایتان مقدور است ۱۰۰۰ تومان به فقیران بدهید.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

علی ماهانی

درباره شهید

زندگینامه :

علی آقا ماهانی در سال 1336 درشهر کرمان بدنیا آمد. تحصیلات ابتدایی ومتوسطه را با موفقیت در این شهر به پایان برد.علی رغم قبولی در دانشگاه ، به خدمت سربازی رفت تا مبارزه علیه حکومت پهلوی را از درون ارتش آغاز کند. اقدامات انقلابی و ضد رژیم او در پادگان محل خدمت (کازرون) باعث شد تا توسط ساواک دستگیرو زندانی شود.او ماهها تحت شکنجه های دژخیمان شاه قرار داشت ولی هرگز لب از لب باز نکرد تا جایی که از طرف دادگاه نظامی محکوم به اعدام شده بود.

بعد از پیروزی انقلاب به فعالیتهای فرهنگی ومذهبی خود ادامه داد .شروع جنگ عراق با ایران برگ دیگری از جانفشانی های او برای نگهداری انقلاب بود . او با رها در عملیاتهای گوناگون مجروح ونقص عضو شد.اما همواره زندگی زیر آتش دشمن برای او شیرین تر بود .

عملیات والفجر 3 در سال 1362 آخرین حضور این دلاور در میدانهای نبرد بود .علی آقا در این عملیات با شگفت انگیزترین مفهوم ایثار و از خود گذشتگی به شهائت می رسد و بقایای پیکر این سردار عارف بعاز گذشت 15 سال به خانه اش کرمان باز گردانده می شود.

نام پدر : محمد حسن

تاریخ تولد :1336

تحصیلات : دیپلم

تاریخ شهادت : 1362 عملیات والفجر 3

محل شهادت : مهران

عکس شهید

 

منبع : سایت فاتحان

 

 نظر دهید »

وصیتنامه شهید احمد سعادت

16 تیر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

یا حسین، یا مهدی، اگر مرگ من باعث می شود که تمامی مستضعفین از زیر بار ظلم و استکبار و استعمار نجات یابند، اگر مرگ من باعث می شود که دین تو درجهان حاکم گردد پس بگذار گلوله ها بیایند بر سر من و برادرم ببارد که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است.

بسم الله الرحمن الرحیم و بسم الله القاسم الجبارین

سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار

سلام بر شما ملت و امت شهید پرور و مقاوم حزب ا… ایران. سلام و درود بر شما ای پدر ومادر و ای یگانه همشیره و ای برادران من. برادر من راه را شناختم و پس آن را برگزیدم و در راه خدا و برای خدا و برای پاسخ به ندای هل من ناصرینصرونی حسین عاشق شدم. برادر تو هنوز نمی دانم که دچار عاشقی شده ای یا نه نمی دانم که آیا عاشق حسین، عاشق علی، عاشق امام و عاشق ملت و میهن شده ای یا نه. من و برادر عزیزم این برادر همسنگرم حکمت عاشق خدا شدیم و برادر نشانه عاشقی را در تو می بینم. برادر من می روم و به گفته معلم شهید آنها که رفتند کاری حسینی کردند و آنها که ماندند بایستی کاری زینبی کنند و گرنه یزیدیند. و اکنون تو ای برادر آرزوی منی موقعی که شهید شدم تو بایستی به پدر و مادر دلداری بدهی. من می دانم که پدرم مرا خیلی دوست دارد و من شرمنده و خجلم از اینکه من نتوانستم به زحمتهای ایشان جوابی مثبت بدهم امیدوارم که تو بتوانی جواب اینهمه زحمتهای آنها را به خوبی بدهی. برادر سخنم را تمام کنم اما وصیت من این باشد که هرگز دست از این یار من، از این قلب تپنده ملت، از این پیرمرد که من نمی دانم که چگونه درآن گوشه جماران شب را به صبح می آورد. برادر بیا و لا اقل ربعی از اعمال او را ما هم انجام دهیم. برادر تو حافظ خون سرخ من. برادر تو حافظ راه من بلکه راه تمامی هم رزمانم. راه شهیدان محراب که به دست منافقین به شهادت رسیدند. محافظ راه رجائی وباهنر. محافظ راه این شهید عزیزم این کسی که از همه چیز حتی از جان خودم بیشتر دوست می داشتم. شهید بهشتی ومطهری. برادر تویی که نماز می خوانی بعد از نمازت دست به دعا بردار و دستهایت را به سوی خدا بلند کن و بگو: خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار.

