فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

کپی‌برداری عراقی‌ها از ابتکار ایرانی‌ها

09 مهر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

بسم الله الرحمن الرحیم

عراقی‌ها و شاید عرب‌ها دم نمی‌کنند و سماور در بساط شان نیست. در خانه کتری دارند، چای را با شکر در آب جوش می‌ریزند و بعد از جوش خوردن همان که ما از آن پرهیز داریم بدون قند و قندان، چای را می‌خورند. البته انصافاً چای بسیار خوش طعمی است. هنوز مزه چای العماره در بازجویی، زیر زبانم است. 

در پادگان‌ها این کار را در دیگ انجام می‌دادند. شکر و آب را جوشانده، چای اضافه می‌کردند و برای ما داخل سطل‌های 20 لیتری می‌ریختند و در آسایشگاه‌ها به هر نفر حدوداً نصف لیوان می‌دادند؛ آن هم در روز یک بار فقط صبح. تفاله باقی مانده چای در سطل، به نوبت بین گروه‌ها تقسیم می‌شد. این تفاله‌ها را نگهداری کرده، هنگام غروب با مقداری هیزم آتشی افروخته، آب جوش می‌آوردند و با این تفاله‌ها و شیرینی آن، چای کمرنگی به دست می‌آمد که هر کسی تنها جرعه‌ای از آن می‌نوشید.
 

جعفر و دکتر رضا ابتدا رو به روی ما می‌خوابیدند و «فری دخالت» اصطلاحی به شوخی بود که به فریدون می‌گفتند چون به هر چیزی کار داشت و دخالت می کرد. هم جزو آنها بود.

 

یک روز متوجه شدم زیر دشداشه بالای پنجره خبرهایی هست. بعد از چند دقیقه «بخار» بلند شد و جعفر یک پارچ آب جوش را روی زمین گذاشت با استفاده از دو قاشق و سیم برق که رو کار کشیده بود، المنت یا «هیتر» درست کرده و آب را جوش آورده بودند.

 

این کار به سرعت شایع شد؛ استفاده از در قوطی برای ساخت المنت‌های انفرادی تا جمعی، برای درست کردن یک لیوان چای، تا گرم کردن آب حمام برای 50 نفر. شب‌ها نیز المنت، مونس بچه‌ها بود؛ تا جایی که مربای پوست پرتقال هم با آن درست می‌کردیم و دکتر وحید نیز داخل یک سطل، اکالیپتوس بخور می‌داد و من اواسط زمستان برای سرماخورده‌ها شلغم بخور می‌دادم.

 

داستان المنت به بلندی داستان اسارت ماست. کار آن قدر بالا کشید که منجر به آتش‌سوزی شد و سیمهای برق سوخت. برق که قطع و وصل شد، شبکه کابل اصلی را عوض کردند و مقاومت فیوزها را افزایش دادند.

 

باز هم المنت‌ها زیاد شد. حالا تقریباً هر نفر یا هر چند نفری یک المنت داشتند. بعضی‌ها حتی برای شستشوی صبحگاهی صورت شان از آب گرم المنت استفاده می‌کردند تا این که عراقی‌ها تصمیم گرفتند آن را ممنوع اعلام کنند.

 

پست‌های کمین و گشت‌های ویژه برای جمع کردن المنت‌ها به هر جا دست می‌زدند، یک المنت پیدا می‌کردند؛ ولی باز هم المنت بود و هر روز از طول سیمهای روی دیوارها کم می‌شد.

 

برای جلوگیری از غافلگیر شدن، پست نگهبانی گذاشتیم و نگهبان، هنگام آمدن عراقی‌ها با آن کلاه قرمز فریاد می‌کشید: «قرمزته!» و نفر داخل آسایشگاه به سرعت بساط المنت را جمع و جور می‌کرد.

 

المنت کم کم به اتاق نگهبان‌های عراقی هم راه پیدا کرد. آنها که وضع بهتری از ما نداشتند و تنها با سرقت از جیره ما به نوایی رسیده بودند، برای چای، حمام و هر نیاز دیگری به آب گرم،از المنت استفاده می‌کردند. سرانجام مذاکرات و پادرمیانی ارشدها توانست استفاده از المنت برای گرم کردن آب را قانونی کند.

بخشی از خاطره سرهنگ مجتبی جعفری از آزادگان دوران دفاع مقدس

منبع: سایت فاتحان

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: وصیت نامه شهدا لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

 << < شهریور 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

آمار

  • امروز: 168
  • دیروز: 363
  • 7 روز قبل: 1011
  • 1 ماه قبل: 11336
  • کل بازدیدها: 258759

مطالب با رتبه بالا

  • وصیت نامه شهید درویشعلی شکارچی (5.00)
  • وصیتنامه شهید محمدجعفر دشتستانی (5.00)
  • مجموعه از خاطرات شهید همت (5.00)
  • ماجرای اقدام شهید «نخبه زعیم» که منجر به خلق پیروزی کربلای ۵ شد (5.00)
  • فرا رسیدن حلول ماه محرم را به شما تسلیت عرض می نمایم (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس