گروهان
12 آبان 1395 توسط مادر پهلو شکسته
به نام خدا
مسئول گروهانمان بود. مداحی هم می کرد. روضه های حضرت علی أصغرش علیه السلام عجیب بود.
مسئول گروهانمان بود.
مداحی هم می کرد.
روضه های حضرت علی أصغرش علیه السلام عجیب بود.
بار آخرهم توی حسینیه ی سنندج از حضرت علی أصغر علیه السلام خواند:
سوختم از آتشت آه چه سوزان تبی
همچو لب خشک تو هیچ ندیدم لبی
گریه کنم های های در عوض لای لای …
آخرش هم تیر خورد توی گلوش .
مثل حضرت علی أصغر علیه السلام..