یا حسین، یا مهدی، اگر مرگ من باعث می شود که تمامی مستضعفین از زیر بار ظلم و استکبار و استعمار نجات یابند، اگر مرگ من باعث می شود که دین تو درجهان حاکم گردد پس بگذار گلوله ها بیایند بر سر من و برادرم ببارد که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است. برادر دوباره تأکید می کنم که می دانم تو راهم را ادامه خواهی داد اما برادر تو هرگز نباید بگذاری که منافقین در داخل و خارج دست به توطئه و نفاق بزنند. آخر تو میدانی که منافقین مانند شیطان هر روز سوراخی را که ببینند بداخل آمده و زهر خود را می ریزند اما تو بدان که هیچگونه مؤثر نیست با این کار ها فقط آبروی خود را می برند و زحمت خویش را زیاد می کنند. واکنون ای پدر ومادر عزیزم، ای پدر و ای مادری که چه روزها و شبهایی را بیدار بودید و برای من زحمت می کشیدید. من که لیاقت تشکر را ندارم، خدا از شما تشکر کند. خدا به شما اجری جزیل عنایت فرماید. ای پدر و ای مادر درود برشما باد. شما مقامی بزرگ دارید. شما تربیتی به من دادید که علی به حسین یا داد. شما تربیتی به من دادید که من توانستم مایه سربلندی و سرافرازی این بخش خوروبیابانک و مایه افتخار این فامیل باشم. امیدوارم من آخرین شهید نباشم. امیدوارم که حکمت راه مرا ادامه دار باشد و پس از حکمت رضا، و پس از رضا علی و علی اکبر. وچرا مادر برادرانم را می گویم شما هم بایستی شهید بشوید. شما هم بایستی جهاد کنید و پس از من تو مادر عزیزم و تو پدر گرامی و ارجمندم در راه خدا جنگ کنید جهاد اکبر کنید یعنی جهاد با نفس، یعنی تهذیب نفس که انسان راه خوشبختی و سعادت را فقط از راه تهذیب نفس می آموزد. ای پدر و مادر و همشیره و برادران من اگر لیاقت شهادت را داشتم و شهید شدم هرگز بر مزارم گریه مکنید و شما بایستی شیرینی وعطر وگلاب پخش کنید شادی کنید درشهادت من شاد باشید تا دشمن گریه کند بر جنایت خود. آخر شما می دانید که اگر برمزارم گریه کنید دشمن شاد می شود پس هرگز مگذارید که دشمن شاد شود با شهادت من اینقدر خوشحالی کنید تا دشمن ناراحت شود. من از مال دنیا یک چرخ را داشتم مانند شهید مدرس وقتی که او را شهید نمودند 24 تومان از او به ارث مانده بود. من هم مانند او همین را از مال دنیا دارم. نه من بلکه ما تمامی مستضعفین جهان می باشیم که این جبهه های نبرد حق علیه کفر را پاسداریم، مائیم که این انقلاب را حامی می باشیم. آخر ثروتمند و مستکبر که دنبال این کارها نمی رود و رابطه ای با خدا ندارد. این چرخ را به برادم علی و حکمت اگر از جبهه برگشت می بخشم و دیگر اینکه مبلغ 2000 تومان هم درکمد گذاشته ام اینرا خود پدرم ترتیب آن را می دهد یا می فرستید برای جنگ زده ها و یا به جبهه ها و یا خرج مزارم کنید. دیگر وقت ندارم فقط برای چندمین بار بگویم که هرگز گریه و زاری برای من نکنید. اگر خواستید گریه کنید برای ابا عبدالله الحسین گریه کنید. برای زینب گریه کنید. روی تمام برادران و خواهر و شما پدر و مادر را می بوسم.
به امید پیروزی حق علیه کفر و حاکمیت ا… برجهان.
والسلام علی عبادالله الصالحین و رحمه الله و برکاته
سرباز کوچک امام زمان احمد سعادت 24/2/1361

درباره شهید

نام: احمد سعادت

تاریخ شهادت: 61/2/16

منبع:vasyat.blogfa.com

 

عکس شهید

 

 نظر دهید »

وصیتنامه شهید نوروز علی ایمانی نسب

16 تیر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

ملت شهيد پرور ايران! اطاعت از امام راهتان و پيروي از دستورات اسلام وظيفه شماست. امام را دريابيد که دريافته‌ايد و تنهايش نگذاريد که نمي‌گذاريد.

وصیتنامه شهید نوروز علی ایمانی نسب که در خرداد ماه سال 60 و هفت سال قبل از شهادت نوشته شده است :

سلام بر امام زمان (ع) و ياور مستضعفين و نائب بر حق امام حسين (ع)

سلام بر امت شهيد پرور قهرمان ايران

سلام بر تمام مردم آزاده دنيا

سلام بر پدر و مادر عزيزم که مرا در دامان پاکشان پرورش دادند تا بتوانم سربازي از سربازان نايب امام زمان باشم .

