پاکسازی
به نام خدا
ه جای فشنگ ژ-3 برایمان فشنگ برنو فرستادند بعد از چهار پنج روز جنگ به جای فشنگ ژ-3، فشنگ ام یک و فشنگ برنو فرستادند. این را مسئولین تا حال هیچ پیگیری نکردند. نیامدند از برادران پاسدار که توی اون جریان بودند، بپرسند، کی باعث این جریان بوده که برای ما به جای فشنگ ژ-3، فشنگ ام یک و برنو بفرستند؟
به جای فشنگ ژ-3 برایمان فشنگ برنو فرستادند
بعد از چهار پنج روز جنگ به جای فشنگ ژ-3، فشنگ ام یک و فشنگ برنو فرستادند. این را مسئولین تا حال هیچ پیگیری نکردند. نیامدند از برادران پاسدار که توی اون جریان بودند، بپرسند، کی باعث این جریان بوده که برای ما به جای فشنگ ژ-3، فشنگ ام یک و برنو بفرستند؟
خبرگزاری فارس: به جای فشنگ ژ-3 برایمان فشنگ برنو فرستادند
شهید عباس داورزنی در سال 1340 در تهران به دنیا آمد. او از جمله جوانانی بود که فعالیت های گسترده انقلاب اسلامی داشت. جوانانی که با تفکر اسلامی حامی امام خمینی بودند.
شهید داورزنی پس از انقلاب در سال 1358 به عضویت گروه دستمال سرخ ها در آمد و در عملیات پاکسازی شهر پاوه شرکت نمود. او یکی از اعضای اصلی گروه « دستمال سرخ ها » به فرماندهی شهید « اصغر وصالی» بود تا اینکه در تاریخ 24/10/59، هنگام بازگشت از عملیات شناسایی بازی دراز، در منطقه جنگی گیلانغرب به درجه رفیع شهادت نائل شد. آنچه که پیش روی شماست متن گفتگوی این شهید با خبرنگار صداو سیما پس از پاکسازی شهر پاوه است:
*چند سال دارید؟
* شهید داورزنی: 19 سال.
*شما خیلی جوان هستید، با توجه به جوانی شما، چه انگیزهای باعث شد که بیایید، عضو سپاه شوید؟
* شهید داورزنی: بسمالله الرحمن الرحیم. با سلام و درود به تمامی شهدای اسلام در طول تاریخ، به خصوص شهدای ما در پاوه. این حماسهآفرینانی که عاشورای پاوه را به وجود آوردند. این شهیدانی که با نثار خون خویش درخت انقلاب ما را آبیاری کردند. این شهیدانی که با نثار خون خودشان ما را یک بار دیگر به یاد عاشورای امام حسین (ع) می اندازند. فداکاری این جوانان ما را یاد فداکاری امام حسین می اندازد. و با سلام به خانواده این شهیدان، صحبتم را شروع میکنم.
*ببخشید، قبل از اینکه صحبتتان را ادامه دهید، آیا خود شما در صحنه جنگ پاوه در سال گذشته بودید یا نه؟
* شهید داورزنی: بله. کلاً از اول درگیری پاوه به اتفاق برادرانی که الآن با آنها صحبت کردید در مریوان بودیم که به ما گزارش شد که یک عده مسلح به شهر پاوه ریختند و خرمن های مردم را آتش می زنند.
ما حدوداً 40، 45 نفر بودیم که به پاوه اعزام شدیم. برخورد مردم پاوه در روزهای اول با ما خیلی خوب بود. واقعاً برادرانه بود. حتی وقتی ما آمدیم، وارد شهر شدیم، تظاهراتی راه انداختند و از ما حمایت کردند. ما در آنجا سخنرانی برپا کردیم. برادر [شهید اصغر] وصالی برای اهل شهر سخنرانی کردند. اینها واقعاً در روزهای اول از ما حمایت کردند. ما هم در شهر شروع کردیم به پاسداری و حفاظت از شهر. وقتی ما وارد شهر شدیم، غیر از افراد بومی پاسدار، اشخاصی هم بودند که در شهر مسلح می گشتند.
خیلی مؤدبانه به این افراد گفتیم شما اسلحههایتان را در خانه بگذارید، ما از پاوه حفاظت می کنیم. ما خودمان پاسداری شهر را به عهده می گیریم. ما تا آخرین لحظه و تا آخرین قطره خونمان با این افراد ضد انقلاب مبارزه می کنیم و نمی گذاریم آسیبی به شما برسد. واقعاً بچهها چنین رسالتی را اجرا کردند. بچهها جانبازی کردند و نگذاشتند پاوه از دست برود. چون اگر پاوه را از دست می دادیم، به گفته مردم پاوه کل کرمانشاه، کل منطقه کردستان را از دست می دادیم.
از نظر مردم، پاوه منطقه خیلی مهمی بود. می توانستند از مرز عراق هر قدر اسلحه که می خواهند وارد کنند. من بعد از جریان پاوه که برادران یک مقدار توضیح دادند، می خواهم عملکرد مسئولین دولتی و مملکتی را در آنجا برای مردم و خانواده شهدا توضیح دهم که روشن شود.
*ببخشید، قبل از اینکه صحبتتان را ادامه دهید، بفرمایید که انگیزه شما برای عضویت در سپاه چه بود؟
* شهید داورزنی: برادرانی که به سپاه آمدند و با آنها مصاحبه کردید توضیح دادند. بهتر است برگردید به موضوع پاوه. چون این بحث به پاوه مربوط می شود. کلاً، بچههایی که می آیند و وارد سپاه می شوند، می خواهند زیر لوای اسلام و در چارچوب قوانین جمهوری اسلامی، با کفار، با ستمگران، با ضد انقلاب و با این بازماندههای طاغوت مبارزه کنند. می خواهند مبارزهشان طوری باشد که زیر لوای اسلام و در چارچوب قانون باشد. به صورت دیگر نباشد. کلاً من فکر می کنم برادران پاسدار به این دلایل به سپاه می آیند. من می خواستم موضوع مسئولین را در جریان پاوه بگویم. می خواستم مسئلهای بعد از چهار پنج روز جنگ به جای فشنگ ژ-س، فشنگ ام یک و فشنگ برنو فرستادند.
این را مسئولین تا حال هیچ پیگیری نکردند. نیامدند از برادران پاسدار که توی اون جریان بودند، بپرسند، علتش چه بوده؟ کی باعث این جریان بوده که برای ما به جای فشنگ ژ-س، فشنگ ام یک و برنو بفرستند؟
برادر، یک وقت هست که برای ما مهمات نمی فرستند، می گوییم نفرستادند. یک وقت هست که می فرستند، عوضی می فرستند. فکر کنید که در آن لحظه جنگ چقدر روی روحیه بچهها تأثیر می گذارد. با این حال بچهها سنگر را خالی نکردند. باز هم با اون فشنگ کم شروع کردند به مبارزه. شب قبل یعنی قبل از جریان اصلی، یعنی روز بیست و چهارم، شب پنجشنبه بود، که فردا یعنی بیست و پنجم بچهها به شهادت رسیدند، به ما بیسیم زدند که مهمات آمد. ما به بالا نگاه کردیم دیدیم چند تا هلیکوپتر آمده که مهمات بده. به ما بیسیم زدند، تیراندازی کنید اینها بتوانند بنشینند. اینها یک دور زدند و ننشستند. ببینید این کار چقدر در روحیه بچهها تأثیر می گذارد. بیایید، ببینید یک سال از شهادت این برادران می گذرد، یک سال از جانبازی این برادران می گذرد، ببینید چه کار انجام دادهایم؟ چه کاربرای خانواده اینها انجام دادهایم؟ ما در طول یک سال چه کار برای اینها کردهایم؟ هیچی، جز یه مقدار اختلافاتی که بین خودمان بوده است. به قدری این اختلافات زیاد شده است که حتی نمی توانیم به این مسائل برسیم. برادران پاسدار ما در آنجا شهید شدن، نیامدن این برادران را در اینجا جمع کنند، بگویند علت بروز جنگ چه بوده؟ چطور شد که جنگ شروع شد؟ کی جنگ را شروع کرد؟ این مسئولینی که اینجا بودهاند بیایند با هم صحبت کنند. برای ما روشن بود علت جنگ چیه؟ برای مردم روشن کنند، برای خانواده شهدا روشن کنند. علت جنگ چه بوده. انتظار من از مسئولین سپاه این است که همانطور که فکر می کنم تا حالا اجرا کردهاند، بیشتر با خانواده شهدا در ارتباط باشند. بیشتر به خانواده شهدا برسند. طوری نباشد که اگر برادری پاسدار به منطقه میره و به درجه شهادت میرسه خانوادهاش فراموش شود. اسمی از آنها برده نشه. کلاً انتظار من از برادران سپاه این است که با خانواده شهدا در تماس باشند.
ما یک روایت داریم، که در رابطه با همین اختلافات در سطح جامعه است. ما مسلمان ها می گیم هر وقت حُب ریاست شما را مغرور کرد، برویم قبرستان. از آن کسانی که کشته شدهاند، دیدن کنیم و قدرت خدا را ببینیم. الآن هم میتوانیم این برنامه را بین خودمان اجرا کنیم. هر وقت اختلافی بزرگ شد، هر وقت دشمن خواست اختلافات را بزرگ کند، برویم سر خاک شهدا. آن چهرههای پاک، آن چهرههای نورانی را نگاه کنیم. یک نمایشگاه از عکس آنها بگذاریم. به این عکسها نگاه کنیم. به آن خونهای لخته شده، به آن مغزهای متلاشی شده در اول ماه محرم. بعد بیاییم، بنشینیم و فکر کنیم، آیا صحیح است یک اختلاف کوچک را آنقدر بزرگ کنیم، که حتی نتوانیم به مسائل بیرون فکر کنیم؟
در خاتمه اگر وقت هست، پیامی برای خواهران و برادران پاسدار دارم. شمایی که قدرت خدا را که یگانه راه تکامل است، پیش گرفته اید، شما برادران و خواهران پاسداری که پیشگامان و پیشتازان زمینهساز حکومت مهدی (عج) هستید، بیایید با هم بیشتر از این کار کنید. مردم از ما توقع دارند. از توطئههای داخلی و خارجی نهراسید، همانطور که تا حالا نهراسیدید. دست خدا جایگزین تمام کمبودها و تمام نداشتنهای ماست.
بیایید اگر شخصی در بین ما هست که اخلاق غیر اسلامی و رفتار غیر اسلامی دارد از بین خودمان تصفیه کنیم. همین امروز بیرونشون کنیم. اگر این کار را نکنیم باعث میشود که مردم به ما بدبین شوند. ما اگر روزی پایگاه مردمیمان را از دست بدهیم نمیتوانیم برای آنها کار کنیم. ما ادعا میکنیم که داریم برای مردم کار میکنیم. اگر اینها باعث شوند مردم به ما بدبین شوند نمیتوانیم برای آنها کار کنیم.