ولي چند پيام براي شما پدر و مادرم – برادران و خواهرم – ملت قهرمان ايران و همرزمان دلير و شجاع دارم :

اوّل به شما پدر و مادر برادران و خواهر عزيزم کنم از اينکه مرا در راه اسلام و برياني پرچم جمهوري اسلامي از دست مي دهيد ناراحتي مداشته باشيد که من در جايگاهي بهتر و بالاتر از اين دنياي مادي جاي دارم :

و به شما اي برادرانم : اميدوارم که همچون من لباس رزم بپوشيد و راه مرا که راه اسلام و اطاعت از امام هست ادامه دهيد :

و تو اي خواهرم : تو بايد همچون زينب پيام مرا به تاريخ برساني و کاخ يزيديان را به لرزه افکني و از دامن پاک تو همچون فاطمه (ع) حسين ها و حسن ها و زينب ها پرورش يابد :

و شما ملّت شهيد پرور ايران : اطاعت از امام راه شماست و پيروي از دستورات اسلام وظيفه شماست . امام را دريابيد که دريافته ايد ، و تنهايش مگذاريد که نمي گذاريد و همين پشتيبان روحانيت مبارز و اين ياوران امام باشيد که سعادت شما و نسل آينده شما در گرو همين اطاعت است .

و شما اي همرزمان و برادران پاسدار : بجنگيد و کاخ هاي ستم را يکي پس از ديگري ويران کنيد که پيروزي با شماست و بدانيد : تا زماني که فقط براي خدا و اسلام و راه امام که راه اسلام است مي جنگيد پيروزي با شماست .

درباره شهید

نوروز علی ایمانی نسب

نام پدر: محمد

متولد: 1339

سمت : فرمانده گردان ادوات تیپ 12 قائم ( عج)

تاریخ شهادت : 1367/5/5

محل شهادت : اسلام آباد غرب

پایان ماموریت : پایان جنگ،همزمان با شهادت

نوروز علی فرزند محمد ايماني‌نسب در شانزدهم مهر هزار و سيصد و سي و نه، در سرخه پا به جهان گشود.

دوم راهنمايي را مي‌خواند که به پدر کشاورزش پيشنهاد داد او را سرکار بفرستد.

پس از پايان دوره سربازي، از اولين نفرات اعزامي به جبهه بود. به جز چند روزي که براي مرخصي مي‌آمد يا براي درمان مجروحيت‌ها، بقيه روزها و سال‌ها را در جبهه گذراند.

در فرم اعزام به جبهه قسمت « تاريخ پايان مأموريت » جمله‌ي « پايان جنگ » را ‌نوشت.

پس از ازدواج، در سال هزار و سيصد و شصت و يک، خانواده‌اش را هم با خود همراه کرد؛ به شهرهايي که در تيررس موشک‌هاي دوربرد و بمباران عراقي‌ها قرار داشت.

مسؤوليت دژباني لشکر هفده علي بن ابيطالب عليه‌السلام، مسؤوليت قبضه، سپس واحد خمپاره، جانشيني ادوات لشکر هفده و در نهايت فرماندهي گردان ادوات تيپ دوازده قائم آل محمد عجل‌الله تعالي فرجه‌الشريف از وظايف مهم ايماني‌نسب بود.

در عمليات‌هاي رمضان، خيبر، بدر، والفجر مقدماتي يک، چهار و هشت، کربلاي چهار و پنج، نصر هشت، بيت‌المقدس دو و مرصاد شرکت داشت. در والفجر هشت از ناحيه چشم و قبل از عمليات کربلاي يک پايش مجروح شد.

سرانجام همانطور که خواسته او بود همزمان با پایان جنگ در عملیات مرصاد به فیض شهادت نائل آمد.

به هنگام شهادت در عمليات مرصاد، در پنجم مرداد هزار و سيصد و شصت و هفت، دخترش، زهرا، پانزده روزه و پسرش، مجيد، حدوداً سه ساله بود. ايماني‌نسب با تير مستقيم منافقين به پا، پشت گردن و قلب به شهادت رسيد.

گلزار شهداي سرخه محل تجديد عهد همرزمان با اين شهيد است.

عکس شهید

 

منبع : سایت فاتحان

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 1090
  • 1091
  • 1092
  • ...
  • 1093
  • ...
  • 1094
  • 1095
  • 1096
  • ...
  • 1097
  • ...
  • 1098
  • 1099
  • 1100
  • ...
  • 1182
 << < خرداد 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

آمار

  • امروز: 1564
  • دیروز: 240
  • 7 روز قبل: 1213
  • 1 ماه قبل: 7529
  • کل بازدیدها: 238854

مطالب با رتبه بالا

  • وصیت نامه شهید مدافع حرم, علیرضا مرادی (5.00)
  • وصیت نامه شهید فلك ژاپنی (5.00)
  • وصیت‌نامه شهید محمدحسین ذوالفقاری (5.00)
  • عرفه برشما مبارک (5.00)
  • مجروحانی که حرمت روزه‌داری را حفظ می‌کردند (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس